143
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

زبير کردند و به نصارا و اهل شام نامه نوشتند. عکرمه اضافه مى کند، من شنيده ام که اين خيانت تنها کار نامبردگان نبوده، بلکه جمعى از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله از بيم فقر و فاقه با يهوديان بنى قريظه و بنى‌النضير مکاتبه سرّى داشتند و اخبار رسول خدا صلی الله علیه و آله را به آنان مى رساندند تا به اين وسيله بتوانند از يهوديان پول قرض بگيرند و سودهاى ديگرى ببرند، ولى در اين آيه از آن کار نهى شدند. 1
سيد عبدالأعلي موسوي سبزواري و علامه طباطبايي، پس از نقل روايت مذکور، بر اين باورند که مفاد آن کلمه ولايت را ـ که در اين آيات آمده است ـ به ولايت محبت و مودّت تفسير مي‌کند و مؤيد ديدگاه آنها در همين خصوص در ذيل تفسير آيه است. 2
به عنوان نمونه ديگر، علامه طباطبايي ذيل آيه مباهله، 3 پس از حديثي از الدر المنثور، مي‌نويسد که اين روايت اين نکته را تأييد مي‌کند که مرجع ضمير در (فَمَنْ حَاجَّک فِيهِ( به واژه «حق»، در عبارت (الْحَقُّ مِنْ رَبِّک( بازگشت مي‌نمايد. 4
تأثير ديگر احاديث در فهم بهتر آيات، بيان مصاديق مفاهيم عام و مطلق آنها در جهت روشنگري اذهان است. هر چند بتوان گفت که مفاهيم آيات از طريق مراجعه به لغت، بهره‌مندي از سياق آيات، استفاده از قواعد عرفي زبان و بهره‌گيري از آيات در تبيين يکديگر قابل دستيابي است، اما مصاديق آيات که به عنوان افراد يک مفهوم مطلق و يا مجموعه عام به شمار مي‌روند، غالباً به وسيله احاديث مشخص شده و در اين باره روايات تفسيري بسيار سودمند است. اين شيوه با نزديک ساختن آن مفاهيم کلي به ذهن، راه فهم آنها را هموارتر مي‌سازد.
به عنوان نمونه، علامه طباطبايي ذيل آيه (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيبِ لَا يعْلَمُها إِلَّا هُوَ(، 5 به نقل از کتاب الدر المنثور، مصاديقي از کليدهاي غيب الهي را بيان مي‌کند:
احمد و بخارى در کتاب‌هاى خود و حشيش بن اصرم در کتاب استقامت و ابن ابى‌حاتم و ابوالشيخ و ابن مردويه همگى از ابن عمر نقل مي‌کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کليدهاى غيب پنج يچز است، و جز خدا کسى از آن اطلاع ندارد: 1. کسى نمى داند فردا به چه حوادثى آبستن است، مگر خداى متعال؛ 2. کسى نمى داند رحم زنان چه زمانى جنين و بار خود را مى اندازد، جز او؛ 3. کسى نمى داند چه وقت باران مى بارد، جز او؛ 4. کسى نمى داند که در چه

1.. الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۱.

2.. مواهب الرحمن، ج ۱۱، ص۳۰۸؛ الميزان، ج ۵، ص۳۸۷.

3.. سوره آل عمران، آيه ۶۱.

4.. الميزان، ج ۳، ص۲۳۴ و ۲۳۵. براي موارد ديگر ر.ک: مجمع البيان، ج۲، ص۸۱۰؛ ج۶، ص۹۴؛ ج۷، ص۲۳۹؛ ج۱۰، ص۸۱۲؛ زيدة التفاسير، ج۲، ص۶۹؛ ج۴، ص۲۲۹؛ ج۷، ص۵۰۴؛ الميزان، ج۳، ص۳۳۷؛ ج۴، ص۲۶۷؛ ج۵، ص۱۷، ۱۴۳ و ۱۴۴، ۱۹۰، ۳۸۶ و ۳۸۷؛ ج۶، ص۱۳۲ و ۱۳۳؛ ج۷، ص۳۳۴ و ۳۳۵؛ ج۱۲، ص۱۴۸ و ۱۴۹، ۱۷۶، ۲۲۲ و ۲۲۳؛ ج۱۸، ص۱۵۲؛ ج۱۹، ص۷۷ و ۷۸، ۲۶۹؛ ج۲۰، ص۱۱۷، ۳۵۵؛ تفسير کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۹، ص۳۳۸؛ ج۱۱، ص۱۲۳؛ ج۱۴، ص۴۲۳.

5.. سوره أنعام، آيه ۵۹.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
142

نمونه ديگر، آيه شريفه 93 سوره مبارکه مائده است. اين آيه، با قطع نظر از سياق آن (آيات 90 و 91)، ارتباط روشني با شراب‌خواري ندارد، چنان كه با توجه به سياق ارتباط آيه با شرب خمر تا حدي آشکار مي‌گردد؛ اما بدون در نظر گرفتن سبب نزول آن، هم ارتباط با شراب‌خواري قابل ترديد است و هم شرايط گناه نبودن نوشيدن شراب براي مؤمنان داراي عمل صالح گويا و مشخص نيست. نقل طبرسي از داستان قدامة بن مظعون و عمر شاهد اين سخن است. او در تفسير خود آورده است که قدامة در عصر خلافت عمر شراب‌خواري کرد. عمر آهنگ اجراي حدّ بر او نمود، اما قدامة در مخالفت با عمر در اجراي حد به آيه مذکور استناد جست. عمر از اجراي حکم الهي منصرف شد، اما امام علی علیه السلام ـ که از واقعه آگاه گرديد ـ خطاب به عمر گفت که قدامة را به صحابه پيامبر صلی الله علیه و آله نشان دهيد؛ چنانچه همه آنها بر عدم خواندن آيه تحريم شراب‌خواري و قمار بر قدامة گواهي دادند، بر او حد جاري نکنيد، وگرنه، او را حد زنيد و چنانچه توبه نکرد، قتل او واجب است. ۱ اما با توجه به سبب نزول آيه ـ که در پاسخ به کساني نازل گرديد که پس از نزول آيه تحريم شراب و قمار گفتند: «تکليف مسلماناني که پيش از نزول اين آيه شراب نوشيده‌اند و از مال به دست آمده از قمار بهره برده‌اند و بي‌آن‌که اين دو عمل را کنار نهند، دنيا را ترک گفته‌اند، چه مي‌شود؟» ۲ ـ به خوبي آشکار مي‌گردد که مقصود از آيه مورد بحث، نوشيدن شراب و استفاده از مال به دست آمده از راه قمارْ پيش از نزول آيه تحريم شراب‌خواري و قمار است.
تأييد نتايج حاصل شده از تفسير قرآن با استفاده از روايات، برداشت مفسر از آيات را استوارتر مي‌سازد. چنين کاربردي، بيش از همه، در تفسير قرآن به قرآن مؤثر است. آن دسته از مفسّراني که شيوه تفسيري قرآن به قرآن را اختيار نموده و از رهگذر آن به تبيين آيات مي‌پردازند، از روايات، خواه احاديث نقل شده از طريق شيعه باشد، خواه روايات مذکور در منابع اهل‌سنّت، براي تأييد مفاد برداشتي از آيات بهره مي‌جويند. در ميان مفسّران باورمند به تفسير قرآن به قرآن، علامه طباطبايي، بيش از ديگران، از احاديث در تأييد مفاهيم مستفاد از آيات بهره برده است. ايشان شيوه تفسير قرآن به قرآن را روش اصلي و اساسي خود در کشف معاني قرآن و آگاهي بر مدلول‌ها و مقاصد آن اختيار کرده و به هنگام تفسير آيات و آگاهي از مقاصد آنها، به نتايج اين شيوه اعتماد مي‌کند. ايشان در اين مسير از سنّت در تأييد معاني به دست‌آمده، همراه با تدبّر در آيات استمداد جسته و در توجيه روايات به آن نتايج تکيه مي‌کند. ۳
به عنوان نمونه، سيوطي در الدر المنثور در تفسير آيه 51 سوره مائده، به نقل از عکرمه، آورده است که اين آيه درباره بنى‌قريظه نازل شده که نيرنگ کردند و عهدى را که با رسول خدا صلی الله علیه و آله بسته بودند، شکسته و نامه اى به مکه به ابوسفيان بن حرب نوشتند و مشرکان مکه را دعوت کردند که با لشگر به مدينه بيايند و در قلعه هاى آنان وارد شوند. رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ که از ناحيه غيب بر جريان آگاهي يافت ـ ابولبابة بن عبدالمنذر را نزد آنان فرستاد که بايد از قلعه هاى خود بيرون آيند. بعد از آن‌که از ابولبابه اطاعت نموده و از قلعه ها بيرون آمدند، ابولبابه به گلوى خود اشاره کرد. ۴ نظير اين خيانت را طلحه و

1.. مجمع البيان، ج۳، ص۴۱۵؛ التبيان، ج۴، ص۲۰ و ۲۱.

2.. مجمع البيان، ج۳، ص۳۲۷؛ تفسير القرآن الکريم، ص۱۴۶؛ من وحي القرآن، ج۸، ص۳۲۷.

3.. روش علامه طباطبايي در تفسير الميزان، ص۲۰۹.

4.. ابولبابه از طايفه اوس بود و با يهوديان قرظي سابقه دوستي داشت و به همين جهت وقتي به پيشنهاد خود يهوديان و اجازه رسول خدا صلی الله علیه و آله به ميان قلعه رفت، زن‌ها و کودکان دورش را گرفتند و فرياد به گريه و شيون بلند کردند. ابو لبابه تحت تاثير قرار گرفت و با علم به اين‌که نبايد اسرار را به دشمن گفت، اشاره به گلوي خود کرد که همه شما کشته مي شويد و از قلعه بيرون آمد؛ در حالي که از کردار خود پشيمان شده بود، يکسره به مدينه رفت و خود را به ستوني بست و گفت: خود را آزاد نمي کنم تا توبه ام قبول شود.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33185
صفحه از 423
پرینت  ارسال به