حكمت نفرين هاى انبيا و اوليا

پرسش :

چرا اولياى الهى ـ كه مظهر صفات و اَسماى حُسناى الهى و تجليگاه رأفت و رحمت خداوند متعال هستند ـ ، بر ضدّ افرادى هر چند مجرم ، دعا كرده اند ؟ آيا بهتر نبود كه براى هدايت و سعادت آنها دعا مى كردند ؟ آيا مجازات الهى براى آنها كافى نبود كه اولياى خدا مى خواهند با نفرين ، كيفر آنها را سنگين تر نمايند؟



پاسخ :

صفات و اسماى حسناى الهى منحصر به صفات جمال نيست . خداوند متعال ، صفات جلال هم دارد ، و همان طور كه او اَرحمُ الراحمين است ، قهّار و شديدُ العِقاب نيز هست ، و كسانى كه با سوء استفاده از آزادى ، از شمول رحمت بى كران الهى خارج شوند ، گرفتار خشم و كيفر او خواهند شد .

انبيا و اولياى خدا ، تنها مظهر صفات جمال او نيستند ؛ بلكه نماد صفات جلال خداوند متعال نيز هستند . خداى سبحان ، در عين حال كه ارحم الراحمين است ، جمعى از مجرمان را نفرين مى كند و ديگران را نيز به نفرين كردن آنها ترغيب مى نمايد و مى فرمايد :

«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَـتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّـهُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَـبِ أُوْلَـلـءِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّـعِنُونَ .[۱]كسانى كه نشانه هاى روشن و رَه نمودى را كه فرو فرستاده ايم ، بعد از آن كه آن را براى مردم در كتابْ توضيح داده ايم ، نهفته مى دارند ، آنان را خدا نفرين مى كند و نفرين كنندگان [نيز] نفرينشان مى كنند»  .

و مى فرمايد :

«كَيْفَ يَهْدِى اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيَمَـنِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَآءَهُمُ الْبَيِّنَـتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّــلِمِينَ * أُوْلَـلـءِكَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَـلـءِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ .[۲]چگونه خداوند ، قومى را كه بعد از ايمان آوردنشان كافر شدند ، هدايت مى كند ، با آن كه شهادت دادند كه اين رسول ، بر حق است و برايشان دلايل روشن آمد ؟ و البته خداوند ، قوم بيدادگر را هدايت نمى كند»  .

ترديدى نيست كه انبيا و اولياى خدا نيز بايد به او تأسى نمايند و كسانى را كه موردخشم و لعنت خدا هستند ، نفرين كنند .

در اين باره ، نكاتى قابل توجه است :

۱ . حكمت نفرين فرستادن انبيا و اوليا بر مجرمان

نخستين نكته اى كه در مورد نفرين فرستادن انبيا و اولياى الهى بر مجرمان (مُنكران حق ، مُعاندان ، منافقان و ...) بايد موردتوجه قرار گيرد ، اين است كه نفرين آنها مانند دعايشان بر پايه حكمتْ استوار است . حكمت هايى كه براى نفرين آنان مى توان برشمرد ، از اين قرار است :

الف ـ تقويت عقيده به انبياى الهى و اوصياى آنان

اجابت شمارى از دعاها عليه مجرمان سبب تقويت ايمان مؤمنان و زدوده شدن شكّ ترديدكنندگان مى گردد ، مانند : اجابت دعاى حضرت نوح عليه السلام عليه قوم خود ، و اجابت نفرين پيامبر صلى الله عليه و آله عليه خسروپرويز و عتيبة بن ابى لهب ، و اجابت دعاى امام على عليه السلام در مورد «العيزار»[۳]و كسانى كه حديث ولايت را كتمان كردند[۴]و همچنين اجابت دعاى اهل بيت عليهم السلام بر ضد شمارى از معاندان .

ب ـ نماياندن جايگاه معنوى اولياى الهى

اولياى الهى كه در همه ابعاد شخصيّت و زندگى شان (از جمله در مهرورزى و دشمنى) ، تحت ولايت وسرپرستى خداى حكيم هستند و در اعمالشان تنها طاعت و رضاى او را مى جويند . همان طور كه خداى قادر و متعال ، برآوردن بسيارى از حوايج و نيل به مقامات را منوط به توسّل و شفاعت و دعاى اولياى خود قرار داده است تا جايگاه اولياى دين را به مردم بنماياند و آنان را به ايجاد و تحكيم پيوند با پيشوايان برگزيده سوق دهد ، به همين صورت ، بخشى از كيفر افراد مستحقّ عقوبت را نيز منوط به نفرين برگزيدگان الهى قرار داده است ، تا مردم را به منزلت آنان توجّه دهد و آنان را از افتادن در مسير بى اعتنايى يا مخالفت با برگزيدگان خود ـ كه همان مخالفت با خداست ـ برحذر دارد .

ج ـ رسوا كردن شخصيت هاى سياسى فاسد

شمارى از كسانى كه مورد نفرين پيامبر صلى الله عليه و آله و يا اهل بيت عليهم السلام قرار گرفته اند ، شخصيت هاى سياسى فاسدى هستند كه خصوصا دعاى پيامبر خدا عليه آنان ، موجب آگاهى و رشد سياسى جامعه و رسوايى و سست شدن پايگاه سياسى آنان مى شود .

د ـ رسوا كردن شخصيت هاى مذهبى منحرف

شمارى از كسانى كه مورد نفرين اهل بيت عليهم السلام واقع شده اند ، شخصيت هاى مذهبى منحرفى هستند كه دعاى اهل بيت عليهم السلام بر ضد آنان ، در واقع ، افشاگرى و معرفى آنان به جامعه اسلامى است تا فريب آنها را نخورند .

ه ـ پيشگيرى از انحرافات اخلاقى و اجتماعى

افشاگرى بر ضدّ معاندان و رسواسازى منافقان ، سبب مى شود كسانى كه زمينه روانى عناد و نفاق دارند و يا در آغاز اين بيراهه قرار گرفته اند ، از ترس رسوايى هم كه شده ، بيراهه را رها كنند ، چنان كه اين حكمت ، در مورد نفرين فرستادن خداوند بر كسانى كه معلومات دينى خود را كتمان مى كنند يا پس از ايمان آوردن ، كفر مى ورزند ، نيز جارى است .

۲ . چه كسانى مورد نفرين انبيا و اوليا بوده اند ؟

با تأمل در آنچه در حكمت نفرين هاى انبيا و اوليا بدان اشاره شد ، معلوم مى گردد كه هرمجرمى مورد نفرين آنان نبوده است ؛ بلكه آنان تنها كسانى را نفرين مى كرده اند كه علاوه بر آن كه به دليل عناد و لجاجت ، قابليت هدايت نداشته اند ، سبب گم راهى ديگران نيز بوده اند ، و لذا پيامبر خدا ، با آن همه آزارى كه در آغاز بعثت از قوم خود ديد ، وقتى به او پيشنهاد شد كه آنها را مانند حضرت نوح ، نفرين كند تا هلاك شوند ، فرمود :

اللّهُمَّ اهدِ قَومى ؛ فَإِنَّهُم لا يَعلَمونَ ، وَ انصُرنى عَلَيهِم أن يُجيبونى إلى طاعَتِكَ .[۵]بار خدايا ! قوم مرا هدايت فرما ، كه اينان نادان اند ، و مرا بر آنان نصرت بخش تا دعوت مرا به فرمان بُردارى از تو ، پاسخ دهند .

و نيز هنگامى كه در جنگ اُحُد ، دندانش شكست و صورتش جراحت برداشت و اصحاب از او خواستند كه دشمنانش را نفرين كند ، فرمود :

إنّي لَم اُبعَث لَعّانا ، و لكنّي بُعثتُ داعيا و رحمةً . اللّهمّ اهدِ قومى ؛ فإنَّهم لا يَعلمون .[۶]من براى لعن [و نفرين] مبعوث نشده ام ؛ بلكه براى دعوت [به حق] و از سر مِهر ، برانگيخته گشته ام . بار خدايا! قوم مرا هدايت فرما كه آنان نادان اند .

در موارد ديگر نيز مكرّر به ايشان پيشنهاد نفرين فرستادن بر دشمنان مى شد و ايشان نه تنها نفرين نمى كرد ، بلكه آنها را دعا نيز مى نمود!

۳ . مقصود از نفرين كردن يك طايفه

در شمارى از احاديث ، برخى از طوايف (مانند قريش و بنى اميّه) ، مورد نفرين اهل بيت عليهم السلام قرارگرفته اند . بى ترديد ، تنها افرادى از آن طوايف كه در واقع ، استحقاق چنان نفرينى را دارند ، مقصود و مشمول آن نفرين خواهند بود . شاهد اين سخن ، احاديثى است كه افراد مورد لعنت را مشخص كرده اند يا احاديثى كه درباره سعد الخير و ديگر مؤمنان و نيكان بنى اميّه وارد شده اند .

۴ . نفرين شدن به دليل گناهى خاص

گاه بعضى از اشخاص ، مرتكب گناه خاصّى شده اند كه مقتضاى حكمت ، نفرين كردن آنها به جهت همان گناه است ، مانند كتمان حديث ولايت . بايد توجه داشت كه اين گونه نفرين ها در صورتى دلالت بر فساد اشخاص مورد اشاره دارند كه توبه و اصلاح آنان ثابت نگردد . بنا بر اين ، نفرين شدن كسى به دليل گناهى خاص ، دليل فساد مطلق او نخواهد بود .

۵ . نفرين هاى صورى

در دوران امامت شمارى از امامان اهل بيت عليهم السلام گاه زمامداران حاكم ، برخى از ياران آنها را تحت تعقيب قرار مى دادند و درصدد حبس و يا قتل آنها بودند . از اين رو ، امام براى حفظ جان آنها ، گاه در ملأ عام يا نزد جاسوسان رژيم حاكم ، آنها را نفرين مى كرد تا نشان دهد ارتباطى با وى ندارند و دشمن را از تعقيب آنها منصرف نمايد ، مانند نفرين هايى كه درباره زُرارة بن اَعيَن[۷]و بريد بن معاويه[۸]و محمّد بن مسلم[۹]وصفوان بن يحيى و محمّد بن سِنان[۱۰]صادر شده است .


[۱]. بقره : ۱۵۹ .

[۲]. آل عمران : ۸۶ ـ ۸۷ .

[۳]ر . ك : تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۸۹ .

[۴]ر . ك : عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۸۵ ح ۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۹ ص ۱۸۹ ح ۲ ؛ العقد الفريد : ج ۴ ص۷۴ .

[۵]. ر . ك نهج الدعاء با ترجمه فارسى : ج ۲ ص ۱۴۸ ح ۱۲۶۱ .

[۶]. ر . ك نهج الدعاء با ترجمه فارسى : ج ۲ ص ۱۵۰ ح ۱۲۶۳ .

[۷]. روايت لعن وى را بنگريد در : رجال الكشّى ، ج ۱ ، ص ۳۵۹ ش ۲۳۴ ؛ و روايات توثيق وى را بنگريد در : رجال الكشّى ، ج ۱ ، ص ۳۴۵ و ۳۴۶ و ۳۴۷ شماره هاى ۲۰۸ و ۲۱۰ و ۲۱۱ و ۲۱۵ و ۲۱۷ و ... .

[۸]. روايت لعن وى را بنگريد در : رجال الكشّى ، ج ۱ ، ص ۳۶۴ ، ش ۲۳۷ و ج ۲ ص ۵۰۹ ش ۴۳۶ و روايات توثيق وى را بنگريد در : رجال الكشّى ، ج ۱ ، ص ۳۹۸ ، ش ۲۸۶ و ۲۸۷ و ج ۲ ص ۴۲۳ ش ۳۲۶ .

[۹]. روايت لعن وى را بنگريد در : رجال الكشّى ، ج ۱ ، ص ۳۹۴ ، ش ۲۸۴ و روايات مدح و توثيق وى را بنگريد در : رجال الكشّى ، ج ۱ ص ۳۸۳ و ۳۸۷ و ۳۸۸ ، شماره هاى ۲۷۳ و ۲۷۷ و ۲۷۸ و ... .

[۱۰]. روايات لعن صفوان بن يحيى و محمّد بن سنان را بنگريد : رجال الكشّى ، ج ۲ ، ص ۷۹۳ ، ش ۹۶۴ روايات مدح و توثيق بنگريد : رجال الكشّى ، ج ۲ ، ص ۷۹۲ و ۷۹۳ ، شماره هاى ۹۶۱ و ۹۶۲ و ۹۶۳ و ۹۶۶ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت