تعريف ، علوم اسلامى در شش حوزه دسته بندى مى شود :
1 . علوم قرآن و تفسير ؛
2 . حديث و علوم حديث ؛
3 . كلام و فلسفه ؛
4 . اخلاق و عرفان ؛
5 . فقه و اصول ؛
6 . تاريخ و سيره .
سه . براى بررسى نقش زنان در پيدايش ، گسترش و تحوّل علوم اسلامى و مقايسه آن با نقش مردان ، بايد شرايط فرهنگى و اجتماعى حاكم بر گذشته را در نظر داشت تا به تحليل و ارزيابى منصفانه و واقع بينانه رسيد . اين شرايط را اين گونه مى توان ترسيم كرد :
1 . محدوديت هاى ذهنى و فرهنگى براى آموزش و كارهاى علمى زنان
روايات فراوانى دلالت دارد بر اين كه به زنان نوشتن مياموزيد و يا از قرآن تنها سوره نور را به آنها ياد دهيد . چنين رواياتى ، گذشته از صحّت و سقم آن ، در شكل گيرى ذهنيت فرهنگى مسلمانان تأثيرگذار بوده است . از سوى ديگر ، باور و تلقّى عمومى و برخى از متفكّران چنين بوده كه زن براى رفع نيازهاى جنسى مرد و يا حداكثر توليد مثل خلق شده است . اين باور و تلقى ، بر ذهنيت زنان و جامعه انسانى تأثير منفى مى گذارد و اصالت را در كاركردِ زن به همين امور تقليل مى دهد . به اين نمونه ها بنگريد :
علّامه سيد محمّدحسين تهرانى معتقد است :
وظيفه زن ، در خانه نشستن و در خانه ماندن است . سلامت و سعادت زن در اين است كه يا حامله باشد يا بچه در زير پستان خود داشته باشد . ۱ . . . زن ، بايد مانند مرد ، پيوسته راه تقرّب بپيمايد ، و آن وقتى است كه دوش به دوش مرد نماز