القرن الثالث عشر الهجرى) ، نوشته ابى عبيدة مشهور بن حسن آل سلمان است .
مؤلّف ، در مقدّمه ، از تحريض اسلام بر دانش اندوزى زنان ، سخن رانده و احاديثى در اين باب نقل كرده است و مدّعى شده كه زنان نه تنها در علم آموزى ، بلكه در نشر آن نيز مشاركت داشتند . و آنگاه از زنانى ياد مى كند كه در جهيزيه آنان هنگام رفتن به خانه شوهر ، «مختصر المزنى» بوده است .
كتاب ، در چهار فصل تنظيم شده است . فصل نخست ، به برابرى زن و مرد در دانش اندوزى اختصاص دارد و در آن رواياتى در تعميم فراگيرى دانش با شرحى از عالمان و محدّثان نقل شده است .
مؤلّف ، از عبد الحميد بن باديس ، نقل مى كند :
لماذا تعاقب المرأة بعلمها؟ هل العلم ورد صفاء للرجال و منهل كدر للنساء ؟ هل له تأثيران : حسن على فكر الذكور ، قبيح على فكر الاناث (ص 16) .
چرا زنان بر دانش اندوزى نكوهش مى شوند؟ آيا دانش ، براى مردان چشمه اى زلال است و براى زنان ، آبشخورى كدر؟ آيا دانش ، دوگونه اثر به ارمغان مى آورد ، زيبايى براى مردان و زشتى براى زنان ؟
براى نشان دادن اين برابرى ، در اين فصل ، از محدّثانى ياد مى كند كه از زنان حديث آموختند . گزارش اين فصل چنين است :
صحابه ، گاه كه از پاسخ مسئله اى درمى ماندند ، سراغ زنان مى رفتند . ابوهريره و ابن عباس ، وقتى از پاسخ پرسش ناتوان شدند ، سراغ امّ سلمه ، همسر رسول خدا رفتند (ص 18 و 19) .
ابن شهاب زهرى (م 124ق) ، از عمرة دختر عبد الرحمان ، ميمونه ، فاطمه خزاعيه ، هند دختر حارث و امّ عبد اللّه ، نقل روايت كرده است .
مالك بن انس (م 179ق) ، امام احمد حنبل (م 241ق) و ابويعلى فراء (م 458ق) نيز از زنان بسيارى نقل روايت كرده اند (ص 22) .