عالم ديگرى به نام ملّا مرتضى قلى مى گويد: «در احاديث است كه وقتى آن حضرت ، ظهور مى كند... مواريث انبيا از قبيل زره داوود ، نگين سليمان و يد بيضا [و عصاى موسى] با آن جناب خواهد بود . كو عصاى موسى؟ كو يد بيضا؟».
باب ، جواب مى دهد: «من مأذون به آوردن اينها نيستم». ۱
از ملاحظه مجموع گفته ها و دگرگونى متعدّد و مكرّر در مواضع و ادّعاهاى باب ، به دست مى آيد كه اين احتمال كه قواىِ دماغى او دچار آسيب شده باشد ، دور نيست. وى در آغاز ، خود را باب امام زمان (عج) معرّفى مى كند ؛ ولى چنان كه گذشت ، وقتى از او معناى باب را مى پرسند ، خود را باب علم مى داند. وقتى ديگر ، خود را امام منتظر و مهدى موعود عليه السلام معرّفى مى كند و مقام بابيت را به ملّا حسين بشرويه تفويض مى كند و او را آقا سيّد على مى نامد. مدّتى بعد ، خود را در كتاب بيان ، پيامبرى مى داند كه آدم عليه السلام نسبت به او در مقام نطفه است و او نوجوانى دوازده ساله.
از سويى ديگر ، وقتى درد تازيانه و چوب را در كفِ پاهاى خود احساس مى كند ، همه ادّعاهاى خويش را انكار مى كند و گاه توبه نامه كتبى مى نويسد. باز ، چندى بعد ، همان بازى ها را از سر مى گيرد.
به هر حال ، باب در كتاب بيان ، دست به تشريع احكام زد و حلال و حرام هايى وضع نمود.
در تعاليم باب رابطه مستقيم بندگان با خداى متعال ، زير سؤال مى رود و شأن مظهر خداوند (ركن رابع) تا الهيت ، بالا مى رود. ۲ خاتميت پيامبر اكرم ، نفى مى شود ، از سوى باب ادّعاى پيامبرى مى شود و او وعده آمدن پيامبران بعدى را مى دهد و درمجموع ، اصول دين را هر يك به نحوى انكار مى كند و پيروان او ، مانند زمان