تبيين سيره نبوى در پوشش احرام

تبيين سيره نبوى در پوشش احرام

چگونگی احرام بستن پیامبر(ص) در شرایط خاص خود مورد بررسی قرار گرفته است

پس[۱]از معاهده صلح حديبيّه، پيامبر اكرم(ص) همراه ياران خويش به مكّه آمد تا عمره بگزارد و باز گردد. مشركان هنوز در مكّه قدرت را به دست داشتند و در كوه هاى اطراف مسجد الحرام به تماشاى ايشان نشسته بودند. پيامبر اكرم(ص) براى نشان دادن قدرت خود و مسلمانان، جامه احرام خود را به حالت اضطباع به تن كرد ؛ يعنى جامه نيم تنه بالا را از زير يك شانه گذراند و دو سر آن را بر روى شانه مقابل انداخت تا يك شانه و بازوى ايشان بيرون بماند و آشكار شود. پيامبر(ص) براى آن كه مشركان مكه نپندارند كه مسلمانان از پيمودن مسير مدينه تا مكّه، خسته و درمانده شده اند به آنان فرمان داد كه چنين كنند و چند دور اوّل طواف به گرد كعبه را تند و با نشاط و هروله كنان بپيمايند و خود نيز چنين كرد.[۲]

روشن است كه اين كار با توجّه به شرايط سياسى و فضاى خاصّ مكّه در آن روزگار توصيه شده است و سرايت دادن آن به زمان هاى ديگر و استمرار بخشيدن آن تا روزگار كنونى، به دليل، نياز دارد كه نه تنها موجود نيست، بلكه گزارشى از ابن عبّاس در دست است كه تعميم و استمرار اين شيوه را انكار مى كند. در اين گزارش، از ابن عبّاس در باره صحّت خبرى سؤال مى شود كه فرمان پيامبر(ص) را به تند رفتن در طواف نقل مى كند. ابن عبّاس، اين خبر را هم تكذيب و هم تصديق مى كند و چون با ابراز شگفتى مخاطب رو به رو مى شود، مى گويد:

إِنَّ رَسُولَ اللّهِ(ص) دَخَلَ مَكَّةَ فِي عُمرَةِ القَضَاءِ ـ وَ أَهلُهَا مُشرِكُونَ ـ وَ بَلَغَهُم أَنَّ أَصحَابَ مُحَمَّدٍ مَجهُودُونَ، فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ(ص): رَحِمَ اللَّهُ امرَأً أَرَاهُم مِن نَفسِهِ جَلَداً، فَأَمَرَهُم فَحَسَرُوا عَن أَعضَادِهِم وَ رَمَلُوا بِالبَيتِ ثَلاَثَةَ أَشوَاطٍ وَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلَى نَاقَتِهِ وَ عَبدُ اللَّهِ بنُ رَوَاحَةَ آخِذٌ بِزِمَامِهَا وَ المُشرِكُونَ بِحِيَالِ المِيزَابِ يَنظُرُونَ إِلَيهِم. ثُمَّ حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بَعدَ ذَلِكَ، فَلَم يَرمُل وَ لَم يَأمُرهُم بِذَلِكَ، فَصَدَقُوا فِي ذَلِكَ وَ كَذَبُوا فِي هَذَا.[۳]

پيامبر خدا(ص) براى گزاردن عمره قضا به مكّه وارد شد. مكّيان كه هنوز مشرك بودند، خبر يافته بودند كه ياران پيامبر(ص) ديگر تاب و توانى برايشان نمانده است. پيامبر(ص) براى ردّ پندار آنان فرمود: «خدا رحمت كند كسى را كه قوّت و چالاكى خود را به آنها نشان دهد!» سپس فرمان داد كه جامه احرام را از روى بازوهاى خود كنار بزنند و سه دور اوّل [از هفت دور طواف] را تند و با سرعت بروند. پيامبر خدا(ص) خود بر روى شترش بود و عبد اللّه  بن رواحه زمام آن را به دست داشت. مشركان نيز رو به روى ناودان بودند و به ايشان مى نگريستند. پس از آن، پيامبر(ص) حج گزارد ؛ ولى نه تند رفت و نه مسلمانان را به آن فرمان داد. پس در اصل نقل ماجرا، درست، و در تعميم و هميشگى خواندنش نادرست گفته اند.

بر پايه اين گزارش، مى توان عملكرد پيامبر(ص) را ناظر به فضا و شرايط خاصّى دانست. از اين رو حكم به استحباب آن در شرايطى متفاوت با فضاى اوّليه، مشكل مى نمايد، هر چند برخى فقيهان شيعى[۴]و فقيهان متعدّدى از اهل سنّت[۵]به استحباب آن حكم داده اند.

گفتنى است كه دليلى بر منع از اين عمل، در دست نداريم و نمى توان آن را ناروا و يا بدعت خواند. از اين رو به دليل عدم ردع و منع، اين كار بر حالت اصلى اش يعنى اباحه و جواز باقى مى ماند. از اين رو پوشيدن اين گونه جامه احرام براى يك بار از سوى پيامبر اكرم(ص) اثبات مى شود و مى توانيم بدون قصد استحباب و تنها به قصد جواز و اباحه، آن را انجام دهيم، همان گونه كه مى توانيم آن را ترك كنيم. اين، بِدان معناست كه اصرار ورزيدن عوامانه بر انجام آن، به همان اندازه نكوهيده است كه جلوگيرى و منع سختگيرانه و خشونت بار از آن، قبيح است.


[۱]. به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى عبد الهادى مسعودى .

[۲]. زراره يا محمّد بن مسلم مى گويد : «سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَنِ الطَّوافِ أ يَرمُلُ فيهِ الرَّجُلُ ؟ فَقالَ : إنَّ رَسولَاللّهِ(ص)لَمّا أن قَدِمَ مَكَّةَ وَ كانَ بَينَهُ وَ بَينَ المُشرِكينَ الكِتابُ الَّذى قَد عَلِمتُم أمَرَ النّاسَ أن يَتَجَلَّدوا ، وَ قالَ : أخرِجوا أعضادَكُم وَ أَخرَجَ رَسولُ اللّهِ(ص) عَضُدَيهِ ، ثُمَّ رَمَلَ بِالبَيتِ لِيُرِيَهُم أنَّهُم لَم يُصِبهُم جَهدٌ ، فَمِن أجلِ ذلِكَ يَرمُلُ النّاسُ ، وَ إنّى لَأَمشى مَشياً وَ قَد كانَ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ يَمشى مَشيا ؛ از امام باقر عليه السلام پرسيدم كه : آيا مردان در طواف ، تند راه مى روند ؟ فرمود : پيامبر خدا(ص) پس از انعقاد قرارداد صلح حديبيّه با مشركان ، وارد مكّه شد و به مسلمانان فرمان داد كه چابكى و چالاكى نشان دهند و فرمود : بازوهايتان را [از جامه احرام] بيرون بياوريد و خود ، هر دو بازويش را بيرون آورد و آن گاه گرد كعبه تند راه رفت تا به مشركان نشان دهد كه مسلمانان ، خسته و كوفته نشده اند . از اين رو مردم ، گرد كعبه دويدند ؛ ولى من [در طواف ، آرام] راه مى روم و [پدرم ]على بن الحسين عليه السلام نيز آرام راه مى رفت» (علل الشرائع : ج ۲ ص ۴۱۲ ح ۱ ، وسائل الشيعة : ج ۹ ص ۴۲۸ ح ۲) .

[۳]. ر . ك : وسائل الشيعة : ج ۹ ص ۴۲۸ ح ۵ و فتح العزيز : ج ۷ ص ۲۲۵ .

[۴]. ر . ك : الوسيلة : ص ۱۷۲ ، الجامع للشرائع : ص ۲۰۱ ، تحرير الأحكام : ج ۱ ص ۵۸۴ ، الدروس الشرعيّة : ج ۱ ص ۳۹۷ .

[۵]. ر . ك : الاُمّ : ج ۲ ص ۱۹۰ ، فتح العزيز : ج ۵ ص ۵۶ ، المجموع : ج ۸ ص ۱۳ . گفتنى است كه مالك به استحباب اضطباع ، فتوا نداده است ر . ك : تذكرة الفقهاء : ج ۸ ص ۱۰۸ .