018 ـ و مصابیح الدجی

وَ مَصابيحِ الدُّجى .

و چراغ تاريكى ها ...

توضيح واژه ها

مَصابيح : جمع «مصباح» ، به معناى چراغ ، چراغدان .[۱]

الدُّجى : جمع «دُجيّه» ، سياهى شبِ ابرى كه ماه و ستاره اى در آن ديده نشود ؛تاريكى ، تيرگى .[۲]

شرح

مصابيح ، استعاره اى است كه براى امامان عليهم السلام به كار رفته است و آنان را به چراغ هايى تشبيه كرده كه تاريكى ها را مى زُدايند و روشنى بر مى افروزند . چراغ ، در تاريكى به كار مى رود و به هر ميزان كه تيرگى گسترده تر باشد ، نورى قوى تر لازم است ، و هر اندازه آن نور ، پُر فروغ تر باشد ، زيان هاى سياهى ، مانند : ترس ، نادانى ، انتخاب ناآگاهانه و ... كمتر خواهد بود .

امام ، نورى است كه به منبع نورانيتِ خدا ، متّصل است و بدترين نوع تاريكى ، يعنى نادانى را برطرف مى كند ؛ زيرا تمام شايستگى ها به دانش باز مى گردند و ريشه همه شرارت ها نادانى است :

العِلْمُ أصْلُ كُلِّ خَيْرٍ ، الجَهلُ أصْلُ كُلِّ شَرٍّ .[۳]دانايى ، ريشه هر خوبى و نادانى ، ريشه هر بدى است .

قرآن صامت و قرآن ناطق[۴]

يكى از بركات ظهور بقيّة اللّه الأعظم عليه السلام ، زُدوده شدن جهل از سراسر جهان و روشن شدن زمين به نور پروردگار است ،[۵]چنان كه در قرآن كريم ، آمده است :

«وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا .[۶]زمين ، به نور پروردگار خود ، روشن مى شود» .

در روايت هاى بسيارى ، در تفسير آيه «فَـئامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا ؛[۷]پس به خدا و فرستاده اش و نورى كه فرو فرستاده ايم ، ايمان بياوريد» ، دو معنا براى ايمان به نورى كه پروردگار فرو فرستاده ، ذكر شده است . «قرآن صامت» و «قرآن ناطق» ، دو معنايى است كه در تفسير اين آيه ، وارد شده است ؛ يعنى هم بايد به قرآن ، يعنى كتاب خدا ، ايمان آورد و هم به قرآن ناطق كه همان امام بر حق است ، معتقد بود . امام كاظم عليه السلام مى فرمايد :

الإمامَةُ هِىَ النُّورُ وَ ذلِكَ قَولُهُ عز و جل : «فَـئامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا» . قالَ : النُّورُ هُوَ الإمامُ .[۸]امامت ، نور است ؛ همان كه خداى عز و جل فرموده : «به خدا و فرستاده اش و نورى كه فرو فرستاده ايم ، ايمان بياوريد» . نور ، همان امام است .

امام باقر عليه السلام نيز بر اين معنا تأكيد مى كند و مى فرمايد :

النّورُ وَ اللّهِ الأئِمَّةُ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله إلى يَومِ القِيامَةِ ، وَ هُم وَ اللّهِ نُورُ اللّهِ الَّذى أنزَلَ ، وَ هُم وَ اللّهِ نُورُ اللّهِ فِى السَّماواتِ وَ فِى الأَرضِ ، وَ اللّهِ ... لَنُورُ الإمامِ فِى قُلُوبِ المُؤمِنينَ أنوَرُ مِنَ الشَّمْسِ المُضِيئَةِ بِالنَّهارِ .[۹]به خدا سوگند ، اين نور ، همان امامان از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله هستند تا روز قيامت ! به خدا سوگند ، اينها همان نورى هستند كه خداوند ، فرو فرستاده است ! به خدا سوگند ، هم ايشان اند نور خدا در آسمان ها و زمين ! به خدا سوگند ... نور امام در دل هاى مؤمنان ، از خورشيد درخشانِ روز ، تابان تراست !

در پايان اين روايت ، امام باقر عليه السلام ، نور امام در دل هاى مؤمنان را از نور خورشيد ، پُرفروغ تر مى داند و در نتيجه ، فايده امام براى مؤمنان ، به مراتب بيشتر از خورشيد خواهد بود .

وظيفه شيعيان

امير مؤمنان عليه السلام ، در دو سخن زيبا ، افزون بر آن كه به نورانى بودن امام اشاره مى نمايد،وظيفه پيروان آنان را نيز بيان مى فرمايد :

امام على عليه السلام ، نخست ، وجود امام عليه السلام را به چراغ در تاريكى تشبيه مى كند و وجه شَبَه آن را نيز «نورافشانى در تيرگى» مى داند و مى فرمايد :

إنَّما مَثَلى بَينَكُم كَمَثَلِ السِّراجِ فِى الظُّلمَةِ يَستَضِى ءُ بِهِ مَن وَلَجَها .[۱۰]حكايت من در ميان شما ، حكايت چراغ در تاريكى است . آن كه به تاريكى قدم نهد ، از نور آن چراغ ، پرتو مى گيرد .

ايشان ، در نامه اى به يكى از فرمانداران خود ، به نام عثمان بن حنيف ، وظيفه پيروان امام را بهره جويى از نور دانش امام مى داند و مى نويسد :

ألا وَ إنَّ لِكُلِّ مَأمومٍ إماما يَقتَدِى بِهِ وَ يَستَضِى ءُ بِنُورِ عِلمِهِ .[۱۱]آگاه باش كه براى هر پيروى ، امامى است كه به او اقتدا مى كند و از نور دانش او ، روشنايى مى گيرد .

آنچه گذشت ، به بهره مندى از نور ظاهرى و باطنى امام ، اشاره دارد ؛ يعنى با وجود امام در جامعه ، بايد از نور ظاهر و باطن او استفاده كرد ؛ ولى اين نور ، خاموش شدنى نيست و در غيبت امام نيز نور باطنى او ، روشنى افروز است .

فوايد امام غايب براى جامعه

امام در عصر غيبت ، به خورشيدى تشبيه شده است كه ابرها آن را پوشانده اند ، ولى هرگز نمى توانند مانع نورافشانى آن شوند . پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام ، هر يك به گونه اى در توصيف روزگار غيبت ، كوشيده اند. از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيده شد : آيا مردم در زمان غيبت قائم عليه السلام از وجود او بهره مند مى شوند ؟

ايشان فرمود :

أى وَ الَّذِى بَعَثَنِى بِالنُّبُوَّةِ ، إنَّهُم لَيَنتَفِعونَ بِهِ وَ يَستَضِيئونَ بِنُورِ وِلايَتِهِ فِى غَيبَتِهِ كانتِفاعِ النّاسِ بِالشَّمسِ وَ إنْ جَلَّلَهَا السَّحابُ .[۱۲]آرى . سوگند به آن كه مرا به پيامبرى برانگيخت ، از وجود او بهره مند مى شوند و در روزگار غيبتش ، از نور ولايت او پرتو مى گيرند ، همچنان كه مردم از خورشيد نهان در پسِ ابر ، بهره مند مى شوند .

خورشيد پنهان شده در پشت ابر ، فوايد بسيارى دارد و تمام آن فايده ها براى امام ، ثابت است .

خورشيد ، مركز جهان هستى است و امام نيز چنين است . خورشيد ، گرمادِهى خود را هيچ گاه از دست نمى دهد ، هر چند در پشتِ ابر ، نهان باشد واز همين رو ، روزهاى ابرى ، از شب گرم ترند . خورشيد ، باعث رويش گياهان و زندگى جانوران است و امام نيز ، باعث حيات جامعه است . ابر ، توانايى پوشيدن خورشيد را ندارد و تنها ميان زمينيان و خورشيد ، فاصله مى اندازد . غيبت نيز تنها كسانى را از وجود امام محروم مى كند كه دل در گرو تعلّقات مادّى دارند و آنان كه پاى از تعلّقات بُريده اند ، لذّت حضور امام را مى برند .[۱۳]


[۱]«المصباح : السِّراج وهو قرط الَّذى تراه فى القنديل و غيره ... و المصابيح الأقداح الَّتى يُصْطبح بها» (لسان العرب ، ج ۲ ، ص ۵۰۶) .

[۲]«الدُجىّ : سواد اللّيل مَعَ غيم و أن لا ترى نجما و لا قمرا ... الظلمة واحدتها دجيّة» (لسان العرب ، ج ۱۴ ، ص ۲۵۰) .

[۳]غرر الحكم ، ح ۸۱۸ و ۸۱۹ ؛ ميزان الحكمة ، ج ۸ ، ص ۳۹۳۲ ، ح ۱۳۶۷۲ .

[۴]براى توضيح اين اصطلاح ، ر . ك : ص ۳۵۶ «ترجمان وحى الهى» .

[۵]ر . ك : الغيبة ، طوسى ، ص ۴۶۸ ، ح ۴۸۴ ؛ دلائل الإمامة ، ص ۴۵۴ ، ح ۴۳۳ .

[۶]سوره زمر ، آيه ۶۹ .

[۷]سوره تغابن ، آيه ۸ .

[۸]الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۹۶ ، ح ۶ ؛ ميزان الحكمة ، ج ۱ ، ص ۲۱۰ ، ح ۸۰۱ .

[۹]الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۹۴ ، ح ۱ ؛ ميزان الحكمة ، ج ۱ ، ص ۲۱۰ ، ح ۸۰۲ .

[۱۰]نهج البلاغة ، خطبه ۱۸۷ ؛ ميزان الحكمة ، ج ۱۰ ، ص ۴۹۹۰ ، ح ۱۶۹۵۸ .

[۱۱]نهج البلاغة ، نامه ۴۵ .

[۱۲]بحار الأنوار ، ج ۵۲ ، ص ۹۳ ، ح ۸ ؛ ميزان الحكمة ، ج ۱ ، ص ۳۴۸ ، ح ۱۲۲۰ .

[۱۳]با استفاده از بيان مرحوم علّامه مجلسى در بحار الأنوار ، ج ۵۲ ، ص ۹۳ .

  • و مصابیح الدجی (دانلود)

  • و مصابیح الدجی (دانلود)