ادلّه ثبوتى طول عمر امام مهدى(ع)

پرسش :

آیا طول عمر خارق العاده از نظر عقلی و علمی ممکن است؟



پاسخ :

دلايل ممكن بودن طول عمر، ادلّه ثبوتى طول عمر نام دارند.  بررسى اين ادلّه از آن جهت حائز اهمّيت است كه اگر امكان عقلى و علمى طول عمر ثابت نگردد ، هيچ دليلى نمى تواند طول عمر امام مهدى(ع) را ثابت نمايد.

امكان عقلى طول عمر

براى اثبات امكان عقلى طول عمر ، محال نبودن آن از نظر عقلى، كافى است. بى ترديد، هيچ دليلى بر ناممكن بودن طول عمر وجود ندارد؛ زيرا از نظر عقلى، فقط چيزى ممتنع و ناممكن است كه مستلزم اجتماع و يا ارتفاع نقيضين باشد و بديهى است كه طول عمر، مستلزم چنين چيزى نيست .

امكان علمى طول عمر

از نظر علمى نيز دليلى بر ممتنع بودن طول عمر وجود ندارد؛ بلكه شمارى از دانشمندان معتقدند كه انسان مى تواند براى مدّت هاى بسيار طولانى عمر مى كند ؛ زيرا آنان پيرى را يك عارضه غير طبيعى مى دانند كه به سبب نرسيدن موادّ غذايى لازم به سلول هاى بدن و يا نفوذ ميكروب ها و عوامل ديگر عارض مى گردد و او را به سوى مرگ مى برد. از نظر اين دانشمندان، بدن انسان اقتضاى عمر جاويد دارد و علم مى تواند با برطرف كردن موانع طول عمر ، زندگى انسان را براى هميشه جاويد نمايد .[۱]

بنابر اين بايد گفت : هر چند نظريّه عمر جاويد، از نظر آموزه هاى دينى قطعاً مردود است؛[۲]ليكن به هر حال، تلاش دانشمندان براى شكستن ديوار سنّ عمر ، نشانه روشن امكان علمى عمر بسيار طولانى است .

بهترين دليل بر امكان طول عمر

مى گويند : بهترين دليلِ امكان شى ء ، وقوع آن است. تاريخ گذشتگان[۳]و همچنين آثار ادبى وتاريخى باقى مانده از آنان[۴]نشان مى دهند كه عمرهاى طولانى در گذشته امرى غير متعارف نبوده است. اگر گزارش هاى تاريخى را هم معتبر ندانسته و آنها را ملاك قرار ندهيم، با مراجعه به متون معتبر در مى يابيم كه قرآن و احاديث اسلامى، افرادى را معرّفى كرده اند كه عمرهاى آنان بسيار طولانى بوده است. از باب نمونه، نوح(ع) دو هزار و پانصد سال زيسته است[۵]و طبق آنچه در قرآن بِدان تصريح شده نهصد و پنجاه سال از عمر او، قبل از جريان توفان و پس از نبوّتش بوده است .[۶]

همچنين قرآن به زنده بودن عيسى(ع) اشاره دارد[۷]و احاديث اسلامى تصريحمى كنند كه ايشان هم اكنون زنده است و در قيام جهانى امام مهدى(ع) حاضر خواهد بود و با ايشان نماز خواهد خواند.[۸]

نيز خضر(ع) كه پيش از موسى(ع) در جهان زندگى مى كرده و هم اكنون نيز زنده است. شيخ مفيد در اين باره مى فرمايد :

الخضر(ع) موجود قبل زمان موسى إلى وقتنا هذا بإجماع أهل النقل و اتّفاق أصحاب السير و الأخبار سائحاً فى الأرض لا يعرف له أحد مستقرّاً و لا يدعى له اصطحاباً إلّا ما جاء فى القرآن به من قصّته مع موسى .[۹]

خضر(ع) به اجماع اهل نقل و اتّفاق نظر سيره نويسان و اهل خبر ، از زمان موسى(ع) تا زمان ما موجود است و در زمين مى گردد . كسى از جاى ثابت او خبرى ندارد ، و همراهى اى براى او شناخته نيست، جز آنچه در باره ماجراى او با موسى(ع) در قرآن آمده است .

گفتنى است شمارى از علماى اهل سنّت نيز معتقد به زنده بودن خضراند. ديار بكرى مى نويسد:

جمهور علما بر اين عقيده اند كه خضر، زنده است .[۱۰]

افزون بر اين، برخى از احاديث معتبر نزد اهل سنّت، بر حيات دجّال در عصر پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله دلالت دارند و اين كه وى تا قيام مهدى(ع) زنده خواهد بود .[۱۱]آيا كسانى كه به عمر هزار و چهار صد ساله دجّال از زمان پيامبر صلى اللّه عليه وآله تا كنون اعتقاد دارند، مى توانند امكان طول عمر امام مهدى(ع) را انكار كنند؟[۱۲]


[۱]اوّلين دانشگاه و آخرين پيامبر : ج ۲ ص ۲۰۶ - ۲۱۲ .

[۲]قرآن در آياتى، مرگ را از قوانين حتمى عالم شمرده است (ر.ك : انعام : آيه ۲ و ۶۰، اعراف: آيه ۳۴، يونس : آيه ۴۹ ، نحل : آيه ۶۱ ، زمر : آيه ۳۰ و...) .

[۳]ر.ك : بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۲۲۵ «باب ذكر أخبار المعمّرين لرفع استبعاد المخالفين عن طول غيبة مولانا القائم عليه السلام » .

[۴]ر.ك : بحار الأنوار :ج ۵۱ ص ۲۳۵ - ۲۴۷ .

[۵]الأمالى، صدوق: ص ۶۰۲ ح ۸۳۶ .

[۶]عنكبوت : آيه ۱۴.

[۷]نساء : آيه ۱۵۷.

[۸]ر. ك : ج ۹ ص ۱۳ (بخش يازدهم / فصل پنجم / نماز خواندن عيسى پشت سر امام عليه السلام) .

[۹]الفصول العشرة : ص ۸۳ .

[۱۰]تاريخ الخمسين : ج ۱ ص ۱۰۶ .

[۱۱]صحيح البخارى: ج ۳ ص ۱۱۱۲ ح ۲۸۹۱ و۲۸۹۲، صحيح مسلم : ج ۴ ص ۲۲۴۳ ح ۹۴ و ص ۲۲۴۵ ح ۹۵ و ۹۶ .

[۱۲]شيخ صدوق بعد از نقل روايتى كه بر طول عمر دجّال و خروج آن دلالت دارد، آورده است: «اهل عناد و انكار، امثال اين خبر را - كه در صحاح ستّه آنها آمده است - ، تصديق مى كنند و آنها را در باره دجّال، غيبت و مدّت عمر طولانى و ظهورش در آخر الزمان، روايت مى كنند؛ امّا اخبار قائم عليه السلام را و اين را كه او مدّتى طولانى غيبت مى كند و آن گاه ظاهر مى شود و زمين را پر از عدل و داد مى نمايد از آن پس كه آكنده از ظلم و جور شده است؛ تصديق نمى كنند، با وجود آن كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله و امامانِ پس از او به نام و غيبت و نسب او تصريح كرده اند و از طولانى بودن غيبت او خبر داده اند و مقصود آنها، خاموش كردن نور خداى متعال و باطل ساختن امر ولى اللَّه است: «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ ... وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ امّا خداوند نورش را تمام مى سازد... اگر چه مشركان را ناخوش آيد» (توبه: آيه ۳۲) و بيشترين احتجاج آنها در امر انكار امر حجّت عليه السلام اين است كه مى گويند : اين اخبارى كه شما در اين باره روايت مى كنيد، ما روايت نكرده ايم و آنها را نمى شناسيم. ملحدان و براهمه و يهود و نصارا و مجوسيان نيز همين را مى گويند كه : ما آنچه را شما مسلمانان در باره معجزات و دلايل پيامبر خود روايت مى كنيد، صحيح نمى دانيم؛ زيرا آنها را نمى شناسيم و روايت نكرده ايم و از اين جهت به بطلان امر او معتقد شده ايم، و اگر دليل منكران امر غيبت، ما را ملزم سازد، دليل منكران نبوّت هم آنها را ملزم خواهد ساخت و تعداد آن اقوام از اينها افزون تر نيز هست. همچنين مى گويند : به موجب عقل ما هيچ كس نمى تواند عمرى افزون بر عمر اهل زمانه داشته باشد و عمر صاحب شما افزون از عمر اهل زمانه است. ما به آنها مى گوييم: آيا شما تصديق مى كنيد كه دجّال و ابليس در غيبت، عمرى بيشتر از عمر اهل زمانه داشته باشند؛ امّا مثل آن را براى قائم خاندان محمّدصلى الله عليه وآله روا نمى شماريد؟ با وجود آن كه در باره غيبت و طول عمر و ظهور او براى قيام به امر الهى نصوصى وارد شده است و بعضى از آن روايات را در اين كتاب ذكر كرده ام، و با وجود آن كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرموده: إِذْ قَالَ كُلُّ مَا كَانَ فِى الْاُمَمِ السَّالِفَةِ يَكُونُ فى هذِهِ الْاُمَّةِ مِثْلُهُ حَذْوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ...؛ هر آنچه در امّت هاى پيشين واقع شده است، مو به مو در اين امّت واقع خواهد شد» . (كمال الدين : ص ۵۲۹ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۰۰).



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت