حجت الاسلام والمسلمین سید کاظم طباطبایی: سال ها قبل ( از سال 1355 ) در دوران مدرسه با آقای مسعودی که بعدا داماد حاج آقای ری شهری شدند در یک مدرسه درس میخواندیم. این دوستی ادامه پیدا کرد و به یک دوستی چهل ساله تبدیل شد.
حجت الاسلام والمسلمینسید محمد کاظم طباطبایییکی از افرادی است که از همان ابتدای راه اندازی موسسه دارالحدیث با این مجموعه همکاری داشته و در حال حاضر مدیریت پژوهشکده علوم و معارف قرآن و حدیث را به عهده دارد. به مناسبت بیستمین سالگرد بزرگداشت تاسیس موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث با ایشان گفتگویی انجام داده ایم که در ذیل می آید:
به عنوان اولین سوال از نحوه آشنایی و حضورتان در موسسه دارالحدیث بفرمایید؟
سال ها قبل ( از سال ۱۳۵۵ ) در دوران مدرسه باآقای مسعودیکه بعدا دامادحاج آقای ری شهریشدند در یک مدرسه درس میخواندیم. این دوستی ادامه پیدا کرد و به یک دوستی چهل ساله تبدیل شد. همین آشنایی باعث شد که بعدها که قرار بر تاسیس دارالحدیث شد از اولین افرادی بودم که وارد حوزه همکاری با حاج آقای ریشهری شدم.
البته حاج آقا، قبل از این هم برای تکمیلمیزان الحکمهبا افرادی کار میکردند ولی هدفشان این بود که میزان الحکمه را که آن موقع تالیفش تمام شده بود غنای بیشتری ببخشند.
در آغاز، در خانه شخصی ایشان پژوهش میکردیم، معمولاً ایشان اواخر هفته یعنی چهارشنبه عصر تا غروب جمعه ، یعنی دو روز ونیم در شهر قم بودند ، بنا هم بر تکمیل همان میزان الحکمه بود، تا اینکه افراد بیشتری جذب شدند و مقداری هم امکانات بیشتر شد. آن زمان تازه کامپیوتر وارد عرصه پژوهشهای حوزوی شده بود، در پژوهشهای غیرحوزوی که هنوز مطرح نبود، کامپیوتر از آن مواردی بود که قبل از اینکه بقیه مردم با آن آشنا شوند در حوزه جریان داشت و از آن استفاده میشد، بنابراین رنگ و بوی تحقیقات به خاطر جوانترهایی که وارد عرصه پژوهش شده بودند عوض شده بود، یعنی حجم ورودی داشتهها خیلی زیاد شد، تا قبل از آن فقط با توجه به مراجعه به کتاب و پیدا کردن روایات و نمایه زدن آن، روایات ابواب زیاد میشد. اما با روشی که در همان دوره توسط بچههای خودمان طراحی شد مجموعه روایات ناظر به عناوین افزایش پیدا کرد. خاطرم هست جزء اولین ابوابی که آن زمان کار میکردیم بابی به نام امل، آرزو بود. مجموعه روایات امل در میزان الحکمه بود، مجموعه روایاتی هم که نمایه زده بودند موجود بود، ما با جستجوی کامپیوتری مجموعه روایاتی حدود سه برابر روایات پیشین یافتیم.آن زمان، تنها پژوهشگرمان هم حاح آقای ریشهری بودند، یعنی ما همه دستیار ایشان بودیم و به صورت شخصی کارورزی میکردیم. روز ۲۲ مرداد سال ۱۳۷۰ کار پژوهشی بنده شروع شد و تا سال ۷۲ حدود ۱۳-۱۴ عنوان از حرف الف را کار کردم. ابوابی مثل انس، امت، اجماع، الفت، امل، اینها ابوابی بود که آن موقع کار میکردیم، آن وقت اینگونه بود که هر کدام از ما با خود آقای ریشهری مستقیماً کار میکردیم، مثلاً من کار خودم را میکردم، آقای مسعودی کار خودش را میکرد، مدتی بعد آقای موسوی و حاج آقا محمود طباطبایی هم اضافه شدند .ایشان هم کار خودش را میکردند .همچنین حاج آقای قندی و دیگرانی که بعدا اضافه شدند.
روال کار و پژوهش هم این گونه بود: روایات را از برنامه های کامپیوتری اخذ کرده و جمع آوری میکردیم . در کتابها مشخص کرده و بعد توسط مستنسخ که جناب آقای سپاسی بود در اوراق کلاسور نوشته می شد و در کلاسور قرار میگرفت، روایات را جمع بندی و تنظیم میکردیم، ایشان بررسی کرده و آن را تایید یا تکمیل کرده و یا تنظیم دیگری پیشنهاد میدادند، بعد اگر نیاز به اضافه کردن روایات بود ، خود ایشان پیشنهاد میکردند و پس از تکمیل عنوان ، سراغ ابواب دیگر میرفتیم . تا سال ۷۲ حدود ۱۰-۱۵ عنوان انجام شد، البته آن زمان چون همه ما در آغاز تحصیل در درس خارج بودیم، حضورمان در دارالحدیث اندک بود، تعهدمان ۶۰ ساعت در ماه بود، یعنی روزی دو ساعت کار میکردیم، اما واقعاً ۶۰ ساعت کار خالص داشتیم.
یکی از کارهایی که در آن دوره انجام میشد پژوهشی با عنوان امامت ، امامان و امام علی ع بود . سال ۷۲ قرار شد که عنوان امام علی ع مقداری گستردهتر انجام شود، البته توقع این بود که مثلا در یک جلد ، روایات مرتبط با امیرالمومنین جمع آوری شود، حاج آقای ریشهری پیشنهاد کرده بودند که کار در باره امام علی(ع) را بنده و حاج آقا محمود طباطبایی با همدیگر بررسی کنیم و طرحی برایش بدهیم، ما هم با توجه به آن کتابهایی که دیده بودیم کاری نسبتاً گسترده را پیشنهاد کردیم، حاج آقا یک سرفصل کامل از آن درآورد که اولین کار بزرگ دارالحدیث و ما محسوب میشد و در سال ۱۳۷۹ در ۱۲ جلد منتشر شد.
یعنی از ابتدا قرار نبود به صورت یک دانشنامه دربیاید ؟
در ابتدا هدف این بود که جزء کتاب میزان الحکمه جدید باشد، میزان الحکمه بزرگ عنوانی با نام امامت داشت عنوان امامتش هم طبیعتاً با امیرالمومنین شروع میشد، اما بعد که این طرح گسترده شد قرار بر این شد که این کار به صورت یک پروژه مجزا منتشر شود، با عنوان موسوعه امام علی بن ابیطالب یا موسوعه امیرالمومنین، این کار از سال ۷۲ تا سال حدود ۷۹ طول کشید، یعنی حدود ۷ سال و دو بخش اصلی هم داشت، یک قسمت، بخش تاریخ مرتبط با امیرالمومنین(ع) بود که برعهده من بود، یک بخش هم مربوط به فضائل و مناقب حضرت بود که بر عهده حاج آقا محمود بود. این کار برکات زیادی داشت ،اول اینکه ما با یک حوزه کاری جدید حدیثی تاریخی روبرو شده بودیم که بسیار بزرگ بود و نیاز به مطالعه فراون داشت. یکی دو سال اول، تمام کار ما این بود که همه کتابهای تاریخی مرتبط با امیرالمومنین، کتابهای حدیثی مرتبط با زندگی امیرالمومنین را مطالعه و یادداشت برداری میکردیم.
در آن دوره هفت ساله من ۵ بار نهج البلاغه را از اول تا آخر خواندم، یعنی همیشه ماه رمضانها نهج البلاغه را از اول شروع میکردم و تا آخر مطالعه میکردم، ارتباطی هم با کار دارالحدیث نداشت ولی اگر کسی میخواست برای امیرالمومنین پژوهشی انجام دهد نیاز به این مطالعه داشت، مثلاً کتاب های وقعة صفین، تاریخ طبری، الکامل فی التاریخ، تاریخ یعقوبی، حتی انساب الاشراف، کتابهای تاریخی کوچک مثل تاریخ خلیفه بن خیاط، همه اینها را در ارتباط با زندگی امیرالمومنین ع از اول تا آخر خواندم، یک کار مطالعاتی بسیار گسترده بود، مجموع فیشهایی هم که تهیه شده بود خیلی زیاد بود، مثلاً فرض کنید زندگی امیرالمومنین را در همه کتابهای تاریخی خواندیم و بعد در بحار هم دوباره پیگیری کردیم حدود سال ۱۳۷۸ این پژوهش به مراحل نهایی خود نزدیک میشد که مقام معظم رهبری سال ۷۹ را سال امام علی(ع)، اعلام کردند اولین سالی بود که سالهای شمسی عنوان خاص پیدا میکرد، در نتیجه این تحقیق در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، یعنی یک کاری نبود که حالا ایشان اول سال اعلام بکند ما بتوانیم پاییز آن سال این را منتشر بکنیم، بلکه ۶ سال قبل از آن، کار شده بود، ولی این کار خیلی سرعت گرفت، به نظرم مثلاً شاید سال ۷۹ برای کارهای نهایی موسوعه امیرالمومنین همه بخشهای دارالحدیث درگیر بودند، همه متمرکز شده بودند که این کار منتشر بشود و کار شایستهای هم شد، یعنی در زمان خودش یک قدم جدید و رو به جلو محسوب میشد. کار جدیدی که در آنجا پیشنهاد شد، بحث تحلیل نویسی یا بیان نویسی روایات بود. درست است که تعداد بیانها و تحلیلهای موسوعه امام علی زیاد نیست ولی قبل از آن ما معمولاً بیان و تحلیل نداشتیم ولی در آن دوره به بیان نویسی روی آوردیم، نگارش بیانها معمولاً اینگونه بود: کارهای پژوهشی مرتبط با عنوان را ما انجام میدادیم، متن را مینوشتیم، سوالات و جوابها و پیشنهادها، مطرح میشد. همه مطالب که جمع میشد ، حاج آقای ری شهری آن را مرتب و تکمیل میکردند و جناب آقای مهدوی راد آن را یک دست کرده و با قلم شیوای خود تحلیل را همراه با مقدمه و مؤخره مینوشتند، متن فارسی بیانهای امیرالمومنین به قلم آقای مهدوی راد و متن عربیآن به قلم آقای خالد توفیق است که هر دو به عنوان متن الگو محسوب میشوند.
وقتی وارد موسسه شدید در چه سطحی از حوزه درس میخواندید؟
آن موقع آغاز درس خارج ما بود. سال ۶۲ وارد حوزه شدم، سال ۶۹ دوره سطح را تمام کردم و از مهرماه سال ۶۹ درس خارج را شروع کردیم و یک سال بعد از شروع درس خارج بود که وارد کارهای پژوهشی دارالحدیث شدم.
زمانی که عنوان امام علی به پایان رسید کارهای دارالحدیث خیلی گسترش پیدا کرده و زیاد و منضبط شده بود، پروژههای تحقیقاتی مرحلهبندی شده بود، یعنی یک مسئول پروژه داشت، یک سری کارهایی را دیگران انجام میدادند که نیاز به ارزیابی ، نقد یا تکمیل داشت.
در کدام یک از آثار موسسه مستقیماً نقش نویسنده یا پژوهشگر را داشتید ؟
کارهای شاخصی که انجام شده است : یکی کتاب آرزو بود که منتشر شد، دانشنامه امام مهدی ع بود که خیلی طول کشید، یک کار فقهی هم انجام دادیم که صلاة مسافر از آن درآمد، و بعداً تبدیل شد بهمدارک فقه اهل السنهکه دو جلدش منتشر شده و جلد سوم هم در حال انتشار است و همچنین ارزیابی علمی دانشنامه امام حسین و شناختنامه قرآن.
ارزیابی شناختنامه قرآن هم با من بود، سیره نبوی هم ارزیابی مفصلی داشت که بیش از یک سال طول کشید، بخش امامت خود دانشنامه معارف کتاب و سنة هم ارزیابیاش با من بود.
مسئولیتهایی که از ابتدا تا امروز در موسسه داشته اید را نام ببرید ؟
مسئولیت اجرایی من با گروه تاریخ شروع شد. بعداً که گروه فقه تشکیل شد از اول مسئولیت گروه فقه با بنده بود.در دانشکده هم ، مسئول گروه نهج البلاغه بودم، بعد ها که پژوهشکده وارد فاز جدیدی شد، مسئولیت پژوهشکده علوم و معارف حدیث بر عهده من بود و این مسئولیت تا تبدیل به پژوهشگاه هم ادامه داشت.
از آثار خودتان هم بفرمایید ؟
تاریخ حدیث شیعه که دو جلد است، جلد ۱ و ۲ که اصلش را برای دانشکده مجازی نوشتیم، بعد هم انتشارات سمت منتشرش کرد، دیگری وفاق اجتماعی است . یک کتاب مشکل الحدیث برای دانشکده مجازی نوشتم که قرار است نسخه مکتوبش هم منتشر شود.
لطفا در خصوص تدریسهایی که در موسسه یا مراکز دیگر داشتید توضیح بفرمایید؟
تدریس هم مطابق روال حوزه از همان ابتدا قبل از اینکه وارد اینجا شویم کارهای درسی حوزه در مراحل پایینتر مثل ادبیات را شروع کردیم، جامع المقدمات یا بخشهایی از سیوطی را در حوزه تدریس کرده بودیم، در مراحل بعدی کتاب لمعه و مکاسب را تدریس کردم، اینها درسهای حوزوی ام بوده، در بحثهای دانشگاهی هم دروسی که چه در موسسه یا جاهای دیگر تدریس کردم نزدیک به ۲۰ عنوان می شود.
فعالیت های خود را در موسسه چطور ارزیابی می کنید؟
فعالیت در حوزه پژوهش با کارهای اجرایی متعارف، متفاوت است. کار در پژوهشکده در واقع کار اجرایی پژوهشی هست، یعنی یک ارشد علمی پژوهشی داریم که یکسری کارها را مدیریت میکند و با مباحث عمده یا اداری چندان درگیر نیست، محیط پژوهشی محیط اداری صرف نیست، بنابراین این محیط یک محیط طلبگی با افراد طلبه است که دشواری محیط اداری را ندارد. البته مشکلات خاص خودش را هم طبیعتاً دارد . کار اجرایی در یک محیط پژوهشی باید به عنوان یک کار پژوهشی تلقی شود . از زمانی که کارهای ستادی به پژوهشگاه منتقل شده، کارهای اجرایی پژوهشی هم سادهتر شده است، یعنی پژوهشکدهها به سمت پژوهشکده بودن پیش میروند، امروز کارهای اجرایی مان بیشتر برمیگردد به آن یک مقدار نظم و انضباط اداری که بر کارها حاکم است و یک مقداری هم روال دهی به کارهایی که در مراحل خروجی کار باید مدنظر قرار بگیرد، وگرنه روند بقیه کارهای اجرایی در همان الگوی پژوهشی تعریف می شود.بنابراین شاید با کارهای اجرایی که رسماً در جاهای دیگر وجود دارد متفاوت باشد، کار اجرایی در پژوهشکده به خاطر رابطه طولانی که ما با خود حاج آقای ریشهری داشتیم بیشتر دوستانه است، نه اداری و توبیخ و تشویق عمومی.
با توجه به اینکه سالها این مجموعه به آن سبک قدیمی عادت کرده این جابجا شدن شیوه اداری از سبک قدیمی به سبک رسمی مشکل ساز نمیشود؟
ما گریزی از این نداریم که آن روال پژوهشی دوستانه را استمرار بخشیم و اگر بخواهیم وارد قواعد و مقررات پژوهشی خشک حاکم بر نهادهای پژوهشی شویم، دچار مشکل و چالش خواهیم شد، بنابراین تا حد نیاز باید خودمان را با مقررات وفق بدهیم، اما آن چیزی که پژوهش را دلپذیر و با نشاط میکند، روند دوستانه و پژوهشی فراتر از اینهاست. در کارهای پژوهشی که اینجا تولید میشود ارتباط دائمی و مستمر با خود حاج آقای ریشهری داریم ، که هر روز با هم تماس داریم، این تماس ممکن است تا ساعت ۹-۱۰ شب هم باشد، یعنی ربطی به محیط و ساعت کار اداری ندارد. محیط غیر اداری، دشواریهایی دارد، اما یک سری ویژگی ها به روانتر شدن کار کمک میکند
شما به عنوان یکی از مسئولین اجرایی با این شیوه و سبک کار که به سمت رسمیتر پیش برود، موافق هستید ؟
ما از اولین نهادهای کشوری بودیم که پژوهش گروهی را به معنای واقعی کلمه تجربه کردیم، اینکه برای کار مثلاً ۱۰ مرحله تعریف شود و هر مرحله را یک گروه انجام بدهد. طبیعتاً اینگونه پژوهش با پژوهشهایی که فرد صفر تا صد کارش را خودش انجام میدهد متفاوت است، بنابراین خروجی ما یک مقاله نیست، که بیاییم بگوییم شما باید به ازای هر ۶ یا ۹ ساعت کار یک صفحه مقاله تحویل بدهید، چرا؟ چون در یک جمع کار میکند، در خروجی که بعداً منتشر میشود میزان ضریب دخالت فرد و ساعتی که وقت گذاشته برایش مهم است، در اینجا نمیشود از قواعد آموزش عالی خیلی استفاده کرد، در پژوهشکده علوم و معارف حدیث ما سبک و سیاقمان باید با همان سبک و سیاق سابق باشد اما مقررات را باید اجرا کنیم، یعنی ما خیلی قابلیت همسان سازی پژوهش گروهی حدیثی را با ابعاد وزارتخانه به طوری که با آنها کاملا هماهنگ باشیم نداریم، اگر هم اینطور باشیم وارد یک چالش اداری میشویم . نیروهای ستاد خیلی چاق پیدا میکنیم که قدرت تحرک خودمان را از دست میدهیم، یعنی کلاً ستاد کُندمی شود.
جدای از اینکه روند اداری چگونه است، شخص حاج آقای ریشهری دخالت مستقیم در این پژوهشکده دارد و این دخالت مستقیم باعث میشود که همه افراد یا با بنده یا با آقای ریشهری مرتبط شوند. ما معمولاً یک هفته در میان کل کارهایمان را کنترل میکنیم که هر کاری به چه مرحله ای رسیده است. حتی بر موضوعات کوچک هم خود حاج آقای ریشهری نظارت دارند. بعید میدانم در روند اداری این مجموعه بتواند چندان جواب بدهد.
به نظرتان شاخصترین فعالیتهای شما در موسسه چیست؟
مهم ترین کار، طراحی ، ساماندهی و ساز و کاری بود که بتوان یک پژوهش گروهی حدیثی را اینجا پدید آورد. روش پژوهشی که الان وجود دارد، یعنی متدولوژی پژوهش فعلی ، نتیجه سعی و تلاش افراد قدیمی و اولیه است. طبیعتاً این متد یک سری نیازها و مقدماتی هم داشت، مثلاً بحث اعتبارسنجی مصادر حدیثی، که پیشنهادآن از طرف بنده به این مجموعه شد که رتبه و اعتبار مصادر حدیثی شیعه و سنی رامعلوم و ضابطه مند کنیم حتی اگر از کتابی روایت نقل نمیکنیم. این روش بعداً در موسسه رایج شده و مبانیاش هم تکمیل شد. در آن دوره من حدود ۹۰۰ کتاب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی را دیدم و اعتبارسنجی آنها را به صورت یک گزاره کمیت دار مشخص کردم. الان وقتی در این مجموعه میگوییم فلان کتاب درجه الف است و رتبه ۳ دارد، در این مجموعه مشخص است که این در چه جایگاهی قرار میگیرد، ما معمول کتابهای قابل استفادهمان از این روش تبعیت میکند و برای افراد شناخته شده است.
دوسه کار دیگر نیز در مشترکات حدیث بین شیعه و اهل سنت است که کار علمیاش اینجا انجام میشود، اما انتشارش با نهادهای دیگر است، از آن کارهایی که روشمند است و روش دارد.
کار دیگر ، پژوهش در معارف نهج البلاغه است، نهج البلاغه اگر چه از دیرباز در حوزه به عنوان یک کتاب حدیث مورد توجه بوده ولی کار آکادمیک نسبت به آن صورت نگرفته بود، از همان سال ۸۵ که مسئولیت گروه نهج البلاغه را در دانشکده داشتم، مجموعه مطالبی راکه میتوان در فهم و استدلال بر نهج البلاغه تهیه کرد مدون کردم، خیلی از درسها به وزارتخانه ارائه و تایید شد و کارهایی هم که اینجا انجام شده بود توانست یک نظم و انضباطی به نهج البلاغه پژوهی بدهد.
نحوه ارتباطتان با سایر دانشگاهها و مدارس علمی چگونه است؟ تدریس و یا همکاری پژوهشی دارید؟
با مدرسه امام خمینی همکاری دارم معمولاً در هر سال یک درس برایشان دارم یا معمولاً سالی یک همایش یا برنامه مفصلتر هم با آنها دارم، همچنین با مرکز شیعهشناسی ، یا دفتر تبلیغات قم و خراسان، یا پژوهشکده حج و زیارت، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، بنیاد نهج البلاغه ، مرکز تخصصی حدیث ، مرکز تخصصی مهدویت و موسسات دیگر از مراکزی هستند که با آنها همکاری داشته یا دارم.
نظرتان در رابطه با عملکرد بخشهای مختلف موسسه چیست؟
ما موسسهای هستیم که در بخش پژوهشهای حدیثی آغازگر بوده و از روش آزمون و خطا پیروی کردیم و آرام آرام پیش آمدیم. از این رو لازم است افرااد بیرونی ما را قضاوت کنند. چون در این روند خودمان دخیل بودیم، طبیعتاً اشتباهاتی داشتیم و سعی کردیم خودمان را اصلاح کنیم.از منظر پرورش نیروهای پژوهشگر یا تولیدکارهای حدیثی ، اتقان و اعتبار شایستهای داریم، خروجی کارهای پژوهشیمان خوب است. از جهت کار پرورش نیرو ، الان برای خود من هم خیلی جالب است جاهای متفاوتی که میرویم میبینیم آدمهایی که یک مدت با اینجا همکاری میکردند یا در اینجا درس خوانده اند آنجا برای خودشان صاحب فکر و دفتر هستند و به کارهای حدیثی مشغولند، از این منظر مقام ثبوتمان بیشتر از مقام اثباتمان است ، یعنی داشتههای داخلی مان بسیار بیشتر از چیزی است که بروز میدهیم. در این مجموعه اگر بتوانیم مقداری افراد را منضبط کرده و مشغولیات اضافی را کم کنیم، هم با مجموعه نیروهای خوب و مفیدی روبرو هستیم، هم با متدلوژی پیشرفتهای کار میکنیم، و هم خروجی کارهایمان از دقت و اتقان لازم برخورداراست. حتی اگر بتوانیم نتایج پژوهش ها را که جوایز بسیاری نیز به دست آورده به زبانهای دیگر ترجمه کنیم قابل عرضه در سایر کشورها نیز هست، ولی به جهت اینکه رویکرد تبلیغاتی و ترویجی ما مطابق با داشتههایمان نیست ، طبیعتاً خیلی معرفی نشده ایم،با این حال در مجامع علمی، دارالحدیث را به عنوان یک شاخص و برند میشناسند، یک موسسه الگو در پژوهش های حدیثی ، یعنی اگر معلوم شود کاری یا مقالهای یا چیزی در اینجا مورد تایید قرار گرفته معمولاً مورد پذیرش است، مجموعه افرادی که با اینجا همکاری میکردند افراد شاخصی بودند، جاهای دیگر هم که رفتند خیلی معمولاً موفق بودند، اما به نظرم مقام عرضه و اثبات و بروزمان ، مقداری ضعیف است
نحوه ارتباطتان با آیت الله ری شهری چگونه است؟
بیش از ۲۴ سال از ارتباط بنده با ایشان می گذرد. ارتباطمان همیشه دوستانه بوده و الان هم اینگونه است، مثلاً ایشان هر هفته که اینجا هستند، نزدیک به ۵ تا ۶ ساعت برنامه علمی یا برنامه اداری ـ اجرایی داریم. جدای از آنکه در همه هفته ها هم معمولاًچندین تماس تلفنی به بهانههای متفاوت داریم. حاج آقای ری شهری جدای از شخصیت علمی و اداری ، بسیار عاطفی و احساسی و دوست داشتنی هستند، طبیعتاً ارتباط ما بیشتر ارتباط دوستانه است تا ارتباط اداری، بنابراین این ارتباط دوستانه بر ارتباط اداری حاکم است ، یعنی مباحث اداری هم در این محیط دوستانه حل میشود، اگر قرار باشد صرفاً در محیط اداری کار کنیم شاید خیلی از آن پارامترها تغییر میکرد، ارتباط ما از آغاز هم اینگونه بود، یک ارتباط دوستانه بوده و الحمدلله این دوستی ادامه دارد.
نظرتان راجع به شیوه مدیریت آقای ریشهری در موسسه چیست؟
ایشان یک سری ویژگیهای شخصی دارد که این ویژگیهای شخصی ایشان میباید در روند کاریشان هم مورد توجه قرار بگیرد، مثلاً نظم و انضباط فوق العاده آهنینی دارند، حالا حتی در چیزهای کوچک هم میبینید این نظم، رکن اصلی کارشان است، طبیعتاً مجموعه نمیتواند خودش را با نظم ایشان هماهنگ کند، ایشان در روال زندگی شخصیاش هم از این نظم و انضباط برخوردار است، از آن طرف بسیار پر کارند، یعنی اگر بگوییم روزانه ۱۵ ساعت کار مفید دارند اغراقی در آن نیست، بعد آن ۱۵ ساعت کار مفید که یک نفر دارد طبیعتاً مجموعه نمیتواند خودش را با این مقدار کار زیاد هماهنگ کند، همین سبب تفاوت بین مدیر ارشد و سایر افراد تا پایین دست می شود. البته حافظه خیلی قوی هم دارند، طبیعتاً این حافظه باعث میشود که پیگیری کارها هم زیاد باشد. به نظرم ، اگر محیط اداری و پژوهشی مان جمع و جورتر ولی چابکتر شود یعنی افراد بتوانند سریع کارها را انجام بدهند رضایت ایشان بیشتر فراهم میشود.
چند نفر از دوستان شاخصتان که بیشتر در مراحل علمی کارتان شما را کمک کردند نام می برید؟
رفقای من آدمهای خیلی متعدد و متنوعی هستند، فامیل نسبتاً گستردهای داریم، که تنها نزدیک به ۳۵ نفر از آنان روحانی هستند، طبیعتاً ارتباط فامیلی و خانوادگی ما هم خیلی زیاد و قوی است. معمولاً افرادی که این ارتباط خانوادگی را دارند ارتباط دوستانه بیرونشان کم است، ولی ارتباط دوستانه بیرونیمان هم زیاد است. افرادی که نزدیک به بنده هستند یکی جناب آقای مسعودی است که از قدیم، یعنی از سال ۵۵ تا الان که نزدیک به ۴۰ سال میشود با ایشان ارتباط دارم. دیگری جناب آقای هادوی کاشانی است که از افراد قدیمی دارالحدیث هستند. جناب آقای احمد غلام علی که ارتباطمان با هم زیاد است. آقای صادق محمودی هم که در محیط حوزوی از زمان جبهه وجنگ با هم آشنا بودیم .
لطفا چند نفر از اساتید خود را نام ببرید؟
اساتید تاثیرگذار که از جهت روش و منش علمی بر بنده تاثیرگذار بوده اند عبارتند از:
آیت الله شبیری زنجانی که چندین سال در درس ایشان شرکت داشتم و این حضور فواید فراوان علمی ، روشی و مبنایی داشته است. دو نفر از اساتید دیگری که در فقه و اصول تاثیر زیاد داشته اند، آیت الله وحید خراسانی وآیت الله میرزا جواد تبریزی هستندکه در درس هر کدام حدود ۱۰ سال شرکت کرده ام. در دوره ای همزمان در خدمت هر سه بزرگوار بودم. هر یک از اساتید عملکردی خاص داشتند که تاثیرگذاری طولانی ۱۰ ساله آنان بر بنده کاملا محسوس است. آیت الله مددی نیز از افراد اثرگذاری بوده اند که اگرچه زمان کمتری خدمت ایشان بودیم ولی قدرت نقادی و ذهن جستجوگر ایشان به ویژه در حوزه های فکری غیر شایع ، تاثیرگذاری فوق العاده داشته است. آیت الله ریشهری هم به عنوان پژوهشگری شایسته تاثیرگذاری، ملاکها و گونه های نوین فعالیت را به ما آموزش داده اند. در واقع حاج آقای ریشهری از اول همانند راهنمایی که دست فردی را بگیرد و آرام آرام به پیش برد ، ما را همراه خود حرکت داده است. در مراحل بعد، فردی که بر من و نسل من خیلی تاثیرگذار بود مرحوم آیت الله احمدی میانجی بودکه خلق و خو و رفتار و منبر و سخنش کاملاً متمایز از دیگران بود. آیت الله مشکینی هم از افرادی بود که رفتار و نحوه نگاه و حرکت و سکونش بر مخاطبین و از جمله بنده تاثیرگذار بود.
خارج از موسسه هم مسئولیت اجرایی و علمی داشته اید؟
برخی وظایف همانند عضو هیئت امنای پژوهشکده حج و زیارت،کمیته علمی دانشنامه پژوهشگاه فرهنگ واندیشه در دانشنامه فاطمی یا دانشنامه سیره نبوی ، را طراحی میکردیم ، مثلاً خود دانشنامه فاطمی یک دوره طولانی بود یک جمع دوستانه خیلی خوبی آنجا تشکیل شده بود، مسئولیتش هم با آقای برنجکار بود، آنجا مسئول پژوهشگاه هستند من بودم و آقای علی ملکی ، آقای صفری فروشانی ، آقای دکتر جعفری ، آقای فلاح زاده این جمع یک جمع خوبی بود ، مثلاً در کمیته علمی دانشنامه فاطمی بزرگان بودند ، مثل آیت الله استادی بودند، خود آیت الله رشاد بودند، آقای احمدعلی یوسفی بودند، این افرادی که بودند من در آن جمع کوچکترین بودم، طبیعتاً از آنجا من حتی از اخلاق و رفتار و منش شان خیلی یاد میگرفتم، درست است فرض کنید آقای استادی در یک جلسه کم صحبت بکنند، آقای استادی خیلی پر حرف نیستند خوب ما جوانتر بودیم، خیلی جوش و خروشمان بیشتر بود، صحبتمان هم بیشتر بود، ولی اگر ۵ دقیقه صحبت میکرد، مطمئناً انسان یک چیزی یاد میگرفت، الان هم اینگونه است، یعنی آدمی است که آنالوگ هم دارند نسبت به ما. آدم وقتی که از خدمت ایشان مرخص میشود یک نکته جدید یاد گرفته، یک حرف جدید یاد گرفته، یعنی روش جدید را باید تجربه کرد حالا آدمهای اینگونه در حوزه زیاد است.
حاج آقا سوال آخر اینکه چه نشانههای علمی از کنگرهها، نشستها، سمینارها و برنامهها کسب کرده اید؟
کتاب منطق فهم حدیث در سال ۱۳۹۲ شمسی کتاب سال حوزه شد.
مدارک فقه اهل السنهدر سال ۱۳۹۴ توسط مجمع تقریب به عنوان اثر برگزیده اعلام شد.
دانشنامه امام مهدی ع در سال ۱۳۹۴ به عنوان اثر شایسته تقدیر کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و همچنین کتاب برگزیده در کتاب سال حوزه علمیه قم معرفی شد.
دانشنامه امیرالمومنین ع نیز جوایزی از جمله کتاب سال ولایت داشته است.
برخی مقالات نیز نشان ها و امتیازاتی داشته اند که اولین آن در سال ۱۳۷۸ در کنگره نهج البلاغه بوده است.
با تشکر از اینکه وقت خود را جهت مصاحبه در اختیار ما قرار دادید.