133
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

پذيرفته و هيچ دليل شرعي بر آن وجود ندارد؛ ثانياً، آيه دالّ بر حليت متعه 1 با آيات ديگر قرآن کريم و يا سنت نبوي نسخ نشده است؛ ثالثاً، متعه به عنوان سنت نبوي و صحابه و تابعان مطرح بوده است. 2
نمونه ديگر، کاربرد نقل روايات اهل‌سنّت در کنار احاديث شيعه، استفاده مجموعي از اين احاديث در شمارش گناهان کبيره است. علامه طباطبايي پس از نقل رواياتي از منابع شيعي مي‌نويسد:
روايات از طرق شيعه و سنى در شمار عدد کباير بسيار است، و در اين بحث عده اى از آنها از نظر خواننده مى گذرد، ... . 3
علامه، در ادامه، به نقل روايات شيعه و اهل تسنّن مي‌پردازد. در ميان اين روايات، حديثي از مجمع البيان به نقل از امام موسي کاظم علیه السلام آمده است که علامه، پس از نقل آن و تذکر به وجود هم‌معناي آن در منابع اهل‌سنّت به نقل از ابن عباس، از آن دو نتيجه کلي اخذ مي‌کند. ايشان در اين باره مي‌نويسد:
همان‌طور که ديدگاه پذيرفته ما در معناى کبيره بود، گناه کبيره عبارت از آن گناهى است که با لحنى شديد از آن نهى شده باشد، و يا در نهى از آن اصرار و يا تهديد به آتش شده باشد، حال چه اين که آن نهى در کتاب خداى تعالى باشد يا در سنت؛ هم چنان که اين معنا در موارد استدلال امام صادق علیه السلام به خوبى به چشم مى خورد، ... پس مراد از واجب کردن و تهديد نمودن، اعم است از اين‌که تصريح به آن کرده باشد، و يا اين وجوب و تهديد را به اشاره فهمانده باشد؛ چه اين که در کلام خداى ـ عز و جل ـ آمده باشد و يا در کلام و حديث رسول خدا صلی الله علیه و آله.
و من گمان مى کنم حديثى هم که در اين باره از ابن عباس روايت شده، همين طور است؛ يعنى مراد ابن عباس از تهديد به آتش اعم از تصريح و تلويح و از قرآن و حديث است. شاهد اين معنا عبارتى است که در تفسير طبرى از ابن عباس روايت شده است. آن عبارت، اين است که مى گويد: کباير عبارت‌اند از هر گناهى که خداى تعالى بيان حرمت آن را با مسأله آتش و غضب يا لعنت و يا عذاب ختم کرده باشد. باز از اينجا روشن مى شود آن روايتى که در تفسير طبرى و غير آن نقل شده که «هر چه خداى تعالى از آن نهى کرده کبيره است»، مخالف با اين روايات در معناى کبيره نيست، بلکه خواسته است بگويد كه همه گناهان در مقايسه با حقارت انسان و عظمت پروردگارش کبيره است.

علامه سخن خود را چنين ادامه مي‌دهد:
مطلب دومى که با اين روايت روشن مى شود، آن است که اگر در بعضى از روايات گذشته و آينده کبيره ها منحصر در هشت و يا نه کبيره شده، نظير بعضى از روايات نبويه اى که از طرق اهل‌سنّت نقل شده، و يا منحصر در بيست کبيره شده، نظير اين روايات و يا هفتاد نظير رواياتى ديگر، همه به اعتبار اختلافى است که در بزرگى گناه است؛ هم چنان که در روايت مورد بحث درباره شرک به خداى تعالى تعبير به بزرگ‌ترين کباير کرده بود. و در الدر المنثور است که بخارى، مسلم، ابوداود، نسايى و ابن‌ابى‌حاتم از ابى‌هريره روايت کرده اند که گفت: رسول

1.. سوره نساء، آيه ۲۴.

2.. الميزان، ج۴، ص۲۹۱- ۲۹۹.

3.. همان، ص۳۳۳ و ۳۳۴.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
132

به عنوان نمونه، سيد عبدالأعلي موسوي سبزواري، پس از نقل روايتي از الکافي درباره آيه (فَتَلَقَّى آدمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ(۱ مي‌نويسد که نظير اين معنا احاديث مستفيض از شيعه و اهل‌سنّت نقل شده است. ۲ نمونه ديگر، عبارت علامه طباطبايي، پس از نقل روايتي از پيامبر صلی الله علیه و آله درباره عذاب فرد رباخوار است. ايشان مي‌نويسد که احاديث فراواني از شيعه و اهل‌سنّت در کيفر ربا آمده است. ۳

دو. کشف قراين مينت

کارکرد ديگر نقل روايات تفسيري اهل‌سنّت، کشف قراين مينت روايات شيعي است. گاه، نقل احاديثي از منابع روايي اهل تسنّن، مسير فهم آيه و گاه فهم خود روايات شيعي را هموارتر مي‌سازد. روايات تفسيري عامه در کنار احاديث شيعي با جبران خلأهاي معنايي، تصوير کامل‌تري از معناي آيه به دست مي‌دهد. نکته‌اي که از آن با عنوان «تشکيل خانواده حديثي» ۴ ياد مي‌شود. هر چند اين واحد حديثي در نقل از منابع شيعي و اهل‌سنّت محدود باشد، لکن در واگويي ظرايف معنايي آيات و روايات کارآمد است.
افزون بر تکميل معناي آيه و حديث، با استفاده از مجموعه احاديث منقول از طرق شيعه و اهل تسنّن، کشف فضاي صدور حديث و سؤال راوي فايده ديگر نقل روايات تفسيري عامه در کشف قراين مينت است.
به عنوان نمونه، مي‌توان از بازگويي داستان احد با استفاده از مجموعه روايات شيعه و اهل‌سنّت از آنْ توسط علامه طباطبايي ياد کرد. ايشان پس از نقل روايات، موارد اختلاف نقل‌ها را مشخص ساخته و سپس داستان واقعه را ذکر مي‌کند. ۵ نمونه ديگر از اين دست، بيان اجمالي داستان هجرت پيامبر صلی الله علیه و آله با استفاده از مجموعه روايات منقول از طرق شيعه و اهل‌سنّت است. ۶
نمونه ديگر، آن‌که از نقل توأمان روايت عکرمه و محمد بن کعب قرظي در تفسير الميزان ۷ مي‌توان چنين برداشت کرد که آيات 19 و 22 سوره مبارکه نساء در يک واقعه نازل شده‌اند. نمونه ديگر، نتايجي است که علامه طباطبايي، پس از نقل روايات پيامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و صحابه درباره متعه استنباط کرده است. ايشان با کنار هم نهادن روايات اهل‌بيت و پيامبر صلی الله علیه و آله، نقل شده از طرق شيعه و اهل تسنّن، و منقولات صحابه و تابعان چنين نتيجه گرفته است که: اولاً، تحريم متعه به دستور عمر بن خطاب صورت

1.. سوره بقره، آيه ۳۷.

2.. مواهب الرحمن، ج۱، ص۱۹۵.

3.. الميزان، ج۲، ص۴۲۴.

4.. مقصود از تشکيل خانواده حديث، يافتن روايات مشابه، هم‌مضمون و ناظر به يک موضوع محوري و نيز فهم نسبتهاي آنها با يکديگر براي کشف اين معناست (روش فهم حديث، ص۱۵۲).

5.. الميزان، ج۴، ص۱۰- ۱۵.

6.. همان، ج۹، ص۲۹۱- ۲۹۴.

7.. همان، ج۴، ص۲۶۰. علامه طباطبايي پس از نقل روايت محمد بن کعب مي‌نويسد که پيش‌تر رواياتي از طرق شيعه نقل شد که بر اين داستان دلالت مي‌کرد.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33437
صفحه از 423
پرینت  ارسال به