135
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

شيخ طوسي در تهذيب الأحکام پرسش معمر بن يحيي بن بسام را از امام باقر علیه السلام درباره صحت رواياتي که مردم از امام علی علیه السلام نقل مي‌کنند، آورده است. موضوع اين روايات اموري است که آن حضرت مردم را نه به آنها امر و نه نهى کرد، نه آن امور را براى مردم حلال کرد و نه حرام، بلکه حکم آنها را تنها براى خودش و فرزندانش معين نمود. امام باقر علیه السلام در پاسخ معمر بن يحيي چنين مي‌گويد:
توجيه اين گونه نقل‌ها آن است که آيه اى آن امور را حلال کرده و آيه اى ديگر حرامش ساخته است.
معمر مي‌گويد که به آن حضرت عرضه داشتم که آيا آيه نخست منسوخ و آيه دوم ناسخ است و يا هر دو آيه از جمله آيات محکم قرآن هستند و مى توان به هر دو عمل کرد؟ امام باقر علیه السلام مي‌فرمايد:
همين که فرمود من و اهل‌بيتم چنين کارى را نمى کنيم، سؤال شما را پاسخ است.
معمر، در ادامه، سبب عدم تصريح به حکم را از سوي امام علی علیه السلام جويا مي‌شود. امام علیه السلام در پاسخ او گفت:
ترسيد مردم او را اطاعت نکنند. آرى اگر زمام امور به دست امير المؤمنين افتاده بود، همه احکام کتاب اللَّه را پياده مى کرد و همه حق را به کرسى مى نشاند.۱
علامه طباطبايي، پس از نقل روايت مذکور، براي مشخص نمودن روايات مورد بحث در متن حديث ـ که از امام علی علیه السلام روايت مي‌شده است ـ به منابع روايي اهل‌سنّت مراجعه کرده، مي‌نويسد:
منظور معمر بن يحيى بن بسام از روايتى که مردم نقل مى کنند، همان روايتى است که محدثان اهل‌سنّت از طرق خودشان نقل کرده اند؛ مانند روايتى که الدر المنثور، از بيهقى و غير او، از على‌بن ابى‌طالب علیه السلام نقل کرده‌اند و در آن آمده است که در مسأله جمع ميان دو خواهر برده فرمود: «آيه اى از قرآن حرامشان کرده و آيه اى ديگر حلالشان دانسته است. من در اين مسأله، نه امرى مى کنم و نه نهي‌اي، و نه حلالش مى کنم و نه حرام، ولى خودم و اهل‌بيتم اين کار را نمى کنيم».
و نيز در همان کتاب [الدر المنثور] از قبيصة بن ذويب روايت کرده که گفت مردى از اميرالمؤمنين( از اين موضوع پرسش کرد. حضرت فرمود: «اگر زمام امور به دست من بود و اختيارى مى داشتم و آن گاه با خبر مى شدم که کسى دو خواهر برده را زن خود کرده، او را مورد عذاب قرار مى دادم».۲

نمونه ديگر، مجموعه رواياتي از ائمه علیهم السلام است که در آنها واژه «عفو» در آيه (وَ يسْئَلُونَک ما ذا ينْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ(۳ به اعتدال و ميانه‌روي معنا شده است. ۴ چنين به نظر مي‌رسد که توجه به نقل سيوطي در

1.. تهذيب الأحکام، ج۷، ص۴۶۳، ح ۱۸۵۶؛ الكافي، ج۵، ص۵۵۶، ح ۸.

2.. الميزان، ج۴، ص۲۸۵.

3.. سوره بقره، آيه ۲۱۹.

4.. ر.ک: الكافي، ج۴، ص۵۳، ح ۳؛ وسائل الشيعة، ج۲۱، ص۵۵۲، ح ۲۷۸۴۳؛ تفسير العياشي، ج۱، ص۱۰۶، ح ۳۱۴ و ۱۰۷، ح۳۱۵ و ۳۱۶ و ۳۱۷.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
134

خدا( فرمود: «از هفت گناه کشنده اجتناب کنيد»، اصحاب پرسيدند: «آن هفت گناه کدام است، يا رسول الله؟» پيامبر فرمود: «شرک به خدا، کشتن بناحق انسانى که خونش محترم است، سحر، ربا خوارى، خوردن مال يتيم، پشت کردن به لشگر دشمن در روز جنگ، و تهمت زنا به زنان مؤمن (بى گناه و از همه جا بى خبر) زدن».
در ادامه، علامه رواياتي ديگر از الدر المنثور در اين معنا نقل مي‌کند. 1
نمونه ديگر، در استفاده مجموعي از روايات شيعه و اهل‌سنّت، ارائه معنايي روشن‌تر از آيه قرآن کريم است. در تفسير آيه 81 سوره مبارکه آل‌عمران صاحب مجمع البيان از امام علی علیه السلام روايت کرده است که خداى تعالى از انبياى قبل از پيامبر ما، عهدي ستاند که به امت هاى خود خبر بعثت آن حضرت و علامت‌ها و صفاتش را بدهند، و به آمدنش بشارت داده، دستور دهند که آن جناب را تصديق کنند. همچنين در تفسير الدر المنثور ذيل اين آيه کريمه آمده است که ابن‌جرير از حضرت علی علیه السلام نقل مي‌کند که از آدم تا کنون خداى تعالى هيچ پيغمبرى را مبعوث نکرد، مگر اين‌که درباره پيامبر صلی الله علیه و آله از او پيمان گرفت که اگر در زمان زندگى او اين پيامبر بزرگ مبعوث شد، بايد به او ايمان آورد و ياريش کند. و دستور داد که او نيز اين پيمان را از امت خود بگيرد. آن‌گاه، امام علیه السلام اين آيه را خواند (وَ إِذْ أَخَذَ الله مِيثاقَ النَّبِيينَ لَما آتَيتُکمْ مِنْ کتابٍ وَ حِکمَةٍ( . علامه طباطبايي پس از نقل اين دو روايت مي‌نويسد:
و الروايتان تفسران الآية بمجموع ما يدلّ عليه اللفظ و السياق کما مرّ. 2 مواردي که گذشت، کارکرد نقل روايات تفسيري اهل‌سنّت را در فهم بهتر آيات و تکميل معناي احاديث شيعي نشان مي‌دهد. در ميان تفاسير شيعي مي‌توان مواردي را يافت که نقل احاديث اهل‌سنّت، موجب فهم بهتر و گاه کشف ناگفته‌هاي روايات شيعي مي‌شود؛ به عنوان مثال صاحب مجمع البيان روايتي را نقل مي‌کند که شخصى از پيامبر اکرم( سؤال کرد که اگر وسعت بهشت به پهناى زمين و آسمان‌ها، يعنى همه جهان است، پس جهنم در کجاست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «سبحان اللَّه وقتى روز مي‌آيد شب کجاست»؟ 3 علامه طباطبايي پس از نقل اين روايت مي‌نويسد:
اين روايت را سيوطى نيز در الدر المنثور از تنوخى روايت کرده است که هرقل در نامه‌اي به رسول خدا صلی الله علیه و آله اين سؤال را مطرح ساخت و آن حضرت نيز همين پاسخ را در جواب به او بيان داشت. 4
حال، با توجه به نقل سيوطي، مي‌توان شخص سؤال کننده در روايت مجمع البيان را ـ که به صورت مجهول از او ياد شده بود ـ آشکار ساخت که او همان هرقل پادشاه روم بوده است، مگر آن‌که باور به تکرار صدور حديث از پيامبر صلی الله علیه و آله وجود داشته باشد.

1.. همان، ج۴، ص۳۳۲- ۳۳۵.

2.. همان، ج۳، ص۳۳۷.

3.. اين پاسخ معارضه به مثل است و کنايه از آن دارد که خدايي که قادر است شب را هر گاه و هر جا بخواهد بياورد، همو قادر است جهنم را هر مکان که بخواهد و هر زمان که اراده کند بيافريند و بياورد.

4.. الميزان، ج۴، ص۲۲.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33417
صفحه از 423
پرینت  ارسال به