علی بن محمد نوفلی و کتاب الاخبار او - صفحه 352

تنها تعابير تندي که درباره وي و به خصوص پدرش وجود دارد از سوي ابوالفرج اصفهاني (م 356ق) است که آن هم مي‌تواند انگيزه مذهبي داشته باشد. ابوالفرج دقيقاً از روي تعلق خاطر زيدي‌گري خود، او را به عنوان يک فرد امامي مورد حمله قرار داده و مي‌گويد که عقيده امامي او سايه بر نقل‌هايش انداخته است. به علاوه، از اين که پدر او اخبار را از افواه مردم جمع آوري مي‌کرده، برآشفته و آن نقل‌ها را به عنوان «اراجيف» وصف کرده است. اين در حالي است که خود وي در مقاتل، بويژه در الاغاني (با نقل صد روايت کوتاه و بلند از وي، بيشترين حجم روايت را از او نقل کرده است. بي‌توجهي متون زيديه به او در نقل اخبار طالبيان تا اندازه‌اي مي‌تواند ناشي از نگرشي مشابه ابوالفرج در آنان نسبت به نوفلي باشد.
عبارت ابوالفرج در نقد نوفلي در اوائل اخبار مربوط به ابوالسرايا در مقاتل چنين است:
کان يقول بالامامة فيحمله التعصب لمذهبه علي الحيف في ما يرويه ونسبة من روي خبره من أهل هذا المذهب إلي قبيح الافعال؛ و اکثر حکاياته في ذلک عن أبيه موقوفاً عليه لايتجاوزه، و أبوه حينئذ مقيم بالبصرة لايعلم بشيء من أخبار القوم الا ما يسمعه من ألسنة العامة علي سبيل الأراجيف.۱
از ديگر کساني که مستقيم از نوفلي نقل کرده و خود از مورخان برجسته است، محمد بن حبيب (م245ق) نويسنده المنمق و المحبر است که در کتاب المنمق ۲ خبري از او آورده است.
خطيب بغدادي از عمر بن محمّد بن عبد الملك بن أبّان بن أبي حمزة، كاتب و وزير و شاعر معروف به ابن الزيات (م 232ق) ـ که به وزارت معتصم هم رسيد ـ به عنوان يکي از راويان از علي بن محمد نوفلي و عمر بن شبه ياد کرده است. ۳
با توجه به سن پدر وي و نقلي که از خود نوفلي در سال 250ق روايت شده است، بايد حدس زد که درگذشت وي بعد از اين سال و به احتمال، پيش از 260ق، بوده است؛ زيرا سن بيش از آن براي وي معقول نمي‌نمايد.

نوفلي امامي و احاديث وي در منابع حديثي شيعه

علي بن محمد نوفلي يک شخصيت حديثي ـ شيعي، اما محدود دارد و شايد به همين دليل، چندان مورد توجه منابع رجالي شيعه قرار نگرفته است. در واقع، با وجود آن که از وي بيش از بيست روايت در منابع مختلف روايي شيعه هست، اما مدخلي به جز آنچه که به طور اشاره در رجال الطوسي در زمره اصحاب امام هادي(عليه السلام) آمده است، درباره وي ديده نمي‌شود. علاوه بر ارتباط مستقيم او با امام هادي(عليه السلام)، نقل عبدالله بن جعفر حميري از وي ۴ و بسياري از شواهد ديگر نشان از حضور او در محافل علمي جامعه شيعه امامي دارد.

1.. مقاتل الطالبيين، ۳۴۴.

2.. ص۳۵۴- ۳۵۶.

3.. تاريخ بغداد، ج ۱۱، ص۲۱۶.

4.. بحار الانوار، ج۶، ص۲۸۸ از کامل الزيارات.

صفحه از 362