واژه هاى مشابه برهان در قرآن

پرسش :

علاوه بر کلمه «برهان»، چه واژه های دیگری به این معنا در قرآن به کار رفته است؟



پاسخ :

در قرآن و حديث ، واژه هايى وجود دارند كه در معناى برهان به كار مى روند . اين واژه ها عبارت اند از :

الف ـ سلطان

برهان ، از آن رو كه بر عقل ها و دل ها سلطه مى يابد[۱]و به انسان ، قدرت مقابله با مخالفان اعتقادى را مى دهد ، سلطان ناميده مى شود ، مانند :

«أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ .[۲]

يا دليلى آشكار [ در دست ] داريد؟»

ب ـ آيه

برهان ، دليلى روشن و آشكار بر حقّانيت آورنده آن است و از اين رو ، در برخى از موارد ، از آن به «آيه»[۳]تعبير شده است ، مانند :

«ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَ أَخَاهُ هَارُونَ بِايَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ .[۴]

سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و حجّتى آشكار ، فرستاديم»  .

در اين آيه ، از عصاى موسى عليه السلام و «يد بيضاء (دست ...)» و ديگر امور خارق العاده اى كه به دست موسى عليه السلام ظاهر شد و حقّانيت او را ثابت كرد ، به «آيات» تعبير شده است ، در حالى كه در آيه اى ديگر ، از عصا و يد بيضا ، به عنوان دو برهان ، ياد گرديده است :

«فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِيْه .[۵]

اين دو [ نشانه ] ، دو برهان از جانب پروردگار توست [ كه بايد ]به سوى فرعون و سران [ كشور ]او [ ببرى ]»  .

ج ـ حجّت

برهان ، دليل قاطع و راهى روشن براى اِحقاق حق و اِبطال باطل است . از اين رو ، «حجّت»[۶]ناميده گرديده است ، مانند :

«فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ .[۷]

برهانِ رسا ، ويژه خداست»  .

د ـ بيّنه

برهان ، دليلى واضح ، روشن و آشكار براى اثبات مدّعا و تشخيص حق از باطل است . از اين رو ، به آن «بيّنه»[۸]اطلاق گرديده است ، مانند :

«أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ .[۹]

آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است ؟ » .

«لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَىَّ عَن بَيِّنَةٍ .[۱۰]

تا كسى كه [گم راه و] هلاك مى شود ، از روى برهان ، هلاك گردد ، و كسى كه زنده مى شود [و هدايت مى يابد] ، از روى برهان ، زنده بماند»  .


[۱]«سُمِّىَ الحُجَّةُ سُلطانا و ذلك لِما يَلحَق مِن الهجومِ علَى القلوبِ و لكِن أكثَرُ تَسَلُّطِهِ على أهلِ العِلمِ وَالحِكمَةِ مِن المؤمنين ؛ حجّت را سلطان ناميده اند ؛ چرا كه به دل ها هجوم مى آورد ، امّا بيشترين تسلّط آن ، بر مؤمنانى است كه اهل علم و حكمت اند» (مفردات ألفاظ القرآن : ص ۴۲۰ مادّه «سلط» ) . در الميزان فى تفسير القرآن (ج ۱۱ ص ۱۷۷) نيز آمده : «و السلطان هو البرهان لتسلُّطه على العقول ؛ سلطان ، همان برهان است ؛ چرا كه بر عقل ها تسلّط مى يابد» .

[۲]صافّات : آيه ۱۵۶ . نيز ، ر . ك : هود : آيه ۹۶ ، ابراهيم : آيه ۱۰ ، كهف : آيه ۱۵ ، مؤمنون : آيه ۴۵ ، نمل : آيه ۳۶ ، دخان : آيه ۱۹ ، طور : آيه ۳۸ و ... .

[۳]«الآية : هى العلامة الظاهرة ؛ آيه ، يعنى نشانه آشكار» (مفردات ألفاظ القرآن : ص ۱۰۱ مادّه «أى») .

[۴]مؤمنون : آيه ۴۵ . نيز ، ر . ك : هود : آيه ۹۶ .

[۵]قصص : آيه ۳۲ .

[۶]«الحُجَّةُ : الدَّلالَةُ المُبَيِّنَةُ لِلمَحَجَّةِ ، أى المقصد المستقيم الّذى يقتضى صحّة أحد النقيضين ؛ حجّت ، عبارت است از دليل روشن كننده مَحَجّه ، يعنى راه راست ، به صورتى كه درستى يكى از طرفينِ نقيض را اقتضا كند» (مفردات ألفاظ القرآن : ص ۲۱۹ مادّه «حج») .

[۷]انعام : آيه ۱۴۹ .

[۸]البَيِّنَةُ : الدَّلالَةُ الواضِحَةُ عَقلِيَّةً كانَت أو مَحسوسةً ؛ بيّنه ، دليل واضح و روشن است ، خواه عقلى باشد يا محسوس (مفردات ألفاظ القرآن : ص ۱۵۷ «بان») .

[۹]هود : آيه ۱۷ .

[۱۰]انفال : آيه ۴۲ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت