و تَكذيباً لِمَن قَصَبَني.[۱]
در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق به این دو نکته اشاره شد که هم قدرت بر تکذیب شایعات و عیبجوییهایی که علیه انسان میشود فضیلت است و هم استفاده از این قدرت در دفاع از خود و دیگران، خصوصاً خاندان رسالت.
نکته سومی که در اینجا مورد اشاره قرار میگیرد چگونگی تکذیب شایعات است. راههای مختلفی برای پاسخ به عیبجوییهای دیگران و ردّ شایعاتی که بر علیه او مطرح شده است وجود دارد. راهی هم که امام سجاد (علیه السّلام) برای این مطلب انتخاب کردهاند، از این گزارش قابل برداشت است:
یکی از خویشاوندان آن حضرت در حضور عدهای از اصحاب ایشان شروع کرد به بد گفتن و عیبجویی کردن از ایشان و بدون آنکه سخنی بشنود، خارج شد. حضرت به کسانی که حضور داشتند فرمود: شنیدید چه گفت؟ عرض کردند: بله. فرمود: میل دارم با من بیایید تا جواب او را بدهم.
اصحاب ابتدا خیال کردند که حضرت قصد دارد با او برخورد کند؛ ولی وقتی همراه ایشان راه منزل آن شخص را پیش گرفتند، دیدند امام (علیه السّلام) این آیه را زمزمه میکند و میفرماید: ﴿وَالْكاظِمِينَالْغَيْظَوَالْعافِينَعَنِالنَّاسِوَاللَّهُيُحِبُّالُْمحْسِنِينَ﴾[۲]. از این رو، فهمیدند که خبری از برخورد و مشاجره نخواهد بود.
وقتی به خانه آن شخص رسیدند، امام سجاد (علیه السّلام) با صدای بلند فرمود: بروید به صاحب خانه بگویید این علی بن الحسین است که آمده در خانهتان. آن شخص شک نداشت که حضرت با اصحابشان آمدهاند که به خاطر حرفهایی که زده بود با او برخورد کنند؛ ولی وقتی آمد در خانه، حضرت فرمود:
يا أخي إنّك كنت قد وقفت عليّ آنفا فقلت ما قلت، فإن كنت قلت ما فيّ فاستغفر اللّه منه، و إن كنت ما ليس فيّ فغفر اللّه لك.
[۳]
ای برادر! لحظاتی قبل آمدی و چیزهایی گفتی، پس اگر آنچه گفتی در من وجود دارد، من نسبت به آنها از خدا آمرزش میخواهم و اگر آنچه گفتی در من نیست، من برای تو از خدا آمرزش میخواهم.
آن شخص وقتی این برخورد اخلاقی امام را دید، پیشانی حضرت را بوسید و عرض کرد: نه قطعاً آنچه گفتم در شما وجود ندارد و من خود به این حرفها سزاوارترم.
به هر حال، تکذیب شایعات و تبری از عیوب بیان شده در باره انسان، روشهایی دارد که یکی از آنها همین برخورد کریمانه امام سجاد (علیه السّلام) بود که هم پاسخ آن شخص را داد و هم با همراه کردن اصحاب، جلوی پخش شایعات بیان شده را گرفتند.