قيام خراسانى

پرسش :

قيام خراسانى (یک از علامت های ظهور) را توضیح دهید.



پاسخ :

در زبان عامّه و منابع متأخّر و آثار جديد، از قيام فردى به نام سيّد خراسانى نام برده مى شود و از مهم ترين نشانه هاى ظهور به شمار مى رود. اولاً بايد توجّه داشت كه عنوان سيّد براى خراسانى درست نيست و در دو سه روايتى كه در باره اين نشانه وجود دارد، حرفى از سيادت وى يا علوى بودنش نيست.

حديث نخست، به امام صادق(ع) منسوب است كه فرمود: «پيش از اين امر، پنج علامت وجود دارد: ندا، سفيانى، خراسانى، نفْس زكيّه و خَسْف در بيدا».[۱]در سند اين روايت، محمّد رازى و ابو سمينه وجود دارند كه تضعيف شده اند.[۲]به علاوه، قطعى نيست كه مراد از «اين امر»، ظهور امام زمان باشد؛ بلكه ممكن است مراد ايشان، گشايش شيعيان و فرج عمومى باشد نه خصوص فرج امام عصر؛ كما اين كه در بيان آن بزرگواران، فَرَج، به معناى گشايش شيعه آمده است.

حديث دوم از امام باقر(ع) است: «بنى عبّاس حتماً به حكومت خواهند رسيد و آن گاه كه حاكم شوند، اختلاف پيدا كنند و پراكندگى ميان آنان ايجاد شود و خراسانى و سفيانى، خروج خواهند كرد. يكى از شرق و ديگرى از غرب. آن دو به سرعت به سوى كوفه مى آيند و بنى عبّاس را نابود مى كنند و كسى از آنان را باقى نمى گذارند».[۳]

اين حديث در جاى ديگرى ضمن خبرى طولانى آمده و اضافه مى كند كه قيام سفيانى و يمانى و خراسانى، در يك روز خواهد بود.[۴]امّا در سند آن، افراد مجهولى قرار دارند[۵]و نمى توان به آن اعتماد كرد. از نظر متن هم اشكالاتى در آن به چشم مى خورد كه عبارت اند از:

يك . در بخش اوّل حديث، بر حكومت بنى عبّاس تصريح شده و بنى عبّاس قرن ها پيش از صفحه روزگار محو شده اند.

دو . سخن از بنى عبّاس و بنى اميّه و پرچم هاى سياه و نداى ابليس به قتل مظلومانه كه احتمالاً شعار بنى اميّه در باره عثمان است و كشتار فراوان از بنى اميّه كه در آغاز حكومت عبّاسيان اتفاق افتاد، همه و همه مربوط به عصر حضور ائمّه و بخصوص دوران امام صادق(ع) است كه انتساب مطالبى به ائمّه عليهم السلام رواج داشته است.

سه . اين كه خراسانى و يمانى و سفيانى در يك روز قيام كنند، با ديگر احاديثْ تناقض دارد و اين كه سه حادثه مهم در يك روز اتفاق بيفتد، جاى تأمّل دارد.

چهار . در هيچ حديثى از اين سه نفر (سفيانى و يمانى و خراسانى) در كنار هم ياد نشده، بخصوص كه خراسانى در دو روايتْ بيشتر نيامده و به نظر مى رسد كه راوى يا راويان، در نام او به اشتباه افتاده باشند.

پنج . با توجّه به راويان واقفى اين گزارش (على بن ابى حمزه و وهيب بن حفص) احتمال جعل و سوء استفاده آنان از اين متن با توجّه به حوادث پديد آمده در دوران آنها بسيار جدّى است .

از مجموع كتب متأخّر و معاصرى كه از خراسانى ياد كرده اند، استفاده مى شود كه مؤلّفان آنها چنين عنوان و نشانه اى را از برخى احاديث مربوط به خراسان يا غير آن برداشت كرده و آن را رواج داده اند وگرنه در احاديث علائم، چنين شهرتى وجود ندارد و يكى دو روايت نقل شده هم براى استناد به آن كافى نيست. به نظر مى رسد كه خراسانى، عنوانى است كه از احاديث مربوط به خراسان و مشرق زمين و مردى كه همراه اهل خراسان قيام مى كند، انتزاع شده و در واقع، متأخّران با استفاده از مضمون احاديث، چنين عنوانى را پديد آورده اند. شاهد، آن كه در معجم احاديث المهدى - كه منبعى براى كتب معاصر به شمار مى رود - ، مكرّر از خراسانى نام برده شده؛ امّا به احاديثى ارجاع شده كه نامى از خراسانى و حتى مردى از خراسان در آنها نيست. مثلاً در فهرست اين كتاب مى خوانيم: «روايتى كه مى گويد آمدن خراسانى و شعيب ۷۲ ماه پيش از ظهور مهدى است...».[۶]آن گاه به خبرى از الفتن ابن حماد آدرس مى دهد كه مى گويد: «تخرج راية سوداء لبنى العباس ثم تخرج من خراسان اخرى سوداء قلانسهم سود و ثيابهم بيض على مقدمتهم رجل يقال له شعيب بن صالح... يكون بين خروجه و ان يسلم الأمر للمهدى اثنان و سبعون شهراً).[۷]مورد ديگرى كه در معجم از او به خراسانى تعبير شده،[۸]مردى از ماوراء النهر است: «يخرج رجل من وراء النهر يقال له الحارث».[۹]در مجموع از اين كتاب و كتاب عصر الظهور - كه در آن هم نام خراسانى زياد آمده است - استفاده مى شود كه نويسنده آن دو، صاحب پرچم هاى سياه خراسان را همان خراسانى دانسته اند حال آن كه احاديثى كه به آنها استدلال شده، اوّلاً به صراحت نامى از خراسان نبرده و ثانياً قابل قبول نيست؛ زيرا منبع آن الفتن نعيم بن حمّاد است و بسيارى از اين احاديث از معصوم صادر نشده است.[۱۰]


[۱]الغيبة، نعمانى: ص ۳۰۱.

[۲]رجال النجاشى: ج ۲ ص ۲۲۶ و ۲۱۶.

[۳]ر.ك: ص ۳۹۴ ح ۱۳۹۸ .

[۴]ر. ك: ص ۱۷۵ ح ۱۲۳۴ .

[۵]احمد بن يوسف و يوسف بن كليب.

[۶]معجم أحاديث المهدى : ج ۲ ص ۵۰۳ .

[۷]پرچم سياهى از بنى عبّاس آشكار مى شود . سپس پرچم سياه ديگرى از خراسان بيرون مى آيد كه صاحبان آن پرچم ها كلاه سياه و لباس سفيد بر تن دارند و جلودارشان مردى از بنى تميم به نام شعيب بن صالح است. قيام او تا واگذارى حكومت به مهدى ۷۲ ماه طول مى كشد (الفتن : ج ۱ ص ۱۸۸ ، معجم أحاديث المهدى، ج ۱ ص ۳۹۷).

[۸]معجم أحاديث المهدى، ج ۲ ص ۵۰۳: قديكون الحارث المذكور فى بعض الروايات هو نفس الخراسانى.

[۹]سنن ابى داود : ج ۲ ص ۳۱۱ ح ۴۲۹۰، الملاحم ابن منادى : ص ۱۸۵، به نقل از آن، معجم أحاديث المهدى، ج ۱ ص ۳۹۶.

[۱۰]در باره اين احاديث : ر.ك: معجم أحاديث المهدى: ج ۲ ص ۵۰۳ و ۵۰۴ . مقايسه كنيد با ج ۱ ص ۳۷۴ و ۴۰۵. نيز، ر.ك: همان: ج ۱ ص ۴۰۳ و ج ۳ ص ۱۶ و ۲۸ و ۲۷۰ و ۴۷۷، عصر الظهور : ص ۲۳۸ و ۲۴۵ (در همه اين موارد، عنوان خراسانى از احاديث انتزاع شده و به عبارتى، برداشت مؤلف است).



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت