شيخ صدوق (م381ق) با اينکه حداقل در سال 352 هجري به نيشابور مسافرت کرده
۱ و با خاندان«فضل» ملاقات داشته و برخي از آنان مانند ابومحمد جعفربن نعيم بن شاذان از اساتيد او هستند و به علاوه، در کتب گوناگون خويش و از جمله من لا يحضره الفقيه از او روايات فراوان نقل کرده و در کتاب رجال خويش، معروف به المشيخه نيز به او پرداخته و از طرفي با توجه به اينکه در ضبط و ثبت روايات و راويان بسيار دقيق و پايبند است، هيچ روزنه و نقبي به أزدي بودن او نزده است.
شيخ طوسي (م460ق) با اينکه دو کتاب از چهار کتاب معتبر حديثي شيعه را سامان داده و صدها روايت فضل بن شاذان را در آن دو و ديگر کتب خويش گزارش کرده و از طرفي از چهار کتاب رجالي شيعه دو کتاب را تأليف و يکي را تهذيب نموده و در هر سه به أبعاد مختلف حيات علمي «فضل» پرداخته، و از سوي ديگرطوس محل تولد، رشد و بالندگياش با زادگاه و آرامگاه فضل در نيشابور تنها يک کوه فاصله است ـ که به استظهار برخي شايد شيخ در نيشابور هم مدتي تحصيل کرده است ـ «ازدي» بودن فضل بن شاذان نه به صراحت و نه كنايه در آثارش نيامده است.
اولين کسي که به ازدي بودن فضل اشاره کرده، در حدود دو قرن پس از درگذشت او از طرف نجاشي(م450ق) است.
۲ و پس از او علامه حلّي ـ که رجالش مبتني و متخذ از رجال النجاشي است ـ به آن موضوع پرداخته است.
انتساب فضل بن شاذان به قبيله «ازد» ـ که از قحطانيان به حساب ميآيند ـ لزوماً به معناي يمني بودن و مهاجر بودن نياکان او نيست. خاندان او ميتوانند از ايرانيان اصيل باشند و در عين حال منسوب به آن قبيله، به اين معنا که او را أزدي ولايي و الحاقي بدانيم. آقا بزرگ تهراني ـ که از متخصصان حوزه رجالشناسي است ـ مينويسد:
کتاب اليوم و الليلة از فضل بن شاذان است که به سال 260 هجري در گذشته و آن کتاب پس از مطالعه و نگريسته شدن توسط امام عسکري( مورد تأييد قرار گرفته است. ابنشاذان به صورت ولايي و الحاقي «ازدي» است. ۳
رجالي معاصر آية الله سيد موسي زنجاني هم أزدي بودن نژاد او را نپذيرفته است. ۴
به دنبال فتوحات اسلامي، انتشار اعراب أزدي به داخل شهرهاي ايران از طريق بصره و کوفه به تدريج انجام گرفت. خراسان از همه شهرهاي ديگر ايران بزرگ، براي اعراب خوشايندتر بود؛ خوبي هوا، گوارايي ميوه، چابکي اسبان، خوبي جنگ افزار، رونق بازرگاني، نزديکي به سرزمين تازيان و آشنايي به آداب و رسوم، آن منطقه جغرافيايي را براي آنان محبوب و گمشده ترسيم کرد. ۵
پس از سيطره سياسي و نظامي اعراب مسلمان در خراسان، بويژه «أزديان»، بسياري از خاندان ايراني به منظور برخوردار شدن از منافع و حقوق برابر و حفظ منزلت خويش، دستخوش عرب مأبي شدند. و با
1.عيون اخبار الرضا(، ج۲، ص۹۷؛ علل الشرايع، ص۹۳ .
2.رجال النجاشي، ش۸۴۰ .
3.الذريعة، ج۲۵، ص۳۰۵ .
4.الجامع في الرجال، ج۲، ص۵۶۳ .
5.احسن التقاسيم، ص۴۲۸ .