ديدگاه‌های استاد محمد باقر بهبودی در گزينش احاديث صحيح - صفحه 308

(= 148 ق) کم و بيش تنها سيزده سال داشته و چگونه ممکن است امام به کودکي سيزده ساله بگويد: «ما أقبح بالرجل أن يأتي عليه ستّون سنة أو سبعون سنة فما يقيم صلاة واحدة بحدودها تامّة»؟ 3. حماد راوي کتاب حريز در باب صلاة است و امروز آنچه ما در اين باره در دست داريم، از طريق حماد از حريز از زراره از امام باقر علیه السلام است که حق مطلب را به جا آورده است. در اين صورت شايسته نيست امام به کسي که مي‌گويد من کتاب حريز را در نماز از حفظ دارم، بگويد: «لا عليک، قم فصلّ». از سوي ديگر، مدعي چنين مطلبي بايد به بهترين وجه با رعايت تمام آداب، نماز را به جا مي‌آورد؛ در حالي که مطابق اين حديث، گويا حماد نمازي ناقص انجام داده و امام او را سرزنش کرده است. ۱

روش بهبودي در بررسي احاديث

اهل سنت قواعد علم الحديث را از بدو تأسيس اين علم در کتاب‌هاي حديثي اعمال کرده‌اند، ۲ ولي در جوامع شيعي چنين کاري جز به طور پراکنده، ۳ پيش از بهبودي، انجام نشده است. شهيد ثاني - که در تأليف کتاب الدراية پيش‌قدم شده - هر جا که انواع حديث را برمي‌شمارد، با استخدام اصول اهل سنت، براي تقريب به ذهن، احياناً يک يا دو مثال از احاديث تحقيق شده آنان را درج مي‌کند، ولي متأسفانه از حديث شيعه نمونه‌اي ارائه نمي‌کند. کسان ديگر از جمله صاحب المعالم، ۴ ميرداماد يا مجلسي نيز - که به راه شهيد ثاني رفته‌اند - درصدد برنيامدند که کار را درباره جوامع حديثي شيعه انجام دهند. ظاهراً بهبودي، براي نخستين بار، به منظور استخراج صحاح شيعه، به وارسي و اعمال قواعد پرداخته و حاصل آن را براي تمرين طالبان علم‌الحديث در کتاب علل‌الحديث فراهم آورده است.
به اين ترتيب، براي شناخت روش بهبودي در نقد روايات، لازم است کتاب علل الحديث را، مطالعه کنيم. وي در اين اثر تلاش کرده است تا چهره‌هاي متفاوت حديث معلل ۵ و احاديث ضعيف را به طور فنّي و عملي، با شواهدي از روايات شيعه تبيين کند. به نظر مي‌رسد از اين رهگذر معيارهاي وي در عدم گزينش بعضي اخبار از کتب اربعه و تصحيح سند و متن روايت‌ها، در صحاح کتب أربعه قابل شناسايي و فهم باشد.

الف. توجه به عيب غير آشکار در سند و متن روايت

حديث معلل به حديثي گفته مي‌شود که وجه يا وجوه علّت و بيماري ۶ راجح و مظنون باشد. اگر قطع به بيماري و علت حاصل شود، حديث را به همان نام ويژه علت، مثلاً مرسل، مقطوع، مخلّط، محرّف و

1.. اين نقد نمونه روشن از روايت ساده‌اي است که بهبودي آن را در مقدمه معرفة الحديث آورده است. نمونه‌هاي ديگر از اين نوع نقد را مي‌توان در الاخبار الدخيلة از شوشتري نيز ملاحظه کرد. (ر.ک: «روش‌شناسي علامه محمد‌تقي شوشتري در نقد احاديث ساختگي»، ص۲۳۸ - ۲۴۰)

2.. براي نمونه در سنن ترمذي و سنن ابن‌ماجه، اعماال اين قواعد تا حدودي به چشم مي‌خورد.

3.. براي نمونه ر.ک: «روش‌شناسي علامه محمد‌تقي شوشتري در نقد احاديث ساختگي»، (علوم حديث، ۲۲۰ - ۲۴۳)

4.. منظور فرزند شهيد ثاني در منتقي ‌الجمان است.

5.. توضيح آن مي‌آيد.

6.. براي شناخت حديث معلل و دريافت علل ناپيدا، موازيني هم ارائه کرده‌اند؛ از جمله تفرّد راوي. به اين معنا که تنها يک نفر سندي ارائه دهد که هم‌درسان او ارائه نکرده‌اند و يا متني را روايت نمايد که ساير همگنان او روايت نکرده‌اند و يا ديگران همان متن و سند را به گونه‌اي ديگر در اصل خودضبط کرده‌اند و يا چون وارسي شود، معلوم گردد که سند موصول، ارسال دارد و يا حديث موقوف در قالب حديث مرفوع آمده است و يا متن حديث با يک متن ديگر خلط شده است و يا آن که راوي در نقل به معنا دچار توهم و تحريف گشته است. (بهبودي، علل الحديث، ص۱ و ۲، به نقل از شرح دراية شهيد ثاني)

صفحه از 328