006 ـ و خزان العلم

وَ خُزّانَ الْعِلْم .

و خزانه داران دانش ... .

توضيح واژه

خُزّان : جمع «خازن» ، به معناى نگهبان ، خزانه دار ، كليددار .[۱]

شرح

دانش اهل بيت عليهم السلام ، از مهم ترين ويژگى هاى امامان عليهم السلام است كه در چندين مورد در زيارت «جامعه كبيره» با تعابير گوناگونى از آن ، ياد مى شود . براى پرهيز از تكرار مطالب ، آنچه در باره دانشِ امامان عليهم السلام بايد دانسته شود ، در اين مجال ، بررسى مى كنيم و در موارد ديگر ، تنها به ترجمه آنها بسنده مى نماييم . در اين عبارت ، امامان عليهم السلام ، گنجوران دانش معرّفى شده اند . بنا بر اين ، سه موضوع مهم بايد بررسى شود :

الف) ويژگى هاى دانشِ اهل بيت ؛

ب) عناوين دانش اهل بيت ؛

ج) منابعِ دانش اهل بيت عليهم السلام .

اكنون ، شرح كوتاهى در باره عناوين ياد شده را از نظر مى گذرانيم و خوانندگان محترم را براى اطّلاع بيشتر به منابع ديگر در اين زمينه ، ارجاع مى دهيم .[۲]

الف ـ ويژگى هاى دانش اهل بيت عليهم السلام

مهم ترين ويژگى هاى دانش اهل بيت عليهم السلام كه ويژه آنان است و ديگران ، از آن محروم اند ، عبارت است از :

۱ . خزانه دار دانش خداوند

امامان عليهم السلام ، نگهبانِ دانش خداوند هستند و آن را به سانِ گنجى پُربها ، پاس مى دارند . در حديثى قدسى ، گزارش شده كه خداوند ، اهل بيت عليهم السلام را براى پيامبرش چنين توصيف فرموده است :

هُمْ خُزّانى عَلى عِلْمِى مِن بَعدِكَ .[۳]ايشان ، پس از تو ، خزانه دار دانش من هستند .

امام باقر عليه السلام ، در حديثى ، فرموده است :

وَاللّهِ إنّا لَخُزّانُ اللّهِ فِى سَمائِهِ وَ أرضِهِ ، لا عَلى ذَهَبٍ وَلا عَلى فِضَّةٍ إلّا عَلى عِلْمِهِ .[۴]به خدا سوگند ، ما خزانه داران خدا در آسمان و زمينش هستيم ، نه بر زر و سيم ، كه خزانه داران دانش اوييم .

ماهيّت دانش الهى نيز براى ما مجهول است و ائمّه عليهم السلام ، در توضيحِ دانش خداوند ، فرموده اند :

إنَّ للّهِِ تَعالى عِلمَا خاصَّا وَ عِلمَا عامَّا ، فَأمّا العِلمُ الخاصُّ فَالعِلمُ الّذى لَمْ يُطْلِع عَلَيهِ مَلائِكَتَهُ المُقَرَّبِينَ وَ أنبِياءَهُ المُرسَلِينَ ، وَ أمَّا عِلْمُهُ العامُّ فإنَّهُ عِلْمُهُ الَّذى أطلَعَ عَلَيهِ مَلائِكَتَهُ المُقَرَّبِينَ وَ أنبِياءَهُ المُرسَلِينَ ، وَ قَد وَقَع إلَينا مِن رَسولِ اللّهِ .[۵]خداوند متعال ، دانشى خاص دارد و دانشى عام . دانش خاصّ او ، همان دانشى است كه فرشتگان مقرّب و پيامبرانِ فرستاده شده او هم بر آن ، آگاهى ندارند ؛ و دانش عامّ او ، همان دانشى است كه فرشتگانِ مقرّب و پيامبران فرستاده شده او بر آن ، آگاهى دارند و همانا آن ، از پيامبر خدا به ما رسيده است .

دانش خاصّ خداوند ، اشاره به علم ذات بارى تعالى است كه سرچشمه همه دانش هاست و كسى از آن ، آگاهى ندارد . دانش عامّ خداوند نيز تنها از طريقِ خاصّان الهى انتقال مى يابد و از اين رو ، اهل بيت عليهم السلام هم از طريق پيامبر صلى الله عليه و آله به آن ، آگاه شده اند .

۲ . ظرف دانشِ خداوند

هر كسى نمى تواند دانش الهى را تحمّل كند ؛ بلكه دانش الهى به سبب گستردگى ، نيازمندِ انسان هاى باظرفيتى است كه دانش الهى را مى پذيرند و از هم ، فرو نمى ريزند . يكى از ويژگى هاى دانش اهل بيت عليهم السلام ، توانايى پذيرشِ دانش خداوند است . آنان ، برگزيده خداوند و ظرفِ دانش او هستند . امام سجّاد عليه السلام ، در توصيف اهل بيت عليهم السلام فرموده است :

نَحنُ أبوابُ اللّهِ وَ نَحنُ الصِّراطُ المُستَقِيمُ وَ نَحنُ عَيبَةُ عِلمِهِ .[۶]ما ، درهاى خدا هستيم و ما ، راه راست اوييم و ما ، ظرف دانش او هستيم .

اين ، از عنايات خداوند به اهل بيت عليهم السلام است و چنين ظرفيتى را خداوند ، تنها براى ايشان ، فراهم آورده است . امام صادق عليه السلام مى فرمايد :

إنَّ اللّهَ ـ تَبارَكَ وَ تَعالى ـ إنتَجَبَنا لِنَفسِهِ فَجَعَلَنا صَفوَتَهُ مِن خَلقِهِ وَ اُمَناؤَهُ عَلى وَحْيِهِ وَ خُزّانَهُ فى أرْضِهِ وَ مَوضِعَ سِرِّهِ وَ عَيبَةَ عِلْمِهِ .[۷]خداوند ـ تبارك و تعالى ـ ، ما را براى خود برگزيد و سپس ، ما را برگزيده خود از مردمان و امينان خود بر وحى و خزانه دار خود در زمين و جايگاه راز و ظرف دانش خود ، قرار داد .

امامان عليهم السلام كه دانش الهى را در جانِ خويش پذيرا بوده اند ، به همه دانستنى ها از دنيا و آخرت ، آگاه بوده ، و از مردم مى خواسته اند كه از آنان ، بهره مند شوند و هر چه مى خواهند ، بپرسند . امير مؤمنان عليه السلام ، با تكيه بر همين دانش الهى ، بارها فرمود :

سَلونى قَبْلَ أنْ تَفقِدُونى .[۸]از من پرسيد ، پيش از آن كه مرا از دست بدهيد .

و آنانى كه در گذر تاريخ ، خود را دانشمند مى دانستند و چنين ادّعايى كردند ، همگى رسوا شدند ؛[۹]امّا على عليه السلام بارها توانست دانشِ گسترده خويش را براى دوستان و دشمنانش ، نمايان كند و آنان را به حيرت ، وا دارد .[۱۰]

۳ . وارثان دانش پيامبران عليهم السلام

سومين ويژگى دانش اهل بيت عليهم السلام ، ميراثدارى دانشِ پيامبران است . اين ويژگى نيز در شرح قسمت ديگرى از «زيارت جامعه» : (و ورثة الأنْبياء) ، بررسى خواهد شد . دانش تمام پيامبران پيشين ، به پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار شد و پيامبر صلى الله عليه و آله ، آن را به اهل بيت عليهم السلام خود سپرد . امام باقر عليه السلام ، در روايتى ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود :

إنَّ أوَّلَ وَصِىٍّ كانَ عَلى وَجهِ الأرضِ هِبَةُ اللّهِ بنُ آدَمَ ، وَ مَا مِن نَبِيٍّ مَضى إلّا وَ لَهُ وَصِىٌّ وَ كانَ جَميعُ الأنبياءِ مِئَةَ ألفِ نَبِىٍّ وَ عِشرِينَ ألفَ نَبِىٍ مِنهُم خَمسَةٌ اُولوا العَزمِ : نوحٌ وَ إبراهِيمُ وَ موسى وَ عِيسى و مَحَمَّدٌ عليهم السلام . وَ إنَّ عَلِىَّ بنَ أبى طالِبٍ كانَ هِبَةَ اللّهِ لِمُحَمَّدٍ وَ وَرِثَ عِلمَ الأوصياءِ وَ عِلمَ مَن كانَ قَبلَهُ ، أمّا إنَّ مُحَمَّدا وَرِثَ عِلْمَ مَنْ كان قَبلَهُ مِنَ الأنبياءِ وَ المُرسَلِينَ .[۱۱]نخستين جانشينى كه بر زمين بود ، هبة اللّه ، پسرِ آدم عليه السلام بود ، و پيامبرى رحلت نكرده ، مگر آن كه جانشينى داشته است و شمارِ همه پيامبران ، يكصد و بيست هزار پيامبر بوده است كه پنج تن از ايشان ، يعنى : نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى و محمّد عليهم السلام ، اولو العزم بوده اند و على بن ابى طالب ، هديه خداوند به محمّد است كه دانش اوصيا و دانش كسانى را كه پيش از او بوده اند ، به ارث برده است ؛ ولى محمّد ، دانش پيامبران و فرستاده شدگان پيشين را به ارث برده است .

امير مؤمنان عليه السلام ، مردم را از بيراهه و كژراهه ، باز مى داشت و به مردم مى فرمود :

إنَّ العِلمَ الّذي هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَميعُ مَا فُضّلَتْ بِهِ النَّبِيّونَ إلى خاتَمِ النَّبِيينَ فى عِترَةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، فَأينَ يُتاهُ بِكُم؟ بَل أينَ تَذهَبونَ!؟[۱۲]دانشى كه آدم عليه السلام آن را فرود آورد و هر آنچه پيامبران تا خاتم الأنبيا ، بدان برترى داده شده اند ، در خاندان محمّد صلى الله عليه و آله است . پس به كدام كژراهه مى رويد ؟ و به كدام سو روانيد ؟

۴ . همسانىِ سخن آنان با حديث پيامبر صلى الله عليه و آله

در باور پيروان اهل بيت عليهم السلام ، حديثِ اهل بيت عليهم السلام ، همان حديثِ پيامبر صلى الله عليه و آله است و در ميان گفتار پيشوايان دينى ، هيچ گونه تفاوتى ديده نمى شود . سخن خاندان رسالت ، تفصيل و تبيين احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله است و ميراثِ ماندگار حديثى شيعه ، ۲۷۳ سال ، همراه معصومان عليهم السلام بوده است ، در حالى كه ميراث حديثى اهل سنّت ، تنها به ۲۳ سال عمر پُربركتِ پيامبر صلى الله عليه و آله محدود مى شود و براى پاسخگويى به مشكلات دينى ، به سخن صحابيان و تابعيانِ غير معصوم ، پناه مى برند . امام صادق عليه السلام ، در سخن زيبايى ، يكسانى سخن ائمّه عليهم السلام با حديث پيامبر صلى الله عليه و آله را چنين ترسيم فرموده است :

حديثى حديثُ أبى ، وَ حديثُ أبى حديثُ جدّى ، وَ حديثُ جدّى حديثُ الحسينِ عليه السلام ، وَ حديثُ الحسينِ عليه السلام حديثُ الحسنِ عليه السلام ، وَ حديثُ الحسنِ عليه السلام حديثُ أمير المؤمنين عليه السلام ، وَ حديثُ أمير المؤمنين حديثُ رسول اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَ حديثُ رسولِ اللّه صلى الله عليه و آله قولُ اللّه عز و جل .[۱۳]سخن من ، سخن پدرم [امام باقر عليه السلام ] است و سخن پدرم ، سخن جدّم [امام زين العابدين عليه السلام ]است و سخن جدّم ، سخن حسين عليه السلام است و سخن حسين ، سخن حسن عليه السلام است و سخن حسن ، سخن امير مؤمنان عليه السلام است و سخن امير مؤمنان ، سخن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است و سخن پيامبر خدا ، كلام خداوند عز و جل است .

آنچه سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان ايشان را همسان كرده ، اتّصال آن به منبع وحى است و از آن جا كه سرچشمه همه احاديث اهل بيت عليهم السلام ، سخن خداوند است ، در واقع ، هيچ تعارضى در ميان احاديثِ آنان ، وجود ندارد .

۵ . آگاه ترين مردم

اهل بيت عليهم السلام ، آگاه ترينِ مردم هستند ؛ زيرا دانش الهى نزد آنان است و گنجوران دانش خداوندند و بر همه نادانستنى ها ، آگاه اند . جابر بن عبد اللّه انصارى ، نيكويار پيامبر صلى الله عليه و آله كه عمرى طولانى داشت و سلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به امام باقر عليه السلام ابلاغ كرد ، نزد امام باقر عليه السلام مى رفت و از محضر ايشان ، دانش مى اندوخت . يك بار امام عليه السلام ـ كه در آن زمان ، بسيار جوان بود ـ ، در باره چيزى از او پرسيد . جابر در پاسخ گفت : به خدا سوگند ، من بر خلاف نهى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفتار نمى كنم ! او به من ، چنين فرموده است :

إنَّكُمُ الأئمَّةُ الهُداةُ مِن أهلِ بَيتِهِ مِن بَعدِهِ ، أحلَمُ النّاسِ صِغارَا وَ أعلَمُ النّاسِ كِبارَا . شما ، امامان هدايتگرِ از خاندانش پس از او هستيد كه در كودكى ، خردمندترينِ مردم و در بزرگى ، داناترينِ مردميد ...

همچنين فرمود :

لا تُعَلِّمُوهُم فَهُم أعْلَمُ مِنكُم . به آنها (امامان عليهم السلام ) چيزى نياموزيد ، كه آنها از شما داناترند .

آن گاه ، امام باقر عليه السلام به جابر فرمود :

جدّ من پيامبر خدا صلى الله عليه و آله راست گفته است ، من در آنچه از تو پرسيدم ، آگاه ترم و از كودكى ، حكمت را دريافت كرده ام و همه اينها ، در پرتو فضل خداوند و رحمت او به ما اهل بيت است .[۱۴]

ب ـ انواع دانش اهل بيت عليهم السلام

پس از آن كه با ويژگى هاى دانشِ اهل بيت عليهم السلام آشنا شديم ، محتواى دانش آنها را بررسى مى نماييم . مهم ترين عناوين دانش امامان عليهم السلام عبارت است از :

۱ . دانش كتاب

دانش كتاب ، اصطلاحى قرآنى است كه به دانش ويژه اى اشاره دارد و هر كس ، هر چند اندك ، از آن بهره مند باشد ، كارهايى را كه عادتا ممكن به نظر نمى رسد ، به راحتى انجام مى دهد . نمونه آن ، يكى از اطرافيان سليمان عليه السلام است كه در كمتر از يك چشم به هم زدن ، تخت ملكه سبأ را در بارگاه سليمان عليه السلام حاضر كرد . قرآن ، او را چنين مى شناساند :

«قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَـبِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَـذَا مِن فَضْلِ رَبِّى لِيَبْلُوَنِى ءَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّى غَنِىٌّ كَرِيمٌ .[۱۵]آن كه دانشى از كتاب نزدش بود ، گفت : من آن را پيش از آن كه چشم بر هم بزنى ، برايت مى آورم . پس چون آن را نزد خود ، قرار يافته ديد ، گفت : اين ، از فزون بخشىِ پروردگارم است تا مرا بيازمايد كه سپاس مى دارم يا ناسپاسى مى كنم ؛ و هر كه سپاس گزارد ، جز اين نيست كه به سود خويش ، سپاس مى گزارد ؛ و هر كه ناسپاسى كند ، همانا پروردگار من ، بى نياز و بزرگوار است » .

ابو سعيد خُدرى ، در باره تفسير اين آيه از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد . ايشان فرمود : «مقصود ، وصىّ برادرم سليمان بن داوود است» .

ابو سعيد ، بار ديگر پرسيد : اى پيامبر خدا! مقصود از اين آيه شريف : «قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدَا بَيْنِى وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَـبِ ؛[۱۶]بگو : خدا و هر كس كه از كتابْ آگاهى داشته باشد ، براى شهادت دادن ميان من و شما ، كافى است» ، كيست ؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود :

ذاكَ أخى عَلىِّ بنِ أبي طالِب .[۱۷][ مقصود ] برادرم على بن ابى طالب است .

عبد الرحمان بن كثير ، از امام صادق عليه السلام در باره آيه «قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَـبِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ؛ ...»[۱۸]، روايت كرده كه امام عليه السلام ميان انگشتان خود را باز كرد و آنها را روى سينه اش نهاد و سپس فرمود :

وَ عِندَنا وَ اللّهِ عِلمُ الكِتابِ كُلُّهُ ![۱۹]به خدا سوگند ، همه دانش كتاب ، نزد ماست !

بنا بر اين ، مقصود از «علم الكتاب» در اين جا ، چيزى غير از دانش قرآن است كه از آن ، ياد خواهد شد . گفتنى است كه در ميان مفسّران ، در باره مقصود از «كتاب» ، اختلاف نظر وجود دارد ؛[۲۰]امّا مقصود هر چه باشد ، «علم الكتاب» ، اشاره به دانش ويژه اى است كه هر كس بهره اى از آن داشته باشد ، قادر بر انجام دادن كارهاى خارق العاده خواهد بود .

۲ . تأويل قرآن

تأويل قرآن ، به معناى بيان حقيقت و مقصود اصلى آيات قرآن ، از دانش هاى ويژه اهل بيت عليهم السلام است . آنان ، به معانى باطنى آيات قرآن كه در وراى معانى ظاهرى آنها نهفته است ، آگاه اند . پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله ، طبق نقلى ، مى فرمايد :

عَلىٌّ يُعَلِّم النّاسَ بَعدى مِن تَأوِيلِ القُرآنِ ما لا يَعْلَمُونَ ، أو [قال : ]يُخْبِرُهُم .[۲۱]على پس از من ، تأويل آنچه را كه مردم از قرآن نمى دانند ، به آنها مى آموزد (يا فرمود : آگاهشان مى كند) .

امير مؤمنان على عليه السلام ، كتاب خدا را در نزد پيامبر صلى الله عليه و آله فرا گرفت و بر همه معانى آن ، آگاه شد . على عليه السلام مى فرمايد :

آيه اى از قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل نشده است ، مگر آن كه قرائت آن را به من آموخته و بر من ، املا فرموده است و من ، آنها را با خطّ خود نوشته ام . تأويل و تفسير ، و ناسخ و منسوخ ، و محكم و متشابه ، و خاصّ و عامّ آن را به من ، ياد داده است .[۲۲]

۳ . اسم اعظم خدا

اسم اعظم الهى ، از دانش هاى ويژه اى است كه در روايات به آثارِ بى نظير آن ، اشاره شده است . امام هادى عليه السلام ، در باره اسم اعظم خداوند ، فرموده :

اسم اعظم خداوند ، هفتاد و سه حرف دارد كه آصف [ بَرخيا ] ، تنها يك حرف از آن را مى دانست و آن را بر زبان ، جارى ساخت و زمينِ ميان او و سبأ ، شكافته شد و تخت بلقيس را برگرفت و آن را به سليمان عليه السلام رساند و سپس ، زمين در مدّتى كمتر از يك چشم بر هم زدن ، هموار گشت . هفتاد و دو حرف آن ، نزد ماست و خداوند ، يك حرف را در علم غيب ، به خود اختصاص داده است .[۲۳]

۴ . آشنايى با همه زبان ها

امامان عليهم السلام ، به تمام زبان هاى دنيا آشنا بودند و ائمّه عليهم السلام در برخى گزارش ها ، پرسش مردم مناطق گوناگون را به زبان خودشان ، پاسخ مى دادند . البته به دليل ناآشنايى راويان با زبان هاى دنياى آن روز ، متأسّفانه ، تمام روايات ائمّه عليهم السلام به زبان هاى مختلف ، فراهم نيامده است ؛ ولى در پاره اى احاديث به آن ، اشاره شده است .[۲۴]

ابو صَلْت هَرَوى ، از راويان امام رضا عليه السلام كه در خراسان همراه امام بوده ، مى گويد :

امام رضا عليه السلام به زبان هاى مختلف ، با مردم سخن مى گفت و به خدا سوگند ، در هر زبان و گويشى ، فصيح ترين و داناترينِ مردم بود . روزى به ايشان گفتم : اى فرزند پيامبر خدا! من از آشنايى شما به اين زبان هاى گونه گون ، تعجّب مى كنم . امام عليه السلام فرمود : «اى ابو صلت ! من ، حجّت خدا بر خلق او هستم و خداوند ، حجّتى را بر مردم نمى دارد كه زبان هاى ايشان را نداند .[۲۵]

على بن مهزيار ، در توصيف امام هادى عليه السلام مى گويد : بر امام عليه السلام وارد شدم . بدون مقدّمه ، سخن را آغازيد و به زبان فارسى با من ، سخن گفت .[۲۶]

۵ . آشنايى با زبان جانوران

آشنايى با زبان پرندگان و جانوران ، از ديگر دانش هاى اهل بيت عليهم السلام است . امام على عليه السلام مى فرمايد :

عُلِّمْنا مَنطِقَ الطَّيرِ ، كما عَلِمَهُ سُلَيمانُ بنُ داوودَ ، و كُلِّ دابَّةٍ فى بَرٍّ أو بَحرٍ .[۲۷]ما همچون سليمان بن داوود عليه السلام ، با زبان پرندگان و هر جانورِ خشكى يا دريايى ، آشنايى داريم .

۶ . علمِ «ما كان و ما يكون»

تعبير «ما كان و ما يكون» ، عبارت است از آنچه بوده و آنچه در آينده ، خواهد بود كه اين ، يكى از مهم ترين دانش هاى اهل بيت عليهم السلام است كه از هر چه بر جهان گذشته است ، آگاه اند و هر اتّفاقى را كه در آينده رُخ دهد ، مى دانند . اين عنوان ، با علمِ غيبِ خداوند ، همپوشى دارد و مطابق آيه قرآن ، تنها خداوند به غيب ، آگاه است .[۲۸]امام رضا عليه السلام ، از همين آيه قرآن ، بهره برده و برخوردارى از علم غيب را براى اهل بيت عليهم السلام ثابت كرده است . ايشان ، فرموده است :

أوَ لَيسَ اللّهُ يَقولُ : «عَــلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ »[۲۹]فَرَسُولُ اللّهِ عِندَ اللّهِ مُرتَضىً ، وَ نَحنُ وَرَثَةُ ذلِكَ الرَّسولِ الّذى أطّلَعَهُ اللّهُ عَلى مَا شاءَ مِن غَيبِهِ ، فَعَلَّمَنا ما كانَ وَ ما يَكونُ إلى يَومِ القِيامَةِ .[۳۰]آيا چنين نيست كه خداوند مى فرمايد : «او داناى غيب است و غيب خود را بر هيچ كس ، آشكار نمى سازد ، مگر بر آن پيامبرى كه از او خشنود باشد » ؟ پس پيامبر صلى الله عليه و آله ، نزد خداوند ، برگزيده است و ما ، وارثان پيامبرى هستيم كه خداوند ، او را بر هر چه از غيبش خواست ، آگاه نمود . او ما را از آنچه بوده و تا روز رستاخيز خواهد بود ، آگاه كرده است .

امير مؤمنان عليه السلام نيز در باره آگاهى به همه آنچه در آينده رُخ خواهد داد ، فرموده است :

اگر يك آيه در كتاب خدا نبود ، من در باره آنچه بوده و هست و تا روز رستاخيز ، خواهد بود ، آگاهتان مى كردم . آن آيه ، اين است : «يمحو اللّهُ ما يشاءُ ويُثْبِتْ وعِنْدَه اُمُّ الكتاب ؛[۳۱]خداوند ، هر چه را بخواهد ، محو يا اثبات مى كند ؛ و اصل كتاب ، نزد اوست » .[۳۲]اشاره امام على عليه السلام به قدرتِ مطلق خداوند است كه همه حوادث ، در اختيار اوست و مى تواند آنچه را كه مقدّر فرموده است ، تغيير دهد و حادثه ديگرى را پديد آورد .

۷ . آگاهى از مرگ و ميرها و بلايا

امام سجّاد عليه السلام مى فرمايد :

عِندَنا عِلمُ المَنايا وَ البَلايا وَ فَصلِ الخِطابِ وَ أنسابِ العَرَبِ وَ مَولِدِ الإسْلامِ . دانشِ آگاهى از مرگ و ميرها و بلاها ، و سخن انجامين ، و نَسَب هاى عرب ، و زادگاه اسلام ، نزد ماست .[۳۳]

۸ . آگاهى از هر آنچه در زمين و آسمان است

اهل بيت عليهم السلام ، از هر چه در زمين و آسمان است ، آگاه اند و دانش آنان ، تنها به زمينيان ، اختصاص ندارد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، طبق نقلى ، مى فرمايد :

ما يَنْقَلِبُ جَناحُ طائرٍ فِى الهَواءِ إلّا وَ عِندَنا فِيهِ عِلمٌ .[۳۴]بال پرنده اى در آسمان به هم نمى خورد ، مگر اين كه ما از آن ، آگاهيم .

۹ . آگاهى از آنچه خداوند ، در شب و روز ، پديد مى آورد

گستره آگاهى اهل بيت عليهم السلام ، بسيار فراتر از علومِ شناخته شده روزگار خودشان بود و براى بسيارى از نزديكان ائمّه عليهم السلام ، دانش آنان ، خيره كننده بود . از اين رو ، چيرگى امام به كتاب هاى اديان ديگر را «علم اكبر» مى پنداشتند . امّا امامان معصوم ، علم اكبر را بسيار بزرگ تر از اين دانش ها مى دانستند . حُمران بن اَعَين ، نيكويار امام صادق عليه السلام به ايشان گفت : تورات و انجيل و زبور و آنچه در صُحُف نخستين (صحف ابراهيم و موسى عليهماالسلام) است ، نزد شماست؟

امام عليه السلام فرمود : «آرى» .

گفت : اين ، همان علم اكبر است ؟

امام صادق عليه السلام فرمود :

يا حُمرانُ ! لَو لَم يَكُن غَيرُ مَا كانَ ، وَ لكِن مَا يُحدِثُ اللّهُ بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ عِلمُهُ عِندَنا أعظَمُ .[۳۵]اى حمران! اگر به همين منحصر مى شد ، آرى ؛ امّا علمِ به آنچه خداوند در شب و روز پديد مى آوَرد ، نزد ما بزرگ تر است .

ج ـ منابع دانش امامان عليهم السلام

آگاهى اهل بيت عليهم السلام از دانش هاى فرا بشرى و پيشگويى هاى آنان از حوادثِ آينده ، اين پرسش را پديد مى آورد كه : امام ، چگونه از اين دانش ها بهره مند مى شود ؟ و آيا از تمامِ زواياى زندگى بشر و رُخدادهاى جهان ، آگاه است ؟ آشنايى با منابعِ دانش امامان عليهم السلام ، پاسخگوى اين پرسش است . در ميراث حديثى شيعه ، شش منبع را براى دانش هاى پيشوايان معصوم بر شمرده اند كه بدانها اشاره مى كنيم .[۳۶]

۱ . آموزش پيامبر صلى الله عليه و آله

اهتمامِ پيامبر صلى الله عليه و آله به آموزش امير مؤمنان عليه السلام ، در منابع شيعه و سنّى آمده است و همه ياران پيامبر صلى الله عليه و آله از رابطه علمى ايشان با على عليه السلام ، آگاه بودند . امام على عليه السلام هر روز ، پگاهان و شامگاهان ، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله مى رسيد و از خرمن دانش آن بزرگوار ، خوشه برمى چيد .[۳۷]

بنا بر روايتى ، اميرمؤمنان عليه السلام ، مى فرمايد :

كُنتُ إذا سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أعطانِى ، وَ إذا سَكَتُّ ابتَدَأَنِى .[۳۸]هر گاه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نكته اى مى پرسيدم ، در اختيار من مى نهاد ، و اگر سكوت مى كردم ، او [سخن را ] آغاز مى كرد .

در روايتى ديگر ، امام صادق عليه السلام فرموده :

إنَّ عِلمَ عَلِيِّ بنِ أبى طالِبٍ عليه السلام [مِن] عِلمِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَعَلِمناهُ نَحنُ فيما عَلَّمناهُ .[۳۹]دانشِ على بن ابى طالب عليه السلام ، [ از ] دانش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است . پس آنچه را مى دانيم ، او به ما آموخته است .

۲ . اصول دانش

اصول دانش ، ريشه هاى علمىِ استوارى دارد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در اختيار امامانِ پس از خويش نهاد تا مسائل جديد را از آن اصول ، استخراج كنند و براى مردم ، بيان نمايند . اهل بيت عليهم السلام ، تنها بر اساس آن اصول ، فتوا مى داده اند . امام باقر عليه السلام مى فرمايد :

لَو كُنّا نُفتِى النّاسَ بِرَأيِنا وَ هَوانا لَكُنّا مِنَ الهالِكينَ ، وَ لكِنّا نُفِتيهِم بِآثارٍ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَ اُصولِ عِلمٍ عِندَنا ، نَتَوارَثُها كابِرا عَن كابِرٍ ، نَكْنِزُها كما يَكْنِزُ هؤلاء ذَهَبَهم وَ فِضَّتَهُم .[۴۰]اگر ما بر اساس نظر و هوا و هوس خود فتوا مى داديم ، بدون ترديد ، نابود مى شديم ؛ ليكن ما براى مردم ، بر اساس اخبارِ بر جا مانده از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اصولِ علمى اى كه نزد ماست ، فتوا مى دهيم . هر بزرگى ، از بزرگ ديگر ، ارث مى بريم و آن را مى اندوزيم ، همچنان كه اين جماعت ، زر و سيمشان را مى اندوزند .

۳ . كتاب هاى پيامبران

دين اسلام ، در امتداد اديان پيشين است و چنانچه كتاب هاى پيامبران گذشته ، از تحريفْ مصون مى ماند ، خطّ سير توحيدى در همه آنان ، مشهود بود . كتاب هاى پيامبران گذشته ، بدون هر گونه تغييرى ، در اختيار امامان عليهم السلام است و يكى از منابع دانش ايشان ، به شمار مى رود . امام صادق عليه السلام فرموده است :

اَلْواحُ مُوسى عليه السلام عِندَنا ، وَ عَصا مُوسى عِندَنا وَ نَحنُ وَرَثَةُ النَّبِيّينَ .[۴۱]الواح (ده فرمان) موسى عليه السلام و عصاى او ، نزد ماست و ما ، وارثان پيامبران هستيم .

امام صادق عليه السلام نيز به يكى از شاگردان خويش مى فرمايد : «خداوند ، هر آنچه را به پيامبران داده ، به محمّد صلى الله عليه و آله نيز بخشيده است و نزد ما ، صحيفه هايى است كه خداوند ، در باره آنها مى فرمايد : «صُحُفِ إِبْرَ هِيمَ وَ مُوسَى ؛ كتاب هاى ابراهيم و موسى است »[۴۲]» .[۴۳]

۴ . كتاب امام على عليه السلام

كتاب على عليه السلام ، از منابع مشهور دانشِ اهل بيت عليهم السلام است . اين كتاب ، نوشته اى طولانى در باره تمام نيازهاى مردمان است كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر امام على عليه السلام املا كرد و امام عليه السلام ، آن را براى جانشينان خويش نگاشت و به عنوان وديعه امامت ، در اختيارِ امامان عليهم السلام بوده است . برخى از نزديكانِ ائمّه عليهم السلام ، اين كتاب را ديده اند و در ميراثِ حديثى شيعه ، احاديثى به نقل از اين كتاب ، ياد شده است .[۴۴]اُمّ سلمه ، همسر پيامبر صلى الله عليه و آله ، در باره اين كتاب مى گويد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، على عليه السلام را در خانه اش نشانْد و دستور داد تا پوست گوسفندى بياورند و على عليه السلام بر همه آن گوسفند تا پاچه هايش نوشت .[۴۵]

امام حسن مجتبى عليه السلام ، در باره محتواى اين كتاب ارزشمند ، فرموده است :

إنَّ العِلمَ فينا وَ نَحنُ أهلُهُ وَ هُوَ عِندَنا مَجمُوعٌ كُلُّهُ بِحَذافِيرِهِ وَ إنَّهُ لا يَحدُثُ شَى ءٌ إلى يَومِ القِيامَةِ حَتّى أرشِ الخَدشِ إلّا وَ هُو عِندَنا مَكتوبٌ بإملاءِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَ خَطِّ عَلىٍّ عليه السلام بِيَدِهِ .[۴۶]دانش ، در ميان ماست و ما اهل آنيم و همه آن ، به كمال ، نزد ماست و تا روز رستاخيز ، حتّى ديه خراشى تعلّق نخواهد گرفت ، مگر آن كه با املاى پيامبر صلى الله عليه و آله و دست خطّ على عليه السلام ، نزد ما نوشته شده ، موجود است .

اين كتابِ عظيم ، امامان عليهم السلام را از هرگونه دانشِ بشرى ، بى نياز مى كند و مردم براى نيازهاى روزانه خود ، به آن نيازمند هستند . امام صادق عليه السلام مى فرمايد :

نزد ما چيزى است كه با وجود آن ، ديگر نيازى به مردم نداريم و اين مردم اند كه نيازمندِ مايند . نزد ما ، كتابى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، املا كرده است و على عليه السلام با خطّ خود ، نوشته است ؛ كتابى كه هر حلال و حرامى در آن ، نگاشته شده است .[۴۷]

در برخى روايات ،[۴۸]يكى ديگر از منابعِ دانش هاى دانش اهل بيت عليهم السلام را كتابى به نام جامعه مى دانند . مشخّصات اين كتاب نيز مانند كتاب على عليه السلام است . بنا بر اين ، ظاهرا مقصود از جامعه ، همان كتاب على عليه السلام است .

۵ . مُصحَف فاطمه عليهاالسلام

مصحف فاطمه عليهاالسلام ، كتابى است كه بر پايه آنچه در برخى روايات آمده ، سه برابر قرآن حجم دارد و كاملاً از قرآن ، متمايز است . اين نوشته ، پس از رحلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، توسّط فرشته اى به زهرا عليهاالسلام وحى مى شده و امام على عليه السلام ، آن را مى نوشته است . اين مصحف ، به حوادث آينده جهان ، اختصاص دارد و به عنوان وديعه امامت ، در اختيارِ امامان عليهم السلام بوده است .

شايان ذكر است كه مراد از وحى ، در اين جا ، وحى تشريعى نيست و در اين كتاب ، شريعتِ تازه اى بيان نمى شود و از سويى ، كاملاً با قرآن ، متفاوت است . مراد از مصحف ، در اين جا ، به معناى نوشته است . پيش از اين ، توضيح داده شد كه وحى عام ، در مورد غير پيامبران نيز امكان تحقّق دارد .

امام صادق عليه السلام ، در باره چگونگى تدوين مصحف فاطمه عليهاالسلام ، فرموده است :

هنگامى كه خداوند متعال ، جان محمّد را ستاندْ ، فاطمه عليهاالسلام از رحلت او چنان اندوهگين شد كه جز خداوند عز و جل هيچ كس از آن ، آگاهى نداشت . خداوند ، فرشته اى را به سوى او فرستاد تا او را تسلّى دهد و با او سخن بگويد . فاطمه عليهاالسلاماين را به امير مؤمنان عليه السلام باز گفت و على عليه السلام به او گفت : «هر گاه اين تماس را احساس كردى و صداى او را شنيدى ، به من بگو» . فاطمه عليهاالسلام نيز آن را به على عليه السلام مى گفت و امير مؤمنان عليه السلام ، آنچه را مى شنيد ، مى نوشت تا از اينها ، مصحفى ثبت كرد .

سپس امام صادق عليه السلام فرمود :

در اين مصحف ، چيزى از حلال و حرام نيامده است و تنها دانش [پيشامدهاى ]آينده در آن ، آمده است .[۴۹]

۶ . الهام

مقصود از الهام ، همان وحى عامّ است كه پيش از اين ، در باره آن ، توضيح كافى داده شد .[۵۰]گفتنى است كه در برخى روايات ، جَفْر نيز به عنوان يكى ديگر از منابع دانش اهل بيت عليهم السلام آمده است ؛[۵۱]امّا از جمع بندى روايات مختلف ، به اين نتيجه مى رسيم كه جَفْر ، به دو صندوق پوستى اشاره دارد كه كتبِ مختلف رسيده از پيامبران گذشته و كتبى كه از پيامبر خدا و امام على و فاطمه عليهم السلام به امامان عليهم السلام به ارث رسيده است و نيز سلاح پيامبر صلى الله عليه و آله ، در آنها نگهدارى مى شده است . به ديگر سخن ، «جَفْر» ، «جَفْر اَبيض» و «جَفْر اَحمر» ، به كتاب خانه و موزه سيّار اهل بيت عليهم السلام اشاره دارند كه نزد ائمّه بوده و دست به دست ، مى گشته و هم اكنون ، نزد امام زمان عليه السلام است .[۵۲]

چگونگى علم اهل بيت عليهم السلام

آخرين نكته در باره «خُزّان العلم» بودن امامان عليهم السلام ، چگونگى كسب دانش به وسيله آنهاست و اين كه : آيا آنان ، بالفعل به همه علومى كه بدانها اشاره شد ، آگاه اند يا هر گاه بخواهند ، آگاه مى شوند؟

در اين باره ، نظريات گوناگونى مطرح است ؛ امّا آنچه با روايات ، سازگارتر است ، «دانستن» ، هنگام «خواستن» است ؛ يعنى امام معصوم عليه السلام ، هرگاه بخواهد نكته اى را بداند ، خداوند ، او را آگاه مى كند . عمّار ساباطى ، از امام صادق عليه السلام پرسيد : آيا امام ، علم غيب مى داند ؟

ايشان فرمود :

لا ، وَ لكِن إذا أرادَ أن يَعلَمَ الشَّى ءَ أعلَمَهُ اللّهُ ذلِكَ .[۵۳]نه ؛ ليكن هر گاه بخواهد بر چيزى آگاهى يابد ، خداوند ، او را بدانْ آگاه مى گردانَد .

همچنين امام صادق عليه السلام در حديث ديگرى فرموده :

إنَّ الإمامَ إذا شاءَ أن يَعلَمَ عَلِمَ .[۵۴]امام عليه السلام هرگاه بخواهد كه بداند ، مى داند .


[۱]«خَزَن الشى ء : أحْرَزَه و جَعَلَه فى خِزانَةٍ واختزنه لِنَفسه» (لسان العرب ، ج ۱۳ ، ص ۱۳۹) .

[۲]ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج ۱ «بخش چهارم : علم اهل بيت عليهم السلام » .

[۳]الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۹۳ ، ح ۴ .

[۴]. همان ، ح ۲ .

[۵]التوحيد ، ص ۱۳۸ ، ح ۱۴ .

[۶]. معانى الأخبار ، ص ۳۵ ، ح ۵ .

[۷]بصائر الدرجات ، ص ۶۲ ، ح ۷ .

[۸]. التوحيد ، ص ۳۰۵ ، ح ۱ ؛ ر . ك : دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، ج ۱۱ ، ص ۴۲۱ «باب دهم : پيش از آن كه مرا از دست بدهيد ، از من بپرسيد» .

[۹]. ر . ك : دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، ج ۱۱ ، ص ۴۴۱ «رسوايى كسى كه گفت : از من بپرسيد ، جز پيامبر و امام» . براى نمونه ، قَتادة ، از فقيهان بصره ، اين جمله را بر فراز منبر تكرار كرد . ابوحنيفه ـ كه نوجوانى بيش نبود ـ ، پرسيد : مورچه اى كه در قرآن ، مورچگان را از عبور سپاه سليمان عليه السلام آگاه كرد ، ماده بود يا نر؟! همين پرسش او ، قتاده را سرافكنده كرد و از منبر ، پايين آمد .

[۱۰]. ابو ذر ، همراه با امام على عليه السلام از بيابانى عبور مى كرد كه ناگهان ، حركت سيل مانند مورچگانى را مشاهده كرد و فرياد زد : اللّه أكبر ! بزرگ است كسى كه بتواند اينها را شمارش كند . امام عليه السلام نگاهى به او كرد و فرمود : «چنين نگو . بگو : بزرگ است خدايى كه اينها را آفريده است ! به جان آن كه من و تو را آفريد ، تعداد آنها را مى دانم و نَر و ماده آنان را به اذن خداوند مى دانم» (تأويل الآيات الظاهرة ، ج ۲ ، ص ۴۹۰ ، ح ۸ ) .

[۱۱]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۲۴ ، ح ۲ .

[۱۲]. الإرشاد ، ج ۱ ، ص ۲۳۲ .

[۱۳]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۵۳ ، ح ۱۴ .

[۱۴]. كمال الدين ، ص ۲۵۳ و ۲۵۴ ، ح ۳ .

[۱۵]. سوره نمل ، آيه ۴۰ .

[۱۶]. سوره رعد ، آيه ۴۳ .

[۱۷]. الأمالى ، صدوق ، ص ۶۵۹ ، ح ۳ .

[۱۸]سوره نمل ، آيه ۴۰ .

[۱۹]الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۲۹ ، ح ۵ .

[۲۰]ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن ، ج ۱۵ ، ص ۳۶۳ (ذيل آيه ۴۰ سوره نمل ) .

[۲۱]. شواهد التنزيل ، ج ۱ ، ص ۳۹ ، ح ۲۸ .

[۲۲]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۶۴ ، ح ۱ .

[۲۳]. همان ، ص ۲۳۰ ، ح ۳ .

[۲۴]. يكى از پژوهشگران ، در اين باره مقاله مفصّلى نگاشته است (ر . ك : مجلّه علوم حديث ، شماره ۵ و ۶ ، حسن عرفان : «زبانْ آگاهى پيامبر و امامان عليهم السلام ») .

[۲۵]. عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۲ ، ص ۲۲۸ ، ح ۳ .

[۲۶]بصائر الدرجات ، ص ۳۳۳ ، ح ۱ .

[۲۷]. المناقب ، ابن شهرآشوب ، ج ۲ ، ص ۵۴ .

[۲۸]. سوره جن ، آيه ۲۶ .

[۲۹]. سوره جن ، آيه ۲۶ ـ ۲۷ .

[۳۰]. الخرائج والجرائح ، ج ۱ ، ص ۳۴۳ .

[۳۱]. سوره رعد ، آيه ۳۹ .

[۳۲]. التوحيد ، ص ۳۰۵ ، ح ۱ .

[۳۳]بصائر الدرجات ، ص ۲۶۶ ، ح ۳ .

[۳۴]. عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۲ ، ص ۳۲ ، ح ۵۴ .

[۳۵]. بصائر الدرجات ، ص ۱۴۰ ، ح ۵ .

[۳۶]. براى آشنايى بيشتر ، ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج ۱ ، ص ۳۰۹ «فصل سوم : مبادى علوم اهل بيت عليهم السلام » .

[۳۷]. ر . ك : مسند ابن حنبل ، ج ۱ ، ص ۳۱۷ ، ح ۱۲۸۹ و ص ۱۶۷ ، ح ۵۷۰ .

[۳۸]. سنن الترمذى ، ج ۵ ، ص ۶۳۷ ، ح ۳۷۲۲ .

[۳۹]. الاختصاص ، ص ۲۷۹ .

[۴۰]. بصائر الدرجات ، ص ۳۰۰ ، ح ۴ .

[۴۱]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۳۱ ، ح ۲ .

[۴۲]. سوره اعلى ، آيه ۱۹ .

[۴۳]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۲۵ ، ح ۵ .

[۴۴]. در كتاب وسائل الشيعة ، بيش از هشتاد حديث از اين كتاب ، آمده است .

[۴۵]. الإمامة و التبصرة ، ص ۱۷۴ ، ح ۲۸ .

[۴۶]. الاحتجاج ، ج ۲ ، ص ۶۳ ، ح ۱۵۵ .

[۴۷]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۴۱ ، ح ۶ .

[۴۸]ر.ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج ۱ ، ص ۳۲۳ «جامعه» .

[۴۹]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۴۰ ، ح ۲ .

[۵۰]. ر . ك : ص ۵۹ : «وَ مَهْبِطَ الوَحْى» .

[۵۱]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۳۹ ، ح ۱ و ص ۲۴۰ ، ح ۳ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۴ ، ص ۴۱۹ ، ح ۵۹۱۴ .

[۵۲]. ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج ۱ ، ص ۳۲۷ «جفر چيست؟» .

[۵۳]. الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۵۷ ، ح ۴ .

[۵۴]. همان ، ج ۱ ، ص ۲۵۸ ، ح ۱ .

  • و خزان العلم (قسمت دوم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت سوم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت چهارم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت پنجم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت ششم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت هفتم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت اول) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت اول) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت دوم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت سوم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت چهارم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت پنجم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت ششم) (دانلود)

  • و خزان العلم (قسمت هفتم) (دانلود)