57
تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري

زمينه هاى اجتماعى ظهور بابيه

به عقيده برخى از محقّقان ، روحيه شكست خورده مردم ايران پس از جنگ هاى ايران و روس ، و نااميدى از اقتدار دولت و روحانيت ـ كه هر دو وارد ميدان شده بودند ـ فقر مردم و ظلم شديد حاكمان ، زمينه روانى اى را فراهم نمود تا برخى از مردم به نيرويى فراتر از آنچه موجود بود ، تمايل پيدا كنند و زمينه براى ظهور مدّعيان ارتباط با امام زمان عليه السلام به عنوان منجى بشر ، تسهيل گردد. ۱
بر اين اساس ، عدّه بسيارى از مردم كه اغلب از ميان روستاييان ، پيشه وران جزء و يا طلّاب شيخىْ مسلك بودند ، به سيّد على محمّد باب اقبال نمودند و در برخى مناطق (مانند: مازندران ، زنجان ، تبريز و...) بر ضدّ حاكمان محلّى و حتّى شخص ناصرالدين شاه ، به مبارزه پرداختند و خواستند او را بكشند كه موفّق نشدند. ۲ در طىّ اين شورش ها عدّه بسيارى از مردم ، كشته شدند. آنان با در دست داشتن شمشير و با فرياد «يا صاحب الزمان!» ، حمله مى كردند كه توسّط نيروهاى دولتى ، قتل عام شدند.
مدّت زيادى از آغاز ادّعاى باب نگذشته بود كه با موانع و مخالفت هاى جدّى از سوى روحانيت و دولت وقت ، روبه رو شد. چون از يك سو با شورش هاى پيروانش ، امنيت كشور و حكومت قاجار را در معرض خطر جدّى قرار داده بود و از سوى ديگر ، ادّعاهاى او ، دليل بر خروج وى از دين اسلام و مجازات آن ، اعدام بود. امّا علما به سبب احتمال جنون وى ، در صدور فتواى قتل او تعلّل مى كردند.
به هر ترتيب ، دولت وقت ، حكم زندان او را صادر كرد و او در شيراز ، زندانى شد . سپس ، وى را به اصفهان فرارى دادند و سرانجام به زندان «چهريق» در تبريز انتقال يافت و دو سال در آن جا زندانى بود.

1.همان مأخذ ، ص ۵۶.

2.أعيان الشيعة ، ج ۲ ص ۵۹ ؛ لغت نامه دهخدا ، ذيل : «باب».


تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
56

جاهليت ، به جاى سلام ، يكديگر را ترحيب مى كردند و «مَرحبا بك» مى گفتند و معتقد بودند مادام كه سلطنت باب در تمام جهان ظاهر نگشته ، دوران فترت است و هيچ تكليفى بر مردم ، واجب نيفتاده است. ۱
بابيان ، معتقدند آن حقيقت روحانى اى كه از خداى سبحان صادر شده است ، به صورت مادّى و جسمانى ، در شخص باب ، حلول يافته است و تمام انبيا از آدم عليه السلام تا حضرت خاتم صلى الله عليه و آله نيز در او تجسّد يافته اند و او ، نماينده همه آنان و رسالتشان است.
آنان ، معاد را ـ كه اسلام از آن سخن گفته است ـ انكار مى كنند و ظهور باب را همان معاد و قيامت و بهشت و جهنّم ياد شده در قرآن ، به حساب مى آورند.
بابيان ، همه اديان و شرايع آسمانى را لغو نموده ، معتقدند با ظهور دين جديد (بابيت) ، همه شرايع ، از جمله شريعت قرآن ، نسخ شده است. لذا همه احكام عبادى و شرعى را با احكامى جديد و مغاير با آن ، تغيير دادند. ۲
از لحاظ سياسى ، سيّد على محمّد باب ، در مقابل دو مركز قدرت اصلى موجود در نظام اجتماعى آن زمان ، موضع مخالف گرفته است: ايستادگى در برابر دولت با تبليغ ظلم ستيزى ، و مبارزه با روحانيت با معرّفى خود به عنوان «بابِ امام زمان عليه السلام » و سپس ، فرقه سازى. ۳

1.البيان ، واحد هفتم ، باب اوّل ؛ واحد سوم ، باب پانزدهم ؛ ناسخ التواريخ ، ج ۲ ، ص ۸۲۹.

2.براى مثال ، آنان وضو با گلاب را جايز مى دانند و همه نجاسات ، نزد آنان پاك است. اذان نزد آنان ، پنج بار در شبانه روز و با اذكارى خاص گفته مى شود. نماز نزد بابيان ، تنها دو ركعت دارد كه به هنگام صبح با اذكار و صورتى خاص ، ادا مى شود و جماعت را جز در نماز ميّت ، جايز نمى دانند. روزه از نظر بابيان ، خوددارى از چيزهايى است كه مورد پسند باب نيست و فقط در فاصله يازده تا ۴۳ سالگى تكليف مى شود. در مورد زكات ، بر هر بابى لازم است كه سر هر سال ، اموال خود را به مجلس اعلاى بابيان بپردازد. حج نزد آنان ، زيارت خانه اى است كه باب در آن متولّد شده است (رك: البيان ، واحد هفتم ، باب ۱۹ و...؛ خاتميت ، ص ۶۴ ـ ۷۳) .

3.بهائيت در ايران ، ص ۱۳۰ .

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77030
صفحه از 407
پرینت  ارسال به