جواز و يا حرمت حج تمتع از ديگر موارد اختلافي ميان شيعه و اهل تسنّن است. عالمان شيعه به حليت حج تمتع باور داشته و به آيات و روايات نبوي استناد ميجويند. در مقابل اين ديدگاه، دانشمندان اهلسنّت بر اين باورند که سنت نبوي آن را تحريم کرده و آيات جواز را نسخ نموده است.
علامه طباطبايي بحث روايي خاصي را به اين موضوع اختصاص داده و روايات عامه را بر جواز آن نقل کرده و همچنين کيفيت انجام آن را از روايات نبوي و صحابه منقول در منابع اهلسنّت همچون الموطأ مالک، صحيح مسلم، مسند احمد، سنن النسايي، سنن الترمذي، السنن الكبري بيهقي و کتاب الأم شافعى ذکر کرده است. ايشان در اين باب شانزده روايت ذکر کرده، مينويسد که از اين گونه روايات بسيار زياد است، لکن به آن مقدار که در رسيدن به غرض دخالت دارد، اکتفا نموده است. ايشان در ادامه نشان داده است که تحريم متعه حجّ، اجتهاد عمر بن خطاب بوده و بر هيچ دليلي از کتاب و سنت استوار نبوده است. ۱
ميان روايات مذکور در منابع اهلسنّت و شيعه در تعيين مصاديق پيامبران اولوالعزم اختلاف شده است. در روايات اهلبيت علیهم السلام نوح، ابراهيم، موسي، عيسي و محمد صلی الله علیه و آله انبياي اولوالعزم معرفي شدهاند، اما در برخي احاديث عامه از پيامبران ديگر، همچون اسحاق، يعقوب، يوسف و ايوب نيز به عنوان انبياي اولوالعزم ياد شده است. علامه طباطبايي، براي تأييد روايات شيعي، به برخي احاديث اهلسنّت استناد جسته و مينويسد:
و از طرق اهلسنّت و جماعت، از ابن عباس و قتاده روايت شده است که پيامبران اولوا العزم پنج نفر بودند: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد صلی الله علیه و آله؛ همانطور که از طرق اهلبيت روايت شده، ... .۲
جواز جماع از دُبر با زنان نيز موضوع اختلافي ديگر ميان روايات شيعه و اهلسنّت است. در منابع اهلسنّت احاديثي نقل شده است که بر حرمت آن دلالت دارند؛ اما در روايات شيعه اين عمل جايز دانسته شده؛ هر چند کراهت شديد دارد. علامه طباطبايي در جواز عمل مذکور و تأييد احاديث شيعي به روايات ابن عمر، مالک بن انس و ابوسعيد خدري نقل شده در منابع روايي اهلسنّت استناد جسته و ذيل روايت ابن عمر مينويسد:
در الدر المنثور اين معنا از ابن عمر به چند طريق روايت شده، آن گاه [سيوطي] مى گويد: ابن عبدالبر گفته: روايت به اين مضمون ـ که از عبد الله بن عمر نقل شده ـ معروف و مشهور و سند آن صحيح است.۳
مورد ديگري که ميتوان به آن اشاره کرد، اختلاف روايات شيعه و اهلسنّت درباره طلاق در يک مجلس است. مذهب ائمه علیهم السلام ـ چنان كه شيعه روايت کرده ـ آن است که طلاق با يک لفظ و يا در يک مجلس، فقط يک طلاق به شمار ميرود، هر چند که گفته باشد: «طلقتک ثلاثاً: من سه بار طلاقت
1.. الميزان، ج۲، ص۸۷- ۹۵.
2.. همان، ج۲، ص۱۴۵ و ۱۴۶.
3.. همان، ص۲۱۹ و ۲۲۰.