کارکردهای نقل روايات اهل سنّت در منابع شيعی باتکيه بر روايات تفسيری - صفحه 133

پذيرفته و هيچ دليل شرعي بر آن وجود ندارد؛ ثانياً، آيه دالّ بر حليت متعه 1 با آيات ديگر قرآن کريم و يا سنت نبوي نسخ نشده است؛ ثالثاً، متعه به عنوان سنت نبوي و صحابه و تابعان مطرح بوده است. 2
نمونه ديگر، کاربرد نقل روايات اهل‌سنّت در کنار احاديث شيعه، استفاده مجموعي از اين احاديث در شمارش گناهان کبيره است. علامه طباطبايي پس از نقل رواياتي از منابع شيعي مي‌نويسد:
روايات از طرق شيعه و سنى در شمار عدد کباير بسيار است، و در اين بحث عده اى از آنها از نظر خواننده مى گذرد، ... . 3
علامه، در ادامه، به نقل روايات شيعه و اهل تسنّن مي‌پردازد. در ميان اين روايات، حديثي از مجمع البيان به نقل از امام موسي کاظم علیه السلام آمده است که علامه، پس از نقل آن و تذکر به وجود هم‌معناي آن در منابع اهل‌سنّت به نقل از ابن عباس، از آن دو نتيجه کلي اخذ مي‌کند. ايشان در اين باره مي‌نويسد:
همان‌طور که ديدگاه پذيرفته ما در معناى کبيره بود، گناه کبيره عبارت از آن گناهى است که با لحنى شديد از آن نهى شده باشد، و يا در نهى از آن اصرار و يا تهديد به آتش شده باشد، حال چه اين که آن نهى در کتاب خداى تعالى باشد يا در سنت؛ هم چنان که اين معنا در موارد استدلال امام صادق علیه السلام به خوبى به چشم مى خورد، ... پس مراد از واجب کردن و تهديد نمودن، اعم است از اين‌که تصريح به آن کرده باشد، و يا اين وجوب و تهديد را به اشاره فهمانده باشد؛ چه اين که در کلام خداى ـ عز و جل ـ آمده باشد و يا در کلام و حديث رسول خدا صلی الله علیه و آله.
و من گمان مى کنم حديثى هم که در اين باره از ابن عباس روايت شده، همين طور است؛ يعنى مراد ابن عباس از تهديد به آتش اعم از تصريح و تلويح و از قرآن و حديث است. شاهد اين معنا عبارتى است که در تفسير طبرى از ابن عباس روايت شده است. آن عبارت، اين است که مى گويد: کباير عبارت‌اند از هر گناهى که خداى تعالى بيان حرمت آن را با مسأله آتش و غضب يا لعنت و يا عذاب ختم کرده باشد. باز از اينجا روشن مى شود آن روايتى که در تفسير طبرى و غير آن نقل شده که «هر چه خداى تعالى از آن نهى کرده کبيره است»، مخالف با اين روايات در معناى کبيره نيست، بلکه خواسته است بگويد كه همه گناهان در مقايسه با حقارت انسان و عظمت پروردگارش کبيره است.

علامه سخن خود را چنين ادامه مي‌دهد:
مطلب دومى که با اين روايت روشن مى شود، آن است که اگر در بعضى از روايات گذشته و آينده کبيره ها منحصر در هشت و يا نه کبيره شده، نظير بعضى از روايات نبويه اى که از طرق اهل‌سنّت نقل شده، و يا منحصر در بيست کبيره شده، نظير اين روايات و يا هفتاد نظير رواياتى ديگر، همه به اعتبار اختلافى است که در بزرگى گناه است؛ هم چنان که در روايت مورد بحث درباره شرک به خداى تعالى تعبير به بزرگ‌ترين کباير کرده بود. و در الدر المنثور است که بخارى، مسلم، ابوداود، نسايى و ابن‌ابى‌حاتم از ابى‌هريره روايت کرده اند که گفت: رسول

1.. سوره نساء، آيه ۲۴.

2.. الميزان، ج۴، ص۲۹۱- ۲۹۹.

3.. همان، ص۳۳۳ و ۳۳۴.

صفحه از 149