ب. استفاده از آيات براي نشان دادن ريشه قرآني سخنان امام علي عليه السلام در نهجالبلاغه؛ به عنوان مثال، درباره اين قسمت: «و هو غداً متبرِّئ منهم و متخلٍّ عنهم» از خطبه 180 آورده است:
... و ذلك کقولهِ تعالي:وَ إِذْ زَيَّنَ لَـهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهـُمْإلي قوله:إِنِّي بَرِي ءٌ مِنكُمْ۱و۲
ج. استفاده از آيات براي بيان نکتهاي دستوري در زبان عربي؛ مثلاً درباره «فحسبُهم بخروجهم من الهُدي» ۳ آورده است:
و الباء في بخروجهم زائدة کهي في قوله تعالي:وَكَفَى بِاللّـهِ شَهِيداً.۴
البته اينگونه استفاده (مورد ج) بيشتر در ابتداي شرح به چشم ميخورد و در بقيه قسمتهاي شرح يا نيست يا خيلي اندک است.
5. استفاده از احاديث پيامبر صلي الله عليه وآله، ائمه عليهم السلام و صحابه:
استفاده از احاديث پيامبر صلي الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام و گاه از گفتارهاي صحابه و مفسران در شرح نيز از ديگر ويژگيهاي اين شرح است.
مؤلف اين مرويات را بيشتر به صورت مرسل و گاه بدون ذکر سند و بدون ارجاع دقيق به منبع روايت نقل ميکند و در برخي موارد، حتي گوينده اصلي روايت هم بيان نشده است و فقط به آوردن «رُويَ» و متن حديث بسنده شده است. شايان ذکر است که استفاده از روايات ائمه عليهم السلام در اين شرح بسيار کمرنگ است، ولي در اين موارد اندک هم، رواياتِ نقل شده از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام نسبت به روايات ديگر ائمه عليهم السلام بيشتر است. اقوال مفسران مثل سعيد بن جبير و ابن عباس و... هم گاه در شرح به کار گرفته شدهاند ۵ و استفاده از اقوال ابن عباس مشهودتر است؛ مثال:
رَوي عِکرِمة عن ابن عباس أنّ رسول الله صلي الله عليه وآله قال يوماً لنسائه و هُنّ عنده جميعاً: ... ۶
يا مورد ديگر:
عن أبي سعيد الخدري قال: لَمّا اُنزلت: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ ، أعطي رسول الله صلي الله عليه وآله فاطمةَ عليها السلام فدك فلّما... . ۷
در برخي موارد نيز ـ که حضرت امير عليه السلام در ضمن سخن خود در نهجالبلاغه، به فرمودهاي از پيامبر صلي الله عليه وآله اشاره کرده باشد ـ ابنميثم به اصل فرموده، توجه داده و گاه آن را ذکر کرده است؛ مثلاً در
1.سوره انفال، آيه ۴۸ .
2.شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۳۵۴ .
3.همان .
4.همان، ج۱، ص۲۲۳ .
5.همان، ج۳، ص۳۰۸ .
6.همان، ج۵، ص۹۸ .