هزار حدیث در یکصد موضوع 03 - صفحه 41

41 ـ روح

۰.امام صادق علیه السلام:
إنّ الأرواحَ لا تُمازِجُ البَدَنَ ولا تُواكِلُهُ، وإنّما هِي كِلَلٌ لِلبَدَنِ مُحِيطَةٌ به.۱

۰.ارواح با بدن آميخته نمى‌شوند و آن را رها هم نمى‌كنند، بلكه [همچون] پرده‌هاى نازكى براى بدن هستند كه آن را در ميان گرفته‌اند.

۰.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
الأرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ، فماتَعارَفَ مِنها ائتَلَفَ، وما تَناكَرَ مِنها اختَلَفَ.۲

۰.ارواح لشكريانى فراهم آمده هستند؛ آنها كه يكديگر را بشناسند با هم انس می‏گيرند و آنان كه همديگر را نشناسند از هم جدا می‏شوند.

۰.امام علی علیه السلام:
المَوَدَّةُ تَعاطُفُ القُلوبِ في ائتِلافِ الأرواحِ.۳

۰.دوستى، ميل كردن دل‌هاست به يكديگر به سبب الفت روح‌ها.

۰.كنز العمّال عن شقيق بن سلمة:
جاءَ رجُلٌ إلى عَلِيٍّ وكَلَّمَهُ، فقالَ في عُرضِ الحديثِ: إنّي اُحِبُّكَ، فقالَ لَهُ عَلِيٌّ: كَذَبتَ. قالَ: لِمَ يا أميرَ المؤمنينَ؟ قالَ: لأنّي لا أرى قَلبِي يُحِبُّكَ، قالَ النبيُّ صلی الله علیه و آله: إنّ الأرواحَ كانَت تَلاقى في الهَواءِ فَتَشامُّ، ما تَعارَفَ مِنها ائتَلَفَ، وما تَناكَرَ مِنها اختَلَفَ.
فلَمّا كانَ من أمرِ عَلِيٍّ ما كانَ، كانَ مِمَّن خَرَجَ علَيهِ.۴

۰.مردى خدمت على علیه السلام آمد و با او سخن گفت و در ضمن صحبت گفت: من شما را دوست دارم. على علیه السلام فرمود: دروغ می‏گويى. عرض كرد: چرا اى امير مؤمنان؟ فرمود: چون در دل خود محبّت تو را نمی‏يابم. پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ارواح در فضا با يكديگر ملاقات می‏كنند و همديگر را می‏بويند، آنهايى كه با يكديگر آشنا در آيند با هم جمع می‏شوند و آنهايى كه با هم آشنا در نيايند از هم جدا می‏شوند.
[شقيق می‏گويد:] زمانى كه آن پيشامدها [جنگ‌ها] براى على علیه السلام اتفاق افتاد آن مرد از جمله كسانى بود كه بر آن حضرت شوريد.

۰.امام علی علیه السلام:
إنّ لِلجِسمِ سِتَّةَ أحوالٍ: الصِّحّةُ، والمَرضُ، والمَوتُ، والحَياةُ، والنَّومُ، واليَقَظَةُ، وكذلكَ الرُّوحُ، فحياتُها عِلمُها، ومَوتُها جَهلُها، ومَرَضُها شَكُّها، وصِحَّتُها يَقِينُها، ونَومُها غَفلَتُها، ويَقَظَتُها حِفظُها.۵

۰.بدن را شش حالت دست می‏دهد: سلامت، بيمارى، مرگ، زندگى، خواب و بيدارى. روح نيز چنين است. زندگىِ آن، دانش اوست و مرگش، نادانى او و بيمارى‌اش، شكِّ او و سلامتش، يقين او و خوابش، غفلت او و بيدارى‌اش، هشيارى او.

۰.امام صادق علیه السلام:
ـ عندما سَألَه أبو بصيرٍ عنِ الرُّوحِ عِندَ النَّومِ أخارِجٌ مِن البَدَنِ؟ ـ: لا ياأبا بصيرٍ، فإنَّ الرُّوحَ إذا فارَقَتِ البَدَنَ لَم تَعُدْ إلَيهِ، غَيرَ أنّها بمَنزِلَةِ عَينِ الشَّمسِ مَركُوزةٌ في السماءِ في كَبِدِها، وشُعاعُها في الدنيا.۶

۰.ـ در پاسخ ابو بصير كه پرسيد: آيا هنگام خواب، روح از بدن خارج می‏شود؟ ـ فرمود: نه، اى ابوبصير! زيرا اگر روح از بدن جدا شود ديگر به آن باز نمی‏گردد، منتها روح چون خورشيد وسط آسمان است كه پرتو آن همه جا را می‏گيرد.

۰.امام کاظم علیه السلام:
إنّ المَرءَ إذا نامَ فإنّ رُوحَ الحَيَوانِ باقِيَةٌ في البَدَنِ، والذي يَخرُجُ مِنهُ رُوحُ العَقلِ. ۷

۰.انسان هرگاه می‏خوابد روح حيوانى در بدن می‏ماند و آنچه از او خارج می‏شود روح عقل است.

۰.بحار الأنوار:
عن أبي بصير عن أحدِهِما علیهم السلام: سَألتُهُ عن قولهِ: «و يَسْألُونَكَ عنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِن أمْرِ رَبِّي» قالَ: التي في الدَّوابِّ و الناسِ. قلتُ: و ما هِي؟ قالَ: هِي مِنَ المَلَكُوتِ، مِنَ القُدرَةِ.۸

۰.ـ به نقل از ابو بصير ـ: از امام باقر يا امام صادق علیهما السلام درباره آيه «و از تو درباره روح می‏پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است» سؤال كردم، فرمود: همان كه در جنبدگان و مردمان است. عرض كردم: آن چيست؟ فرمود: آن، از [عالَم] ملكوت است از [عالَم] قدرت.

۰.امام صادق علیه السلام:
ـ لَمّا سَألَهُ هِشامُ بنُ الحكَمِ: فَأخبِرْنِي عنِ الرُّوحِ أ غَيرُ الدمِ؟ ـ: نَعَم، الرُّوحُ على ما وَصَفتُ لكَ مادَّتُهُ مِنَ الدمِ، و مِن الدمِ رُطُوبَةُ الجِسمِ و صَفاءُ اللَّونِ... فإذا جَمَدَ الدمُ فارَقَ الرُّوحُ البَدَنَ.۹

۰.ـ در پاسخ به هشام بن حكم كه به ايشان عرض كرد: از روح به من خبر ده كه آيا آن چيزى جز خون است؟ ـ فرمود: آرى، روح، همچنان كه برايت شرح دادم، مادّه‌اش خون است و خون مايه رطوبت بدن و روشنى رنگ... و هر گاه خون لخته و منجمد شود، روح از بدن جدا شود.

۰.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
الأرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ، فما تَعارَفَ مِنها في اللهِ ائتَلَفَ، و ما تَناكَرَ مِنها في اللهِ اختَلَفَ.۱۰

۰.ارواح لشكريانى فراهم آمده هستند. آنان كه به خاطر خدا با يكديگر آشنا شوند، گرد هم می‏آيند و آنها كه به خاطر خدا ميانشان پيوند نباشد، از هم جدا می‏شوند.

1.۱‌. بحار الأنوار: ۶۱ / ۴۰ /۱۱

2.۲‌. كنز العمّال: ۲۴۶۶۰

3.۳‌. غرر الحكم: ۲۰۵۷

4.۴‌. كنز العمّال: ۲۵۵۶۰

5.۵‌. بحار الأنوار: ۶۱ / ۴۰ /۱۰

6.۶‌. جامع الأخبار: ۴۸۸/۱۳۶۰

7.۷‌. بحار الأنوار: ۶۱ / ۴۳ /۱۹

8.۸‌. بحار الأنوار: ۶۱ / ۴۲ /۱۴

9.۹‌. بحار الأنوار: ۶۱ / ۳۴ /۷

10.۱۰‌. كنز العمّال: ۲۴۷۴۰

صفحه از 100