اعتبار دعاهای ابن طاووس از نگاه او - صفحه 191

عبادت و زهد، داراي كتاب‌هاي ارزشمند، بي‌نياز از ذکر در علم، فضل، زهد، عبادت، ثقه، فقه، جلالت و ورع.
وي شيخ اجازة علامة حلي بود. علامة حلي، در اجازه‌اي که به بني زهره داده و به اجازة کبيره مشهور است، از اجازه احمد و علي بن طاووس به خود ياد کرده و از آن دو با عنوان سيد کبير سعيد ياد کرده است. ۱ شهيد ثاني (م 962ق) نيز، در اجازه به شيخ شمس الدين أبي جعفر محمد بن شيخ تاج الدين أبي محمد عبد علي بن نجدة، ۲ به اسناد اجازة مشايخ خود تا علي بن طاووس و احمد اشاره کرده است. علامه محمد باقر مجلسي صورت اين اجازه را در بحارالانوار آورده است. ۳
در اشاره به فرهيختگي و وارستگي ابن طاووس مي‌توان اوصاف زير را از بزرگان و اعيان اماميه ذکر کرد: صاحب کرامات و مقامات در كلام علامة حلي ۴ ، شهيد ثاني ۵ ، محمد امين استرابادي ۶ و ميرزا حسين نوري. ۷ دو عالم اخير اين مقام را براي ابن طاووس، از برخي عبارات او در کتاب المواسعة و المضايقة، ۸ الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان (ص128)، مهج الدعوات (ص296) و کشف المحجة (ص151) برداشت کرده‌اند. علامة حلي، چنان که ميرزا حسين نوري از مبحث استخارة کتاب منهاج الصلاح او نقل کرده، از ابن طاووس به سيد سند و سعيد و عابدترين فرد دوران خود ياد نموده است. ۹ ديگر اوصافي که پيش از اين اشاره شد، به قرار زير است: از بزرگان اماميه و ثقات آن، جليل القدر، عظيم المنزلة، كثير الحفظ، نقي الكلام، بي‌نياز از بيان در عبادت و زهد و داراي كتاب‌هاي نيکو، در كلام تفرشي ۱۰ ، بي‌نياز از تعريف در علم و فضل و زهد و عبادت و وثاقت و فقه و جلالت و ورع، در عبارت شيخ حر عاملي ۱۱ ، سيد جليل و عالم نبيل در كلام علامه محمد باقر مجلسي ۱۲ و علامة حلي، سيد ثقه و جليل، در كلام بحرالعلوم ۱۳ و شهرت جلالت قدر و اتقان و تثبت او در همة منقولاتش در نظر معاصران او و متأخران. ۱۴

1.. بحارالانوار، ج۱۰۴، ص‌۶۳ ـ ۶۴.

2.. الذريعة، ج‌۱ ص‌۲۴۷؛ فوائد الرضوية، ص‌۵۵۰.

3.. بحار الأنوار، ج‌۱۰۴، ص‌۱۹۶.

4.. همان، ج۱۰۴، ص۶۴.

5.. همان، ج۱۰۴، ص۲۰۸.

6.. الفوائد المدنية، ص۷۹.

7.. خاتمة المستدرک، ج۲، ص۴۴۸.

8.. خاتمة المستدرک، ج۲، ص۴۴۶.

9.. نقد الرجال، ج‌۳، ص‌۳۰۳ ـ ۳۰۴.

10.. معجم رجال الحديث، ج‌۱۳، ص۲۰۲ ـ ۲۰۳.

11.. بحار الأنوار، ج‌۱۰۷، ص‌۳۳ ـ ۳۴.

12.. الفوائد الرجالية، ج‌۲، ص‌۴۳؛ ج‌۳، ص‌۲۷۷ و ج‌۳، ص‌۲۹۹.

13.. خاتمة المستدرک، ج‌۱، ص‌۳۲۳.

صفحه از 215