مطالعه کتاب خرید کتاب دانلود کتاب
عنوان کتاب : فرهنگ نامه بصیرت
پديدآورنده : محمد محمدی ری شهری
مترجم : حمیدرضا شیخی
محل نشر : قم
ناشر : دارالحدیث
نوبت چاپ : پنجم
تاریخ انتشار : 1400
تعداد صفحه : 164
قطع : رقعی
زبان : عربی ـ فارسی
جستجو در Lib.ir

فرهنگ نامه بصیرت

بهره‌گیری از احادیث اهل‌البیت علیهم‌السلام، در راه فرهنگ سازی «بصیرت» و زمینه سازی برای جامعه مهدوی

این کتاب، در راستای تأکید مقام معظّم رهبری بر ضرورت تقویت «بصیرت» و رهنمودهای جامع و سازنده قرآن و اهل بیت(ع)، تدوین یافته است.

همچنین، این اثر گامی کوچک در راه فرهنگ سازی «بصیرت» و زمینه سازی برای جامعه مهدوی را فراهم آورده است. در این فرهنگ نامه، مسائل مهمی همچون واژه شناسی بصیرت، تعریف بصیرت، ارزش بصیرت، زیان های فقدان بصیرت و موانع بصیرت، از نگاه قرآن و حدیث، دیده می شود.

پيشگفتار

فرهنگ نامه، كتابى است كه در آن، دانش، فرهنگ[۱]و حكمت باشد و فرهنگ نامه بصيرت، قطره اى از درياى بيكران علوم و معارف ناب اسلامى و مَدخَلى[۲]ديگر از دانش نامه قرآن و حديث است كه به صورت مستقل، منتشر مى شود. در اين دانش نامه، واژه ها و اصطلاحاتى كه در قرآن و احاديث، كاربرد فرهنگى گسترده اى دارند، به ترتيب الفبايى، با نظمى نوين و با ذكر نمونه كاربردها (شواهد)، معناشناسى و تحليل و تبيين مى گردند. در لابه لاى اين دانش نامه، برخى مَدخل ها، از كاربرد فرهنگى ويژه و بَسامد استفاده بالايى برخوردارند. بدين معنا كه عموم مسلمانان و يا گروه هاى خاصّى از آنان، به صورت شبانه روزى و گسترده، با آنها، سر و كار دارند. از اين رو، به منظور تصحيح و تقويت فرهنگ عمومىِ جوامع اسلامى، ضرورى است معارف مربوط به اين گونه واژه ها و اصطلاحات، به صورت «كتابِ همراه» و «كتاب راه نما»، در اختيار همگان قرار گيرد.

با اين نگاه، مَدخَل هايى از اين دست ـ كه گفتيم ـ، به صورت كتاب هايى مستقل و در اندازه هايى كه حمل و مطالعه آن آسان باشد، در اختيار علاقه مندان قرار مى گيرند.

گفتنى است كه در اين سلسله آثار، براى آنچه مربوط به رفتار يا احوال خاص است (مانند : ادب، اذان، شادى و آرزو)، نام «فرهنگ نامه» و براى آنچه مربوط به گروه هاى اجتماعى (مانند : كارگران، بسيجيان، جوانان و كودكان) مى شود و يا آموزه هاى حكيمانه پيشوايان بزرگ اسلام يا حكماى بزرگ الهى (چون لقمان حكيم) را ارائه مى‌نمايد، نام «حكمت نامه» را برگزيديم.

فرهنگ نامه بصيرت، چهارمين كتاب از مجموعه فرهنگ نامه هايى است كه با هدف تصحيح و تقويت فرهنگ ارزش هاى رفتارى، در دست تدوين‌اند.

گفتنى است كه تأكيد اخير مقام معظم رهبرى بر ضرورت تقويت «بصيرت»[۳]در فضاى كنونىِ جامعه، ايجاب مى‌نمايد كه بدين منظور، ره نمودهاى جامع و سازنده قرآن و اهل بيت عليهم السلام درباره بصيرت، در اختيار همه علاقه مندان (بويژه نسل جوان و نخبگان) قرار گيرد. ايشان در اين باره فرمودند :

ملّتى كه بصيرت دارد، [و] مجموعه جوانان كشور، وقتى بصيرت دارند، آگاهانه حركت مى كنند و قدم برمى دارند.... بصيرتْ وقتى بود، غبارْآلودگى فتنه نمى تواند آنها را گم راه كند،... [و] به اشتباه بيندازد. اگر بصيرت نبود، انسان، و لو با نيّت خوب، گاهى در راه بد، قدم مى گذارد. شما در جبهه جنگ، اگر راه را بلد نباشيد، اگر نقشه خوانى بلد نباشيد، اگر قطب نما در اختيار نداشته باشيد، يك وقتْ نگاه مى كنيد [و] مى فهميد در محاصره دشمن قرار گرفته ايد ؛ راه را عوضى آمده ايد ؛ دشمن جداردج بر شما مسلّط مى شود. اين قطب نما، همان بصيرت است.

در زندگى پيچيده اجتماعى امروز، بدون بصيرت، نمى شود حركت كرد. جوان ها بايد فكر كنند، بينديشند، [و] بصيرت خودشان را افزايش بدهند.... متعهدان موجود در جامعه ما...، از دانشگاهى و حوزوى، بايد به مسئله بصيرت، اهميّت بدهند : بصيرت در هدف، بصيرت در وسيله، بصيرت در شناخت دشمن، بصيرت در شناخت راه هاى جلوگيرى از اين موانع و.... بصيرت، يعنى اين كه بدانيد چه مى خواهيد، تا بدانيد چه بايد با خودتان داشته باشيد....

جوانان عزيز! هر چه مى توانيد، در افزايش بصيرت خود، [و] در عمق بخشيدن به بصيرت خود، تلاش كنيد و نگذاريد دشمنان، از بى بصيرتى ما استفاده كنند.[۴]بى ترديد، يكى از مهم ترين رازهاى شكست حكومت امام على عليه السلام، سوء استفاده دشمنان از بى بصيرتى هواداران ايشان بود، در گزارشى آمده كه امام در اين باره مى فرمايند :

يا أهلَ الكوفَةِ، مُنيتُ مِنكُم بِثَلاثٍ وَ اثنَتَينِ : صُمٌّ ذَوُو أسماعٍ، و بُكمٌ ذَوُو كَلامٍ، و عُميٌ ذَوُو أبصارٍ، لا أحرارُ صِدقٍ عِندَ اللِّقاءِ، و لا إخوانُ ثِقَةٍ عِندَ البَلاءِ.
اى كوفيان! من به سه خصلت [كه در شما هست] و دو خصلت [كه در شما نيست]، گرفتار آمده ام : گوش داريد، امّا كَريد، و زبان داريد، امّا لاليد، و چشم داريد، امّا كوريد. [و امّا آن دو خصلتى كه نداريد :] نه هنگام ديدار، آزاد مردانى هستيد صادق، و نه به گاه سختى، برادرانى مورد اعتماد.[۵]

بر پايه اين سخن، جامعه اى كه از بصيرت لازم برخوردار باشد، نه تنها حق را مى بيند و باطل را در چهره هاى گوناگونْ تشخيص مى دهد، بلكه عملاً از حق، جانبدارى مى كند و از پيشوايان حق، اطاعت مى‌نمايد. چنين جامعه و مردمى، با رهبران الهى، صادقانه رفتار مى كنند و در عوض، در سختى ها و مشكلات، مورد اعتماد آنهايند و در دام دشمنان قرار نمى گيرند.

اما مردمى كه امام على عليه السلام بر آنها، حكومت مى كرد به دليل آن كه فاقد بصيرت بودند، به سادگى در دام دشمن مى افتادند، آنها نمى توانستند چهره روشن و زيباى حق را مشاهده كنند. از اين رو، نه از حق، جانبدارى مى كردند و نه از امام خويش فرمانبَرى داشتند. با امام خود، يك رنگ نبودند و امام نيز نمى توانست در بحران ها به آنها اعتماد كند.

اين گونه بود كه حكومت امام على عليه السلام، در اثر بى بصيرتى ياران ايشان و مردم آن دوران، شكست خورد و در تاريخ اسلام، حكومت ديگرى كه در ساختار، اندك شباهتى به آن داشته باشد، پديد نيامد، تا پس از قرن ها تلاش و مجاهدت، به بركت رهبرى امام خمينى رحمه الله، در جامعه ايرانى، بصيرتى پديد آمد كه در پرتو آن، مردم، حق را ديدند و با نهايت صداقت، از پيشواى خويش اطاعت و از حق، جانبدارى كردند و امام رحمه الله با اعتماد به خدا و همراهى چنين مردمى توانست انقلاب اسلامى را در ايران، به پيروزى برساند، مردمى كه در وصيّت نامه سياسى ـ الهىِ خود، در باره آنها فرموده است :

من با جرئت، مدّعى هستم كه ملّت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر، بهتر از ملّت حجاز در عهد رسول اللّه صلى الله عليه و آله و كوفه و عراق در عهد امير المؤمنين و حسين بن على ـ صلوات اللّه و سلامه عليهما ـ مى باشند.[۶]

بدين سان، انقلاب بزرگ و شكوهمند اسلامى، در ايران، تحقق يافت و با الهام گرفتن از الگوى حكومت علوى، به شكل گيرى نظام جمهورى اسلامى انجاميد.

بى ترديد، تثبيت نظام جمهورى اسلامى در ايران، محصول بصيرت جامعه ايرانى و تداوم اين نظام نيز در گرو بصيرت اكثريت قاطع اين مردم است، و هدف مقام معظّم رهبرى حضرت آية اللّه خامنه اى از تأكيد بر ضرورت برنامه ريزى براى افزايش بصيرت همگان و بويژه نسل جوان، چيزى نيست جز ادامه يافتن اين راه، تا روزى كه پرچم جمهورى اسلامى، به دست صاحب اصلى آن، حضرت بقية اللّه الأعظم ـ أرواحُنا فِداه و عَجَّلَ اللّهُ فَرَجَه ـ داده شود و البته آن روز نيز، عنصر اصلى در جهانى شدن اسلام و ارزش هاى اسلامى، «بصيرت» خواهد بود. امام على عليه السلام، بر پايه آنچه در نهج البلاغه آمده، با اشاره به آن روز، چنين مى فرمايد :

...حَتّى إذَا اخلَولَقَ الأَجَلُ، وَ استَراحَ قَومٌ إلَى الفِتَنِ، و أَشالوا عَن لَقاحِ حَربِهِم، لَم يَمُنّوا عَلَى اللّهِ بِالصَّبرِ، و لَم يَستَعظِموا بَذلَ أنفُسِهِم فِى الحَقِّ، حَتّى إذا وافَقَ وارِدُ القَضاءِ انقِطاعَ مُدَّةِ البَلاءِ، حَمَلوا بَصائِرَهُم عَلى أسيافِهِم، و دانوا لِرَبِّهِم بِأَمرِ واعِظِهِم.... تا آن كه پايان مهلت، نزديك مى شود و گروهى آسايش خويش را در آشوب مى جويند و در پيجويى فتنه، تخمِ جنگ مى افشانند. جدر اين حال، آن ره يافتگانِ روشن بين و صاحب بصيرت،ج به خاطر شكيبايى خود جدر پيكار با باطلج، بر خدا منّتى نمى‌نهند، و جان فشانى هاى خويش را در راه حق، بزرگ نمى پندارند تا آن كه چون قضاى الهى به تمام شدن مدّت بلا و آزمايش تعلّق گيرد، [بصيرت ]بينش هاى خود را بر سرِ شمشيران مى‌نهند [و بصيرت خود را پشتوانه سلاح و قدرت خود قرار مى دهند] و به فرمان اندرزگوىِ خويش[۷]مطيع پروردگار خود مى گردند.[۸]

اميدْ آن كه همگان، بويژه نخبگان، براى زمينه سازى آن روز، به مسئوليت الهى خود عمل كنند، تا هر چه زودتر، آن روز موعود، فرا رسد.

بارى، فرهنگ نامه بصيرت، گامى كوتاه در راه فرهنگ سازى «بصيرت» و زمينه سازى براى جامعه مهدوى است. در اين فرهنگ نامه، مسائل مهمى مانند : واژه شناسى بصيرت، تعريف بصيرت، ارزش بصيرت، خاستگاه هاى بصيرت، عوامل افزايش بصيرت، آثار بصيرت، زيان هاى فقدان بصيرت و موانع بصيرت، از نگاه قرآن و حديث، ارائه مى گردد.

شايان ذكر است كه متن آيات و روايات اين مجموعه، با همكارى محقّقان پژوهشكده علوم و معارف حديث گردآورى شده است كه از ايشان و ديگر همكارانى كه در «پژوهشكده علوم و معارف حديث»، در ساماندهى اين اثر سهيم بوده اند، و نيز مترجم گران قدر، آقاى حميدرضا شيخى ـ كه با ترجمه روان و زيباى خود، فهم آيات و احاديث اين فرهنگ نامه را براى پارسى زبانان ميسّر ساخت ـ، صميمانه سپاس گزارم و از خداوند منّان، براى آنان پاداشى فراوان و درخور فضل و كرامتش، مسئلت دارم.

ربّنا! تقبّل منّا؛ إنّك أنت السميع العليم.

محمدى رى شهرى،  ۲۸ مهر ماه ۱۳۸۸،  اوّل ذى قعده ۱۴۳۰


[۱]فرهنگ : علم؛ دانش؛ ادب؛ تربيت؛ پديده كلّى پيچيده اى از آداب، رسوم، انديشه، هنر و شيوه زندگى كه در طىّ تجربه تاريخى اقوام، شكل مى گيرد و قابل انتقال به نسل هاى بعدى است (ر. ك : لغت نامه دهخدا، فرهنگ معين و فرهنگ بزرگ سخن).

[۲]در دانش نامه ها، به هر واژه اصلى كه توضيحى (مقاله اى) در ذيل خود دارد، «سَرواژه» يا «مَدخَل» مى گويند. به مجموع سرواژه و توضيح، بر روى هم، نيز «مدخل» گفته مى شود (ر. ك : فرهنگ بزرگ سخن).

[۳]بصيرت : آگاهى ؛ دانايى ؛ بينش ؛ ژرف نگرى ؛ روشن بينى.

[۴]سخنان مقام معظم رهبرى حضرت آية اللّه خامنه اى ـ مدظله ـ در جمع مردم چالوس و نوشهر، به تاريخ ۱۵ / ۷ / ۱۳۸۸.

[۵]ر. ك : ص ۱۰۸ ح ۱۳۲.

[۶]صحيفه امام : ج ۲۲ ص ۴۱۰.

[۷]گفتنى است كه برخى شارحان نهج البلاغة، به قرينه جملات بعدى خطبه، مقصود از «اندرزگو» را «پيامبر صلى الله عليه و آله » گرفته اند ؛ ليكن به نظر مى رسد كه آن جملات، بخش ديگرى از سخنان امام عليه السلام است كه توسّط سيّد رضى، انتخاب و تقطيع شده و بلا فاصله پس از بخش مورد نظر ما قرار گرفته است و همان طور كه در منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة (ج ۹ ص ۱۳۲) آمده و به قرينه عنوان خطبه، مقصود، حضرت بقيّة اللّه الأعظم امام مهدى ـ أرواحُنا فِداه ـ است.

[۸]ر. ك : ص ۱۰۰ ح ۱۲۱.