معرفی و روش‌ شناسی شرح نهج‌ البلاغه ابن‌ ميثم بحرانی - صفحه 65

مؤلف، در اين قسمت گاهي، علاوه بر معناي لغوي، معناي اصطلاحي واژه را نيز بيان کرده است؛ مثال:
الفطن جمع فِطنة و هي في اللغة الفهم و هو عند العلماء عبارة عن جودة استعداد الذهن لتصوّر ما يَرد عليه. ۱
نيز اگر واژه‌اي چند معنا داشته، همه را با ذکر مثال بيان کرده است و گاه، براي نشان دادن صحت آن معاني به آيات قرآن، مثَل يا شعر استشهاد کرده است؛ به عنوان مثال، درباره واژه دين و مقارنه اين‌گونه عمل شده است. ۲ البته اين کار بيشتر در اوايل شرح به چشم مي‌خورد و در بقيه آن تقريباً وجود ندارد.
شايان ذکر است که در همين قسمت، اگر اسم مکاني نيازمند توضيح بوده است، درباره آن توضيح داده شده است؛ مثلاً درباره صفين: «أقول: صفين اسم موضع بالشام» ۳ يا در مورد حروراء: «... قرية بالنهروان». ۴

14. آوردن مقدمه‌اي پيش از آغاز شرح (در صورت نياز):

شارح، پس از اتمام بحث تک‌واژه‌ها، در صورتي که ذکر مقدمه‌اي را لازم مي‌دانسته، آن را پيش از شروع به شرح مطرح کرده است؛ چنان‌که درباره خطبه اول انجام داده است:
و اعلَمْ أنّا نفتقر في بيان نظام کلامه( في هذا الفصل إلي تقديم مقدّمة، فنقول: ... .۵

15. بيان هدف کلي کلام و محور اصلي آن:

مؤلف، معمولاً در خطبه‌هاي پاياني و نامه‌ها و کلمات قصار، پس از آن‌که معاني تک‌واژه‌ها و اصطلاحات را بيان کرد، هدف کلي سخني را که مي‌خواسته شرح کند، با آوردن عباراتي چون: «حاصل الفصل»، «غرض الفصل»، «حاصل الکتاب» و يا «غرض هذه الکلمة» بيان مي‌کند و سپس به شرح مي‌پردازد و اين کار را غالباً پيش از پرداختن به شرح انجام داده است؛ مثلاً پيش از آغاز شرح خطبه 190 آورده است:
و حاصل الفصل: الوصيّة بالمحافظة علي أمورٍ ثلاثة و الحثّ عليها. ۶
و در ابتداي شرح نامه سوم: «و حاصل الکتاب التّنفير عن الدنيا» ۷ يا در مورد حکمت 73: «غرض هذه الکلمة الترغيب في أعلي ما يکتسب من الکمالات النفسانية و الصناعات و نحوها». ۸

1.همان.

2.همان، ص۱۴۳ .

3.همان، ص۲۹۳ .

4.همان، ج۵، ص۲۶۹ .

5.همان، ج۱، ص۱۴۳ .

6.همان، ج۳، ص۴۳۲ .

7.همان، ج۴، ص۳۱۶ .

8.همان، ج۵، ص۲۶۳ .

صفحه از 77