و در پارهاي موارد ـ که در اينباره اختلاف وجود داشته ـ به تفصيل بحث کرده است؛ مثلاً درباره نامه چهلم آورده است:
أقول: المشهور أنّ هذا الکتاب إلي عبدالله بن عباس حين کان والياً علي البصرة... و أنکر قومٌ ذلك و قالوا: إن عبدالله بن عباس لم يفارق علياً( و لا يجوز أن يقول في حقّه ما قالَ. قالَ القطبُ الراوندي( إذاً يکون المکتوب اليه هو عبيدالله .. . ۱
ابنميثم، در ادامه، قول دوم را هم با ذکر دلايلي عقلي و تاريخي رد کرده است.
6. معرفي اجمالي مخاطب نامه:
مخاطب نامه در مواردي به اجمال معرفي شده است؛ مثلاً در ابتداي شرح نامه 33 ـ که به قُثَم بن عباس نوشته شده ـ آمده است:
أقول: هو قثم بن العباس بن عبدالمطلب و لم يزل والياً لعليّ( علي مکّة حتي قُتل( و استُشهد بسمرقند في زمن معاوية. ۲
و در ابتداي شرح نامه 41 ـ که براي برکناري عمر ابن أبي سلمة مخزومي و جانشين کردن نُعمان بن عَجْلان زُرَقيّ نوشته شده ـ آمده است:
أقولُ: عمر هذا ربيبُ رسول الله صلي الله عليه وآله و أُمه أمّ سلمة و أبوه أبوسلمة بن عبدالأسد بن هلال بن عمر بن مخزوم، و أمّا النعمان بن عجلان فمِن ساداتِ الأنصار مِن بني زريق. ۳
گاهي اين توضيح درباره مخاطب نامه، پس از آوردن عنوان نامه و پيش از آوردن متن، بيان شده است؛ مثل معرفي مالک اشتر در ابتداي عهدنامه 52. ۴
7. جواب به شبهات:
شارح، در مواردي که درباره اصل خطبه بحثي نياز بوده، پيش از شرحِ متن، آن را مطرح کرده است؛ چنانکه در مورد خطبه شقشقيه، شبهه ساختگي بودن اين خطبه و شک در صدور آن از امام علي عليه السلام، از سوي اهل سنت مطرح شده و مؤلف، پس از ذکر اين شبهات و آوردنِ دلايل انکار اين خطبه از سوي آنان، براهين کافي و وافي در ردّ اين پندار، ارائه کرده است و حدود بيش از دو صفحه را به اين بحث اختصاص داده و سپس به شرحِ متن خطبه پرداخته است. ۵
نيز اگر در حين شرح به بخشي رسيده که درباره آن شبههاي وجود داشته است، آن را نقل کرده و با استفاده از آيات و احاديث پيامبر صلي الله عليه وآله و ديگر دلايل عقلي و نقلي پاسخ گفته است؛ نظير شبههاي که