خروج دجّال

پرسش :

خروج دجّال را به عنوان یکی از علائم ظهور، از تمام جهات توضیح دهید.



پاسخ :

يكى از پديده هايى كه به عنوان علامت ظهور مطرح شده است، خروج دجّال است. بررسى اين پديده، نيازمند شناخت مفهوم و مستند و ماهيت آن است كه در چند محور، ارائه مى شود.

۱. واژه شناسى

دجّال در لغت به صيغه مبالغه و به معناى بسيار دروغگو و بسيار گم راه كننده، است.[۱]اين كار غالباً با استفاده از راه هايى انجام مى شود كه در منابع لغت به عنوان ريشه هاى اين واژه شناخته شده اند. اين ريشه ها عبارت اند از : دروغ، زراندود كردن، طلا و آب طلا، و گروه بزرگ همسفران[۲]صاحب تاج العروس در جمع بندى اين معانى مى گويد: دجّال به معناى بسيار دروغگوست و دروغ او سحر، فريب، تهمت، حق پوشى و اظهار مطالبى است كه در دل او وجود ندارد.[۳]دجّال كسى است كه با فريب و دروغ، كسانى را به كفر مى كشاند و با پيروانش زمين را در مى نوردد.

۲. دجّال در مسيحيت

پديده دجّال، فتنه اى است كه در مسيحيت هم از آن ياد شده است. اين اتفاق با عنوان «آنتى كرايست»[۴]يا «مخالفان مسيح»، در كتاب مقدّس آمده است.در انجيل يوحنا سه بار از دجّال نام برده شده است.[۵]نظريه هاى گوناگونى هم در مسيحيت در باره حقيقت آن بيان شده است؛[۶]امّا همه آنها در اين كه دجّال پديده اى انحراف زا و فتنه آفرين است، اتفاق نظر دارند.

۳. دجّال در احاديث اهل سنّت

اين پديده در آموزه هاى اسلامى بر پايه پيشگويى هايى در احاديث است كه در آينده، پيش خواهد آمد. غالب احاديث اين موضوع در مصادر اهل سنّت آمده اند.[۷]ابن حمّاد (م ۲۹۹ق)، محدّث سنّى مذهب، در مهم ترين كتابى كه دربردارنده حوادث آخر الزمان است، هفت باب از كتاب الفتن خود را به دجّال اختصاص داده و ده ها خبر در باره او آورده است، اگر چه در ديگر مصادر حديثى اهل سنّت هم احاديث دجّال وجود دارد.[۸]

غالب عالمان اهل سنّت دجّال را شخص معينى دانسته اند كه مشخّصات او در احاديث آمده و او در آخر الزمان، ظهور خواهد كرد؛[۹]امّا كسانى هم هستند كه اوصاف دجّال را در احاديث اشاره به شخص معينى نمى دانند.[۱۰]

مضامين اين احاديث از نظر اوصاف دجّال و نيز كارهايى كه انجام مى دهد، مختلف است. در برخى از اين احاديث، عنوان «مسيح» بر دجّال اطلاق شده است. شارحان كتب حديثى اهل سنّت، در ضبط اين نام و نيز وجه تسميه آن دچار اختلاف شده اند.[۱۱]از اين رو، احاديث اين موضوع را از نظر اعتبار، مى توان به دو دسته كلّى تقسيم كرد: دسته اى از آنها محتوايى معقول دارند و مخالف با ضروريات عقلى نيستند. از اين رو، مانع عقلى و شرعى از پذيرش اين دسته احاديث نيست؛ امّا دسته اى ديگر از احاديث اين موضوع، داراى مطالبى متناقض و غير معقول و نامتناسب با حكمت الهى است. از اين رو، اين دسته احاديث يا بايد تأويل شوند و يا اين كه آنها را طرح و طرد كرد.[۱۲]

۴. دجّال در احاديث شيعه

در مصادر شيعى، دجّال به عنوان علامت ظهور نقل نشده است. بيشتر احاديث دجّال، به نقل از منابع غير شيعى به آنها راه يافته است.[۱۳]در اين احاديث - كه بسيار كم هستند - ، دجّال به عنوان يك پديده آخر الزمانى معرفى شده است.[۱۴]

اگر چه برخى عالمان همچون شيخ مفيد ،[۱۵]مدّعى وجود اخبارى در علامت بودن ظهور دجّال، براى ظهور حجّت(ع) شده اند. ولى حتّى ايشان نيز در هنگام شمارش نزديك به چهل علامت ظهور در كتاب ارشاد، از دجّال به عنوان نشانه ظهور ياد نكرده است. ظاهراً اشاره به دجّال در كتاب ديگر ايشان ناشى از اختلاط اشراط الساعة و علائم ظهور است كه پيش از اين به عنوان يك آسيب در شناخت علائم ظهور، از آن ياد كرديم.

۵ . ماهيت دجّال

در احاديث براى معرفى دجّال، اوصافى را بيان كرده اند كه بسيار وحشت انگيز و غير عادى اند : چشمان او را به اشكال گوناگون و عجيب،[۱۶]ميان چشمان او كافر نوشته شده،[۱۷]قدش تا ابرها مى رسد،[۱۸]در پيشانى او شاخ وجود دارد،[۱۹]و ... .

وجود اين اوصاف غير طبيعى، باعث شده است كه عدّه اى، تصوّر معناى حقيقى براى دجّال را برنتابند. از اين رو اين افراد، احتمال مى دهند كه اين اوصاف، نمادين و نشانگر موجودى خبيث يا يك جريان فتنه گر انحرافى باشند.[۲۰]

۶.نشانه قيامت يا ظهور؟

آنچه مضمون مشترك همه احاديث است، صرفاً پيشگويى وقوع فتنه دجّال در آخر الزمان است. در احاديث اهل سنّت، به وفور، اين فتنه را از اشراط الساعة دانسته اند؛[۲۱]مصادر شيعى نيز ظهور دجّال را علامت آخر الزمان دانسته اند.[۲۲]

با در نظر گرفتن نكاتى كه مطرح شد، اظهار نظر قطعى در باره اين كه خروج دجّال از علائم ظهور است، ممكن نيست، و احاديث مربوط به اين موضوع، بايد در مباحث مربوط به قيامت، مورد بررسى دقيق قرار گيرند.

۷. علامت ها : نماد يا واقعيت

عدّه اى به دليل آن كه برخى نشانه هاى ظهور، قابل درك و فهم نبوده است، از آنها به عنوان نشانه نمادين يا رمزى تعبير نموده اند. مرحوم سيّد محمّد صدر از احتمال رمزى بودن دجّال، سفيانى و يأجوج و مأجوج سخن گفته و دجّال را نماد «انحرافات عمومى»، سفيانى را نماد «انحراف در داخل مسلمانان» و يأجوج و مأجوج را نمادهايى از «تمدّن مادّى» مى داند.[۲۳]

با توجّه به مطالب گذشته و كاركردهاى علائم ظهور، نمادين دانستن آنها به راحتى ممكن نيست؛ چه آن كه در اين صورت، نقش و كاركرد اين علائم لغو مى شود. مثلاً اگر قرار بود مراد از سفيانى، طرز تفكّر اُمَوى و ابوسفيان و به معناى مقابله با اسلام باشد، مى توانست از آن، تعبيرات ديگرى هم بشود يا دست كم در يكى دو حديث، ردّ پايى از رمزى بودن و نمادين بودن آن باشد و حال آن كه چنين نيست. اگر قرار باشد همه نشانه ها را نماد يك انحراف يا رفتار اجتماعى يا... بدانيم، راه براى چنين برداشتى در ديگر موضوعات هم باز خواهد شد.

اين ديدگاه، با اشكالات ديگرى نيز روبه روست از جمله آن كه: حمل نشانه ها به معناى رمزى خلاف ظاهر احاديث و ذهنيت عرفى مخاطبان آن است. تعبير يأجوج و مأجوج در قرآن هم به كار رفته و مراد، معناى ظاهرى آن است. حمل بسيارى از نشانه هاى ظهور به معناى نمادين بودن، امكان پذير نيست، ضمن اين كه به قرينه نياز دارد؛ يعنى از معناى اصلى، خارج و مجاز خواهد شد و اگر چنين باشد، هر كه طبق سليقه خود، علائم را تفسير و توجيه خواهد كرد و به طور كلّى، مفهوم علامت و اين ويژگى كه موجب شناخت موضوع ديگر مى شود، با نمادين بودن سازگارى ندارد.


[۱]النهاية: ج ۲ ص ۱۲.

[۲]لسان العرب: ج ۱۱ ص ۲۳۶ .

[۳]تاج العروس : ج ۱۴ ص ۲۲۸.

[۴]«antichrist» در دايرة المعارف كاتوليك .

[۵]كتاب مقدس، انجيل يوحنا .

[۶]ر.ك: دايره المعارف كاتوليك .

[۷]ر.ك: منتخب الأثر فى الإمام الثانى عشر : ج ۳ ص ۱۰۳ - ۱۱۱ .

[۸]ر ك: المسند: ج ۱ ص ۲۴۲ و ۲۹۸ و ج ۲ ص ۹۵ و ۱۰۴ و ج ۴ ص ۷ - ۶ و ج ۵ ص ۱۴۵ و ۳۸۹ ، صحيح مسلم : ج ۱ ص ۱۳۸ و ج ۸ ص ۱۸۰ - ۱۷۹ و ۱۹۵، سنن الترمذى : ج ۴ ص ۵۰۷ و ۵۰۸ و... .

[۹]منتخب الأثر : ج ۳، ص ۲۸۴ - ۲۸۸ .

[۱۰]تفسير المنار : ج ۳ ص ۳۱۷.

[۱۱]رك: تنوير الحوالك : ص ۲۲۳، فتح البارى : ج ۲ ص ۲۶۴ و ج ۶ ص ۳۴۰ و ج ۱۳ ص ۸۲ ، عمده القارى : ج ۲ ص ۹۴ ، الديباج على مسلم : ج ۱ ص ۲۱۵ .

[۱۲]ر.ك: نهاية البداية و النهاية : ج ۱ ص ۹۶ و ۱۰۱ - ۱۰۵ و ۱۶۱ .

[۱۳]الغيبة ، طوسى : ص ۴۳۶ ح ۴۲۶.

[۱۴]تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۹۸ ، الغيبة، طوسى : ص ۴۳۶ ح ۴۲۶.

[۱۵]ر.ك : الفصول العشرة: ص ۱۲۱.

[۱۶]ر ك: سنن الترمذى: ج ۳ ص ۳۴۹ ح ۲۳۴۲، مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۱۱۵ و ۱۲۳ .

[۱۷]ر.ك : مسند ابن حنبل: ج ۳ ص ۳۶۷.

[۱۸]ر ك: المصنّف : ج ۸ ص ۶۵۷ ح ۶۱.

[۱۹]همان جا .

[۲۰]تاريخ بعد الظهور : ص ۱۹۲ - ۲۰۳.

[۲۱]ر.ك: العدد القويّة : ص ۸۹ ح ۱۵۴ و... .

[۲۲]الخصال : ص ۴۴۶ ح ۴۶ و... .

[۲۳]ر.ك: تاريخ الغيبة الكبرى: ص ۶۴۷ - ۶۴۰، تاريخ ما بعد الظهور : ص ۱۴۹ و ۱۷۳ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت