تاريخچه بحث رجعت

پرسش :

بحث رجعت، چه سابقه ای میان علمای شیعه دارد؟



پاسخ :

اعتقاد به رجعت از قرن اوّل هجرى ميان علماى شيعه معروف بوده است. احاديثى از امام زين العابدين عليه السلام نقل شده است كه بر اين اعتقاد دلالت دارند. در قرن هاى دوم و سوم، احاديث بيشترى نقل شده است. در اين دوره اعتقاد به رجعت، از شعائر شيعه بوده، به طورى كه مخالفان نيز اين را به خوبى مى دانستند و گاه با استناد به اعتقاد يك راوى به رجعت، از نقل احاديث او پرهيز مى كردند.[۱]فضل بن شاذان - از بزرگان اصحاب امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام - ، دو كتاب در موضوع رجعت نوشته است.[۲]

ثقة الاسلام كلينى در انتهاى قرن سوم، احاديث رجعت را در الكافى آورده است.[۳]شيخ صدوق در قرن چهارم، ضمن آوردن برخى احاديث رجعت در كتاب هاى حديثى اش،[۴]اعتقاد به آن را حق دانسته و به آيات متعدّدى از قرآن و نيز به برخى احاديث اهل سنّت در باره بازگشت مسيح در آخر الزمان و نماز خواندن وى به امامت امام مهدى عليه السلام استناد كرده است.[۵]

شيخ مفيد در انتهاى قرن چهارم، اعتقاد به رجعت در آخر الزمان را بين اماميّه اجماعى دانسته و ادّله اى بر آن آورده و به شبهات مخالفان، پاسخ داده است.[۶]سيّد مرتضى در قرن پنجم، ضمن اجماعى دانستن مسئله ميان علماى شيعه، بر اعتبار اجماع در اين گونه مسائل تأكيد نموده و به اشكالات مخالفان پاسخ داده است.[۷]طبرسى در قرن ششم، ضمن بيان فراوانى اخبار در باب رجعت، ادلّه مخالفان را رد كرده است.[۸]اين اعتقاد همچنان در ميان علماى شيعه در قرن هاى بعدى ادامه داشته است.

علّامه مجلسى در باره كمّيت و كيفيت احاديث رجعت و تعداد راويان و عالمانى كه در باره رجعت كتاب نوشته اند، چنين مى نويسد:

چگونه ممكن است كسى به صدق گفتار ائمّه اهل بيت عليهم السلام ايمان داشته باشد امّا احاديث متواتر رجعت را نپذيرد؟ احاديث صريحى كه شماره آنها به حدود دويست حديث مى رسد و چهل و چند نفر از راويان ثقه و علماى اعلام، در بيش از پنجاه كتاب آورده اند... .[۹]اگر اين احاديث متواتر نباشند، چه حديثى متواتر است؟[۱۰]

در مجموع بايد گفت: رجعت، از ضروريّات مذهب است، بدين معنا كه اگر كسى متون مذهب تشيّع را ببيند، بى ترديد، رجعت را جزء اعتقادات شيعى به حساب مى آورد. البتّه اين كه رجعت از محكمات اعتقادات شيعى است، به معناى آن نيست كه مانند عدل و امامت، جزء اصول اعتقادى است. ممكن است كسى از متون مذهبى، اطّلاع كافى نداشته باشد و بر اثر اين بى اطّلاعى، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنين كسى از دايره تشيّع خارج نيست؛ امّا اگر كسى با وجود آگاهى كافى از متون دينى و مذهبى، به رجعت اعتقاد نورزد، از دايره تشيّع خارج مى شود.


[۱]راويان و عالمان بسيارى در اين دوره در باره رجعت كتاب نوشته اند كه نام و عنوان كتاب هاى آنان به ما رسيده است. از جمله مى توان به اين موارد اشاره كرد: حسن بن على بن أبى حمزة (رجال النجاشى: ج ۱ ص ۱۳۲ ش ۷۲)، عبد العزيز بن يحيى بن احمد بن عيسى جلودى ازدى بصرى (رجال النجاشى: ج ۲ ص ۵۴ ش ۶۳۸)، ابو يحيى جرجانى (رجال النجاشى: ج ۲ ص ۴۳۶ ش ۱۲۳۲)، احمد بن داوود بن سعيد ابو يحيى جرجانى (الفهرست، طوسى: ص ۸۰ ش ۱۰۰)، مسير بن عبد العزيز (خلاصة الأقوال، حلّى: ص ۱۷۱ ش ۱۱) و نجم بن اعين (خلاصة الأقوال: ص ۱۷۶ ش ۵).

[۲]كتاب إثبات الرجعة و كتاب الرجعة. نجاشى از كنجى نقل مى كند كه هر دو كتاب را در ميان ده ها كتاب ديگر وى ديده است (رجال النجاشى: ج ۲ ص ۱۶۸ ش ۸۳۸ ). شيخ طوسى نيز از بزرگى او ياد مى كند و كتاب إثبات الرجعة ى او را نام مى برد (الفهرست، طوسى: ص ۱۹۷ ش ۵۶۳).

[۳]الكافى: ج ۱ ص ۱۹۶ - ۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج ۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج ۸ ص ۵۰ - ۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷ و... .

[۴]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۲۰۱، الخصال: ص ۱۰۸، معانى الأخبار: ص ۳۶۵.

[۵]الإعتقادات: ص ۶۰ - ۶۳.

[۶]أوائل المقالات: ص ۴۶ و ۷۶ - ۷۷، الفصول المختارة: ص ۱۵۳ - ۱۵۶، المسائل السرورية: ص ۳۲ و ۳۵ - ۳۶.

[۷]رسائل الشريف المرتضى: ج ۱ ص ۱۲۵ - ۱۲۶.

[۸]مجمع البيان: ج ۷ ص ۳۶۷، جوامع الجامع: ج ۲ ص ۷۲۴.

[۹]رواها نيف و اربعون من الثقات العظام و العلماء الاعلام في ازيد من خمسين من مؤلفاتهم ك ثقة الإسلام الكلينى و الصدوق محمّد بن بابويه و الشيخ أبى جعفر الطوسى و السيّد المرتضى و النجاشى و الكشّى و العيّاشى و على بن إبراهيم و سليم الهلالى و الشيخ المفيد و الكراجكى و النعمانى و الصفّار و سعد بن عبد اللَّه و ابن قولويه و على بن عبد الحميد و السيّد على بن طاووس و ولده صاحب كتاب زوائد الفوائد و محمّد بن على بن إبراهيم و فرات بن إبراهيم و مؤلّف كتاب التنزيل و التحريف و أبى الفضل الطبرسى و إبراهيم بن محمّد الثقفى و محمّد بن العبّاس بن مروان و البرقى و ابن شهرآشوب و الحسن بن سليمان و القطب الراوندى و العلّامة الحلّى و السيّد بهاء الدين على بن عبد الكريم و أحمد بن داوود بن سعيد و الحسن بن على بن أبى حمزة و الفضل بن شاذان و الشيخ الشهيد محمّد بن مكّى و الحسين بن حمدان و الحسن بن محمّد بن جمهور العمىّ مؤلّف كتاب الواحدة و الحسن بن محبوب و جعفر بن محمّد بن مالك الكوفى و طهر بن عبد اللَّه و شاذان بن جبرئيل و صاحب كتاب الفضائل و مؤلف كتاب العتيق و مؤلّف كتاب الخطب و غيرهم.

[۱۰]بحار الأنوار: ج ۵۳ ص ۱۲۲ - ۱۲۳.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت