زندگى نامه امام رضا علیه السلام

زندگى نامه امام رضا علیه السلام

نگاهی اجمالی به زندگی امام رضا(ع)،
يك. ولادت، نام، كنيه، لقب،
دو . خانواده،
سه : عظمت علمى و عملى

بازخوانى[۱]زندگانى امام على بن موسى الرضا(ع) ، از ابتدا تا شهادت ، داراى نكات بسيار ارزشمند و آموزنده اى است. مدّت نسبتاً طولانى امامت امام(ع) از يك سو، و شكل گيرى جريانات انحرافى و رخدادهاى سياسى از سوى ديگر، زندگى ايشان را از زندگى ديگر امامان ، ممتاز ساخته است. در مقدمه حكمت نامه رضوى، به منظور آشنايى با آن امام ، تاريخ اجمالى زندگى ايشان در هشت بخش ، تقديم خوانندگان عزيز گشته است.
در اینجا سه بخش تا دوران امامت حضرت را مطالعه مینمایید:
بهره گيرى از منابع متعدّد و معتبر تاريخى - حديثى و همچنين اختصارنويسى از ويژگى هاى اين نوشتار است.

يك. ولادت، نام، كنيه، لقب

على بن موسى الرضا(ع) در روز پنج شنبه[۲]يا جمعه،[۳]يازدهم ذى قعده[۴]سال ۱۴۸ هجرى[۵]در شهر مدينه[۶]قدم به عرصه گيتى نهاد.

نجمه، مادر امام رضا(ع) از دوران حمل خود، اين گونه ياد مى كند:

ايّامى كه من به فرزندم على، حامله شدم، هيچ گاه سنگينى حمل را احساس نكردم. در آن دوران به هنگام خواب، صداى تسبيح و تهليل و تمجيد از درون شكم خويش مى شنيدم. اين صدا، مرا به فزع وا مى داشت و سراسيمه مى شدم؛ ولى چون از خواب بيدار مى شدم، صدا قطع مى شد وديگر چيزى نمى شنيدم. هنگام وضع حمل نيز، على دو دست خود را بروى زمين نهاده و سر خود را رو به آسمان بلند كرده بود و لب هايش حركت مى كرد، گويى سخنى مى گفت. پس از تولّد فرزندم، پدر بزرگوارش موسى بن جعفر(ع) بر من وارد شد و فرمود: «اى نجمه! گوارا باد برتواين كرامت الهى!».

آن گاه من آن طفل را در پارچه ولباسى سفيد پيچيده ، به دست ايشان دادم. موسى بن جعفر(ع) در گوش راست او اذان و در گوش چپش ، اقامه گفت و آب فرات خواست. سپس آن آب را در كام او ريخت و آن طفل را به من باز گردانْد و فرمود : «او را بگير كه بقية اللَّه (بازمانده و يادگار خدا) در زمين است».[۷]

موسى بن جعفر(ع) فرزندش را «على» نام نهاد و «رضا» لقبش داد[۸]و هر گاه در باره فرزندش مى خواست سخنى بگويد ، از او با عنوان «رضا» ياد مى كرد والبته اگر فرزندش حاضر مى بود ، او را «ابو الحسن» خطاب مى كرد.[۹]

بعدها - شايد پس از شهادت امام رضا(ع) - در ميان مخالفان ، شايع شده بود كه مأمون ، چون على بن موسى(ع) را براى ولايت عهدى خويش پسنديده بود، به او لقب رضا داده است. امام جواد(ع) اين فرافكنى را با سخنان قاطع خويش ، خنثا نمود و فرمود:

كَذَبُوا وَ اللَّهِ وَ فَجَرُوا بَلِ اللَّهُ - تَبَارَكَ وَ تَعَالَى - سَمَّاهُ الرِّضَا لِأَنَّهُ كَانَ رِضًى لِلَّهِ - عَزَّ وَ جَلَّ - فِى سَمَائِهِ وَ رِضًى لِرَسُولِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ - صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ - فِى أَرْضِهِ.

به خدا سوگند ، آنها دروغ مى گويند و خلاف مى گويند؛ بلكه خداوند - تبارك و تعالى - او را «رضا» ناميد، زيرا او براى خداوند عزّ و جلّ در آسمانش و براى پيامبر و امامان بعد از او - كه درودهاى خدا بر آنان باد - در زمينش مَرضى بود.

احمد بن محمّد بن ابى نصر بَزَنطى ، از شاگردان امام رضا(ع) و امام جواد(ع) ، وقتى سخنان جواد الأئمّه عليهم السلام را مى شنود ، از ايشان مى پرسد: مگر نه اين است كه ساير پدرانتان نيز مورد رضاى خدا و پيامبر او و امامان بوده اند؟ پس به چه دليل از ميان ايشان، فقط پدرتان «رضا» ناميده شده است؟ امام جواد(ع) چنين پاسخ مى دهد: «چون همان گونه كه دوستان و طرفداران پدرم به ايشان [به حسب ظاهر ]رضايت داده و ايشان را پذيرفتند، مخالفان و حاكمان نيز ايشان را قبول كرده، به ايشان رضايت داده بودند . اين حالت ويژه، براى پدران و اجداد ايشان اتّفاق نيفتاد. بنا بر اين، از بين آنان، فقط ايشان "رضا" ناميده شده است».[۱۰]

گفتنى است اگر چه لقب «رضا»، همواره به مشهورترين لقب امام هشتم شناخته شده است؛ امّا در برخى متون روايى، القاب ديگرى را نيز براى ايشان برشمرده اند كه عبارت اند از :

الصابر، الفاضل، الزكي، الصدّيق، الولي، الوفي، الرضي، الضامن، سراج اللَّه، نور الهدى، قرّة اَعيُن المؤمنين، عالم آل محمّد، غيظ الملحدين، مكيدة الملحدين، كفو الملك، كافي الخلق، ربّ السرير و رئاب التدبير .[۱۱]همچنين در منابع روايى، از ايشان با دو كنيه «ابو الحسن»[۱۲]و «ابو محمّد»[۱۳]، ياد شده است.

دو . خانواده

۱ . مادر

مادر امام رضا(ع) نيز همانند مادران بعضى ديگر از امامان، كنيزى «اُمّ ولد»[۱۴]بوده است. بانو حميده ، مادر امام كاظم(ع) ، اين كنيز را در همان ايّام دوشيزگى اش[۱۵]براى كنيزى خويش خريد .[۱۶]وى از اهالى سرزمين نوبه[۱۷]بود و نامش را «تُكتَم» ثبت كرده اند[۱۸]كه پس از آن كه به خانه امام(ع) قدم نهاده ، «نجمه» ناميده شده است.[۱۹]

بانو حميده ، تُكتَم را به فرزندش امام موسى بن جعفر(ع) بخشيد و در معرّفى وى ، چنين گفت:

يَا بُنَىَّ! إِنَّ تُكْتَمَ جَارِيَةٌ مَا رَأَيْتُ جَارِيَةً قَطُّ أَفْضَلَ مِنْهَا وَ لَسْتُ أَشُكُّ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيُظْهِرُ نَسْلَهَا إِنْ كَانَ لَهَا نَسْلٌ وَ قَدْ وَهَبْتُهَا لَكَ فَاسْتَوْصِ خَيْراً بِهَا.[۲۰]

فرزندم! تُكتَم ، زنى است كه تاكنون از او بهتر نديده ام . يقين دارم اگر صاحب فرزند شود ، نسل پاكى خواهد داشت . او را به تو بخشيدم . قدرش را به نيكى بدان.

وى پس از آن كه فرزندش على بن موسى(ع) را به دنيا آورد ، لقب «طاهره» گرفت . او اگر چه شيرش كم نشده بود، ولى متمايل بود تا دايه اى براى فرزندش بگيرند. وقتى دليل آن را از تُكتَم پرسيدند، پاسخ داد: دروغ نمى گويم. شيرم كم نشده؛ ولى من همواره بر خواندن دعاها و نمازهايى مواظبت مى كردم كه از هنگام ولادت او، كم شده است.[۲۱]

منابع روايى و تاريخى، اسامى، كنيه ها و القاب متعدّدى را براى مادر امام رضا(ع) ثبت كرده اند كه عبارت اند از:

تُكتَم، نوبيه، سكينه، خيزران، خيزران المرسيه، صقر، طاهره، اَروى، نجمه، اُمّ البنين، شقراء نوبيه، سها، نجيّه، تحيّه، سلامه، صفراء، سمان، سمانه، سبيكه، شهد و... .[۲۲]

۲ . همسر

نام تنها همسر امام رضا(ع) ابتدا «دُرّه» بوده كه ايشان پس از ازدواج، نام وى را «خيزران» گذاشت. او همچون ماريه قبطيه، همسر پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله كنيزى قِبطى بود . نام هاى ديگر وى را «سبيكه نوبيه»، «ريحانه» و كنيه اش را «اُمّ محسن» گفته اند.[۲۳]وى مادر امام جواد(ع) بوده است.[۲۴]

۳ . فرزند

در باره شمار فرزندان امام(ع) اختلاف است. دستِ كم پنج نظر وجود دارد كه رأى نخست، از شهرت بيشترى برخوردار است:

- امام جواد(ع) تنها فرزند امام رضا(ع) بوده است.[۲۵]

- دو پسر: محمّد(ع) و موسى[۲۶]

- دو پسر و يك دختر[۲۷]

- پنج فرزند (پسر و دختر)[۲۸]

- شش فرزند؛ پنج پسر و يك دختر.[۲۹]

سه : عظمت علمى و عملى

۱ . مرجعيت علمى

دانش الهى امام(ع) پيش از آغاز امامتش نيز براى فقيهان مدينه ، آشكار شده بود. ايشان در دوران امامت پدرش نيز در مدينه - كه مركز فقهى جهان اسلام و محلّ تجمع فقيهانى چون مالك بن انس بود - به تدريس فقه اشتغال داشت.[۳۰]ذهبى در باره دانش امام(ع) مى نويسد:

او در دانش و دين و آقايى، داراى منزلت بود . گفته شده است كه او در دوران مالك بن اَنَس، در حالى كه جوان بود، فتوا مى داد .[۳۱]

با توجّه به گزارش ذهبى و سال وفات مالك (م ۱۷۹ هجرى)، به نظر مى رسد كه امام رضا(ع) پيش از سى سالگى ، فقه تدريس مى كرد و فتوا مى داد. ابن جوزى نيز در كتاب المنتظم، مطلبى را از محمّد بن عمر واقدى (م ۲۰۷ق) نقل مى كند:

او (على بن موسى(ع) ) در بيست و چند سالگى در مسجد النبى صلى اللّه عليه و آله فتوا مى داد .[۳۲]

بنا بر اين ، جلسات پيش گفته ، سال ها پيش از شهادت امام كاظم(ع) (يعنى پيش از سال ۱۸۳ هجرى) بوده است.

امام كاظم(ع) نيز پيوسته ديگر فرزندان خويش را براى كسب علم به پسرش على بن موسى(ع) ارجاع مى داد و مى فرمود :

هَذَا أَخُوكُمْ عَلِىُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ، فَاسأَلُوهُ عَنْ أَدْيَانِكُمْ وَ احْفَظُوا مَا يَقُولُ لَكُمْ ، فَإِنِّى سَمِعْتُ أَبِى جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ غَيْرَ مَرَّةٍ يَقُولُ لِى : إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِى صُلْبِكَ وَ لَيْتَنِى أَدْرَكْتُهُ ، فَإِنَّهُ سَمِىُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىٍّ(ع) .[۳۳]

اين برادرتان على بن موسى الرضاست كه عالم و دانشمند در خاندان محمّد است. پس، از او در باره دينتان بپرسيد و آنچه را كه مى گويد ، برگيريد؛ چه اين كه من بارها از پدرم جعفر بن محمّد شنيدم كه به من مى فرمود: به درستى كه عالم آل محمّد ، در پشت توست و كاش او را درك مى كردم . او همنام امير مؤمنان على(ع) است.

اگر چه آغاز امامت امام رضا(ع) با چالش انحراف واقفيه هم زمان بود؛ ولى جايگاه علمى امام(ع) آن چنان تابناك بود كه حتّى مخالفان نيز در برابر دانش ايشان، متواضع بودند. به بيانِ شيخ مفيد ، برترى امام رضا(ع) پس از پدرش، بر برادرانش و سايرين، روشن بود، بويژه در ظهور دانش، بردبارى، تقوا و اجتهادش ، عامّه و خاصّه بر برترى وى بر ديگران ، هم داستان بوده اند.[۳۴]

امام صادق(ع) پيش از ولادت على بن موسى الرضا(ع) از ايشان با عناوينى چون «غَوْثَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ غِيَاثَهَا وَ عَلَمَهَا وَ نُورَهَا وَ فَضْلَهَا وَ حِكْمَتَهَا خَيْرُ مَوْلُودٍ ؛ فريادرسِ اين امّت و ياور و عَلَم و نور و فضيلت و حكمت آن ، كه بهترين مولود و بهترين كودك است»[۳۵]تعبير كرده بودند. اين پيشگويى امام صادق(ع) نيك به وقوع پيوست تا جايى كه مأمون، بارها از دانش امام(ع) تعريف مى كرد و او را اعلمِ علماى دنيا در علوم مختلف مى دانست.[۳۶]وزير مأمون حسن بن سهل(م ۲۱۵ق) نيز - كه خود عالمى شناخته شده بود - در نامه اى كه طبرى آن را گزارش كرده ، به برترى علمى امام(ع) بر همگان ، اذعان دارد. او در اين نامه نوشته است : «مأمون ، على بن موسى را ولىّ عهد پس از خودش منصوب نمود، چه اين كه وى به عالمان بنى عبّاس و بنى على نظر كرد و فردى را برتر، خداترس تر و دانشمندتر از او نيافت».[۳۷]

روزى مأمون با امام هشتم ، در باره تفاسير برخى آيات مورد اختلاف ، بحث مى كرد. پس از جلسه از محمّد پسر امام صادق(ع) - كه او نيز در جلسه حاضر بود - پرسيد : نظرت در باره برادرزاده ات على بن موسى چيست؟ محمّد پاسخ داد: على بن موسى، فردى دانشمند است و ما هيچ گاه نديده ايم كه او براى كسب علم ، نزد عالمى برود. خليفه ، وقتى چنين شنيد ، سخن وى را تأييد كرد و گفت :

إنَّ ابنَ أخيكَ مِن أهلِ بَيتِ النَّبِيِّ ، الَّذينَ قالَ فيهِمُ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله : ألا إنَّ أبرارَ عِترَتي وَ أطائِبَ أرومَتي أحلَمُ النّاسِ صِغاراً وَ أعلَمُ النّاسِ كِبارًا، فَلا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنكُم، لا يُخرِجونَكُم مِن بابِ هُدًى وَ لا يُدخِلونَكُم في بابِ ضَلالَةٍ .[۳۸]

برادرزاده ات از اهل بيت پيامبر است. همان هايى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله در حقّ ايشان فرمود: آگاه باشيد كه نيكان خاندان من و پاك ترين هاى تبار من، در خُردى، خردمندترينِ مردم و در بزرگ سالى، داناترينِ ايشان هستند. پس به آنها نياموزيد كه داناتر از شمايند. آنها شما را از درِ هدايت، بيرون نمى برند و به درِ گم راهى واردتان نمى سازند.

مأمون ، نظير اين سخنان را از همان نخستين جلسه پس از بيعت، در ستايش امام(ع) بيان داشته است. شايد بتوان گفت كه بارزترين نمودِ دانش امام(ع) در جلسات مناظره با دانشمندان و بزرگان اديان آن روزگار بوده كه تحسين موافق و مخالف را به دنبال داشته است.[۳۹]

يكى از بهترين توصيفات از مرجعيت علمى امام(ع) و برترى دانش وى در آن دوره را عالم وشاعر معاصر ايشان، ابراهيم بن عبّاس صولى(م ۲۴۷ق)[۴۰]بيان داشته است. او مى گويد:

هرگز نديدم كه كه از رضا(ع) سؤالى شود ، مگر آن كه او پاسخ آن را مى دانست . از او داناتر تا آن زمان ، نديده بودم و مأمون از او در باره هر چيزى براى امتحان سؤال مى كرد ، او پاسخ مى داد و سخن ، پاسخ و مثال او ، همواره از قرآن بود .[۴۱]

۲ . الگوى راستين اخلاق و عمل

زندگانى امام هشتم ، مصداق كامل و الگوى تمام نماى يك زندگى الهى است. رجاء بن ابى ضحّاك، رفتار عبادى ايشان از مدينه تا مرو را به طور دقيق[۴۲]براى مأمون گزارش كرد[۴۳]و نتوانست اعجاب و شيفتگى خود را از اين همه عبادت، از شخص خليفه پنهان دارد. مأمون از وى خواست تا اين فضائل را براى كسى باز نگويد تا خليفه ، خود ، اين فضائل على بن موسى(ع) را منتشر سازد؛ ولى در سخنان مأمون، بيان اين فضائل، هيچ گاه ديده نشد. نگهبانِ گُماشته بر امام(ع) در سرخس نيز مطالب و تعابير زيبايى از عبادات پيوسته امام(ع) به ابو صَلت خبر مى دهد.[۴۴]

ويژگى هاى اخلاقى امام رضا(ع) نيز در روايات متعدّدى گزارش شده است.[۴۵]در اين مختصر، تنها به گزارش روايتى نسبتاً جامع، اكتفا مى كنيم.[۴۶]ابراهيم بن عبّاس، شاعر و نويسنده اى كه مدّتى در ركاب امام رضا(ع) بوده، با دقّت در رفتار ايشان، بخشى از سيره اخلاقى - عبادى ايشان را اين گونه روايت كرده است:

هرگز نديدم امام رضا(ع) با كلامى در گفتارش به كسى جفا كند و يا درشتى نمايد .

هيچ گاه نديدم سخن كسى را قطع كند. او صبر مى كرد تا سخن طرف مقابل ، تمام شود و سپس اگر لازم مى ديد ، سخن مى گفت.

نديدم كسى از او كارى يا مبلغى بخواهد و در توان او باشد و آن خواسته را رد كند.

هرگز نزد كسى پاى خود را دراز نمى كرد و در برابر همنشينان، تكيه نمى داد.

هرگز نديدم به كسى از خدمتكاران و كارگزاران خود ، بد بگويد و دشنام دهد و يا اين كه در پيشِ چشم كسى آبِ دهان بيندازد.

هرگز نديدم در خنديدن، قهقهه نمايد؛ بلكه خنده اش تبسّم بود.

چون خلوت مى شد و سفره غذا براى او مى گستردند، همه غلامان و خدمتكاران، حتّى دربان و مِهتر را بر سرِ سفره مى خوانْد.

او بسيار كم خواب بود و بسيار، بيدارى مى كشيد و بيشترِ شب را با بيدارى به عبادت به سر مى برد؛ از اوّل [سحر] تا هنگام دميدن صبح.

بسيار روزه مى گرفت و سه روز، روزه هر ماه، از وى فوت نمى شد و مى فرمود: اين روزه ، مانند روزه گرفتن همه سال است.

بسيار پنهانى صدقه مى داد و احسان مى كرد و صدقه را بيشتر در شب هاى تاريك، انجام مى داد .

هر كس گمان مى كند كه در فضل، مانند او را ديده است، از او باور نكن.[۴۷]


[۱]به قلم فاضل گران قدر جناب آقاى مهدى غلامعلى .

[۲]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۸، الإرشاد: ج ۲ ص ۲۴۷، أعلام الورى: ص ۳۰۲ .

[۳]مجموعة نفيسة (تاج المواليد) : ص ۴۸، أعلام الورى: ص ۳۰۲.

[۴]مجموعة نفيسة (تاج المواليد) : ص ۴۸، المصباح ، كفعمى : ص ۵۲۳ . اقوال ديگرى نيز گزارش شده است: ششم،هفتم و هشتم شوّال، يازدهم ذى حجه، يازدهم ربيع الأول، يازدهم ربيع الآخر. براى اطّلاع بيشتر ، ر . ك : إحقاق الحق : ج ۱۲ ص ۳۴۶ و ج ۱۹ ص ۵۵۶، عوالم العلوم : ج ۲۲ ص ۲۹.

[۵]الكافى : ج ۱ ص ۴۸۶، تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۸۳، الإرشاد : ج ۲ ص ۲۴۷ .

[۶]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۸، الإرشاد : ج ۲ ص ۲۴۷ ، أعلام الورى : ص ۳۰۲.

[۷]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۲۰ ح ۲.

[۸]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۴ ح ۲، كشف الغمّة: ج ۳ ص ۸۶.

[۹]همان .

[۱۰]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۳ ح ۱.

[۱۱]الكافى : ج ۱ ص ۴۸۶ ، تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۸۳ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۲۵۰ ، المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۳۶۶ ، دلائل الإمامة : ص ۱۸۳ . نيز ، ر . ك : إحقاق الحق: ج ۱۲ ص ۳۴۷ و ج ۱۹ ص ۵۵۳.

[۱۲]الكافى : ج ۱ ص ۴۸۶ ، تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۸۳ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۸ . نيز ، ر . ك : إحقاق الحق : ج ۱۲ ص ۳۴۷ و ج ۱۹ ص ۵۵۳ ، أعلام الورى : ج ۲ ص ۶۴ . در ميان مردم براى امام رضا عليه السلام لقبى با عنوان «ضامن آهو» مشهور شده است . جريانى را نيز براى اين لقب ياد مى كنند كه عليرغم جستجوهاى مكرر ، در منابع معتبر مطلبى يافت نشد . البته شيخ صدوق جريانى را از پناهندگى يك آهو به قبر امام هشتم ياد مى كند كه كلاً با آنچه كه در بين مردم مشهور است متفاوت است . (ر . ك : عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۲۸۵ ح ۱۱) .

[۱۳]دلائل الإمامة: ص ۱۸۳.

[۱۴]كنيزى كه از صاحب و مولاى خويش ، صاحب فرزند و در نتيجه آزاد شده است .

[۱۵]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۷ ح ۳

[۱۶]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۴ ح ۲.

[۱۷]نام منطقه بسيار وسيعى در شمال شرقى سودان است كه در حاشيه غربى درياى سرخ ، واقع شده است.

[۱۸]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۴ ح ۱ و ۲.

[۱۹]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۶ ح ۳و ص ۲۰ ح ۲.

[۲۰]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۴ ح ۲.

[۲۱]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۴ ح ۲.

[۲۲]الكافى: ج ۱ ص ۴۸۶ و۴۹۲، دلائل الإمامة: ص ۱۸۳، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۴ ح ۲، أعلام الورى: ص ۳۲۹، المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۳۶۷، مجموعة نفيسة (تاج المواليد): ص ۴۹ و ص ۵۱ ، بحار الأنوار: ج ۴۹ ص ۲۲۲ . همچنين ، ر . ك : إحقاق الحق: ج ۱۹ ص ۵۵۵ و عوالم العلوم: ج ۲۲ ص ۲۵، ص ۲۶ و ص ۲۲۰.

[۲۳]الكافى: ج ۱ ص ۴۹۲، الإرشاد: ج ۲ ص ۲۷۳، أعلام الورى: ص ۳۴۴، المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۳۷۹.

[۲۴]همچنين بر پايه برخى گزارش ها پس از ولايت عهدى ايشان ، مأمون ، دختر خود اُمّ حبيبه را نيز به نكاح امام رضا عليه السلام در آورد (المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۳۶۷).

[۲۵]ر . ك : (آنچه از امام عليه السلام در باره امامت فرزندش حضرت جواد عليه السلام روايت شده است) .

[۲۶]تاريخ أهل البيت عليهم السلام : ص ۱۰۹، بحار الأنوار: ج ۴۹ ص ۲۲۲.

[۲۷]عوالم العلوم: ج ۲۲ ص ۳۷۱.

[۲۸]إحقاق الحق: ج ۱۲ ص ۳۴۷.

[۲۹]كشف الغمّة : ج ۳ ص ۵۷ و ص ۷۴ ، مجموعة نفيسة (تاج المواليد) : ص ۱۹۴ ، عوالم العلوم : ج ۲۲ ص ۳۷۱ . در اين كتاب ها براى اين نظر ، اسامى مختلفى هم آمده است كه در مجموع مى توان به اين نام ها اشاره كرد : محمّد الإمام ابو جعفر الثانى ، ابو محمّد الحسن ، جعفر ، ابراهيم ، حسين ، قانع ، على ، موسى ، عايشه و فاطمه .

[۳۰]المنتظم: ج ۱۰ ص ۱۱۹ ش ۱۱۱۴.

[۳۱]سير أعلام النبلاء: ج ۹ ص ۳۸۸ ش ۳۰.۱۲۵

[۳۲]المنتظم: ج ۱۰ ص ۱۱۹ ش ۱۱۱۴.

[۳۳]أعلام الورى: ج ۲ ص ۶۵.

[۳۴]الإرشاد : ج ۲ ص ۲۴۷ .

[۳۵]الكافى : ج ۱ ص ۳۱۴ ح ۱۴ .

[۳۶]الإرشاد: ج ۲ ص ۲۶۱.

[۳۷]تاريخ الطبرى: ج ۷ ص ۱۳۹.

[۳۸]ر . ك : ح ۲۵۹ .

[۳۹]ر . ك : الاحتجاج : ج ۲ ص ۴۰۱ .

[۴۰]مستدرك سفينة البحار : ج ۵ ص ۲۲۷ .

[۴۱]ر . ك : ح ۱۰۹۰ .

[۴۲]او تعداد ركعات نماز، حتّى تعداد اذكار امام عليه السلام در نماز شب و يا شيوه قرائت قرآن ايشان را با ذكر اسامى سوره ، روايت كرد.

[۴۳]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۸۰ ح ۵.

[۴۴]ر . ك : ح ۷۵۱ .

[۴۵]ر . ك : عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۷۸ باب ۴۴ (باب فى ذكر أخلاق الرضا عليه السلام الكريمة و وصف عبادته) .

[۴۶]ر . ك : (اخلاق و كردار والاى امام عليه السلام ) .

[۴۷]ر . ك : ح ۷۴۷