به عنوان نمونه، سيد عبدالأعلي موسوي سبزواري، پس از نقل روايتي از الکافي درباره آيه (فَتَلَقَّى آدمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ(۱ مينويسد که نظير اين معنا احاديث مستفيض از شيعه و اهلسنّت نقل شده است. ۲ نمونه ديگر، عبارت علامه طباطبايي، پس از نقل روايتي از پيامبر صلی الله علیه و آله درباره عذاب فرد رباخوار است. ايشان مينويسد که احاديث فراواني از شيعه و اهلسنّت در کيفر ربا آمده است. ۳
دو. کشف قراين مينت
کارکرد ديگر نقل روايات تفسيري اهلسنّت، کشف قراين مينت روايات شيعي است. گاه، نقل احاديثي از منابع روايي اهل تسنّن، مسير فهم آيه و گاه فهم خود روايات شيعي را هموارتر ميسازد. روايات تفسيري عامه در کنار احاديث شيعي با جبران خلأهاي معنايي، تصوير کاملتري از معناي آيه به دست ميدهد. نکتهاي که از آن با عنوان «تشکيل خانواده حديثي» ۴ ياد ميشود. هر چند اين واحد حديثي در نقل از منابع شيعي و اهلسنّت محدود باشد، لکن در واگويي ظرايف معنايي آيات و روايات کارآمد است.
افزون بر تکميل معناي آيه و حديث، با استفاده از مجموعه احاديث منقول از طرق شيعه و اهل تسنّن، کشف فضاي صدور حديث و سؤال راوي فايده ديگر نقل روايات تفسيري عامه در کشف قراين مينت است.
به عنوان نمونه، ميتوان از بازگويي داستان احد با استفاده از مجموعه روايات شيعه و اهلسنّت از آنْ توسط علامه طباطبايي ياد کرد. ايشان پس از نقل روايات، موارد اختلاف نقلها را مشخص ساخته و سپس داستان واقعه را ذکر ميکند. ۵ نمونه ديگر از اين دست، بيان اجمالي داستان هجرت پيامبر صلی الله علیه و آله با استفاده از مجموعه روايات منقول از طرق شيعه و اهلسنّت است. ۶
نمونه ديگر، آنکه از نقل توأمان روايت عکرمه و محمد بن کعب قرظي در تفسير الميزان ۷ ميتوان چنين برداشت کرد که آيات 19 و 22 سوره مبارکه نساء در يک واقعه نازل شدهاند. نمونه ديگر، نتايجي است که علامه طباطبايي، پس از نقل روايات پيامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و صحابه درباره متعه استنباط کرده است. ايشان با کنار هم نهادن روايات اهلبيت و پيامبر صلی الله علیه و آله، نقل شده از طرق شيعه و اهل تسنّن، و منقولات صحابه و تابعان چنين نتيجه گرفته است که: اولاً، تحريم متعه به دستور عمر بن خطاب صورت
1.. سوره بقره، آيه ۳۷.
2.. مواهب الرحمن، ج۱، ص۱۹۵.
3.. الميزان، ج۲، ص۴۲۴.
4.. مقصود از تشکيل خانواده حديث، يافتن روايات مشابه، هممضمون و ناظر به يک موضوع محوري و نيز فهم نسبتهاي آنها با يکديگر براي کشف اين معناست (روش فهم حديث، ص۱۵۲).
5.. الميزان، ج۴، ص۱۰- ۱۵.
6.. همان، ج۹، ص۲۹۱- ۲۹۴.
7.. همان، ج۴، ص۲۶۰. علامه طباطبايي پس از نقل روايت محمد بن کعب مينويسد که پيشتر رواياتي از طرق شيعه نقل شد که بر اين داستان دلالت ميکرد.