147
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

9 . حل تعارض ميان اخبار

در ميان اخبار و احاديث، رواياتي وجود دارد که مضمون آنها با يکديگر ناهماهنگ و ناسازگار بوده و در تعارض است. انديشوران مسلمان، از گذشته، متوجه اين گونه روايات بوده‌اند و راه‌هاي متعددي را براي رفع آن بيان کرده‌اند. بي‌ترديد، امروزه نيز در ميان کتاب‌ها و جوامع حديثي، اخبار متعددي وجود دارد که ظاهراً با يکديگر در تعارض‌اند. دانسته است که معصومان( هيچ‌گاه سخني دوگانه بر زبان جاري نساخته‌اند، بلکه هر آنچه گفته‌اند، در يک مسير و يک جهت بوده است. وجود روايات متعارض اسباب متعددي دارد که اين نوشتار جاي بحث از آنها نيست. در اينجا تنها مواردي از روايات متعارض در باب تفسير ذکر شده و به بهره‌گيري مفسّران شيعي از روايات اهل‌سنّت براي رفع تعارض اشاره مي‌شود.
به عنوان نمونه، مي‌توان به روايات نقل شده در موضوع «سلام کردن بر نمازگزار» اشاره کرد. فقيهان و مفسّران شيعي ذيل آيه 86 سوره نساء از جواز سلام کردن به کسي که در حال نماز است سخن گفته‌اند. در اين باره دو گونه روايت از ائمه علیهم السلام نقل شده است. يکي از اين دو روايت، بر حرمت دلالت داشته و امام باقر علیه السلام فرزند خود را از آن نهي کرده است:
حسين بن علوان، از جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله نقل کند که گفت: از پدرم شنيدم که گفت: چون وارد مسجد الحرام شدي و مردم در حال نماز بودند، بر ايشان سلام نکن و [تنها] به پيامبر صلی الله علیه و آله درود فرست و سپس آهنگ نماز کن، اما هرگاه بر گروهي که نشسته و مشغول گفت و گو هستند، وارد شدي، سلام کن.۱
حديث ديگري نيز از آن حضرت نقل شده است که در آن سلام کردن بر نمازگزار جايز دانسته شده است. شهيد اول در کتاب خود از بزنطي روايت کند که امام باقر علیه السلام فرمود:
هنگامي که وارد مسجد شدي و مردم در حال نماز بودند، بر ايشان سلام کن، و اگر [تو در نماز بودي و] بر تو سلام شد، پاسخ ده. من خود نيز چنين کنم و عمار بن ياسر بر پيامبر ـ که در حال نماز بود ـ گذر کرد و به ايشان عرضه کرد: «السلام عليک يا رسول الله و رحمة الله و برکاته»، پيامبر نيز سلام او را پاسخ گفت.۲
ديدگاه عالمان شيعي در اين باره مختلف است. بسياري همچون شهيد اول، ۳ محقق کرکي، ۴ محقق اردبيلي، ۵ محقّق بحراني، ۶ روايت بزنطي را اخذ کرده و حکم به جواز سلام بر نمازگزار داده‌اند، اما آية الله خويي، با ضعيف السند خواندن طريق شهيد اول به کتاب بزنطي و همچنين عدم امکان روايت او از امام باقر علیه السلام، ۷ حديث نخست را بدون معارض دانسته و مقتضاي ظاهر روايت را حرمت دانسته، لکن

1.. وسائل الشيعة، ج۷، ص۲۷۰، ح ۹۳۱۰.

2.. ذکري الشيعة، ج۴، ص۲۴؛ وسائل الشيعة، ج۷، ص۲۷۰، ح ۹۳۱۱.

3.. ذکري الشيعة، ج۴، ص۲۴.

4.. جامع المقاصد، ج۲، ص۳۵۸.

5.. مجمع الفائدة، ج۳، ص۱۱۴ و ۱۱۵.

6.. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۶۳.

7.. فاصله زماني ميان بزنطي و امام باقر علیه السلام علت عدم امکان نقل او از امام باقر علیه السلام است؛ چرا که در شرح حال بزنطي آمده است که وي از شاگردان امام رضا علیه السلام است (معجم رجال الحديث، ج۳، ص۱۷، ش ۸۰۳).


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
146

المنثور، از عمر بن خطاب نقل مي‌کند که چون با تعجب از پيامبر صلی الله علیه و آله پرسش مي‌کند که چرا بايد در سفرها با وجود امنيت و بر طرف شدن ترس از دشمنان، همچنان نماز به صورت شکسته خوانده شود؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله پاسخ مي‌دهد:
اين به عنوان صدقه و احساني است از سوي خداوند، آن را بپذيريد.۱
داستان عدي بن حاتم، پس از نزول آيه 187 سوره مبارکه بقره، مشهور است. نقل است که ابن حاتم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله حاضر شد و به ايشان گفت که من دو رشته موي سپيد و سياه برداشته و نگريستم، اما يچزي براي من از سپيدي و سياهي روشن نشد. لبخندي بر لبان پيامبر صلی الله علیه و آله جاري شد، چنان كه دندان‌هاي آن حضرت نمايان شد. پيامبر به او فرمود:
اي پسر حاتم، مقصود از رشته سپيد و سياه، روشني روز و سياهي شب است که زمان ابتداي روزه نيز از آن هنگام است.۲
آشکار است که حديث فوق مفهوم ديرياب آيه را بيان کرده است. صاحب تفسير نمونه از اين روايت، تفاوت ميان صبح صادق و صبح کاذب را نيز استفاده کرده است. ۳ شيخ أمين الإسلام طبرسي و سبزواري نجفي يکي از معاني «مِن» در آيه را بيانيه دانسته و به روايت فوق استناد جسته‌اند. ۴
نمونه ديگر، تبيين عده طلاق با استفاده از دو حديث نبوي است. شيخ محمد جواد بلاغي ذيل آيه نخست سوره مبارکه طلاق مي‌نويسد:
و قد انعقد الإجماع من المسلمين على أن طلاق السنة هو ما کان في الطهر، و به جاء قول الرسول الأکرم( لإبن عمر حين طلق إمرأته وهي حائض: ما هکذا أمرک الله، إنما السنة أن تستقبل الطهر إستقبالاً، و قوله( فإن بدا له أن يطلقها طاهراً قبل أن يمسها، فذاک الطلاق للعدة، کما أنزل الله عز وجل.۵
شيخ الإسلام طبرسي نيز، پس از تفسير آيه، داستان را از بخاري و مسلم نقل کرده است. آمده است که عبداللَّه بن عمر زن خود را در حال حيض يک طلاق داد. پيامبر صلی الله علیه و آله به ابن عمر امر فرمود که زن خويش را برگردانده و نزد خود نگهدارد تا از حيض پاک شده و در خانه او حيض ديگرى ببيند، سپس او را مهلت دهد تا از حيضش پاک شود. پس از آن، چنان كه کماکان بر تصميم طلاق دادن او اصرار ورزيد، پيش از مجامعت و آميزش او را طلاق گويد. آن حضرت، در ادامه، فرمود که اين عدّه اى است که خدا امر کرده براى آن زن‌ها را طلاق گويند. ۶

1.. همان، ص۶۶.

2.. مسند احمد، ج۴، ص۳۷۷؛ سنن الترمذي، ج۴، ص۲۷۹، ح ۴۰۵۰؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۰۳.

3.. تفسير نمونه ، ج۱، ص۶۵۳ و ۶۵۴.

4.. مجمع البيان، ج۲، ص۵۰۵؛ الجديد في تفسير القرآن المجيد، ج۱، ص۲۲۳.

5.. آلاء الرحمن، ج۱، ص۲۰۳.

6.. مجمع البيان، ج۱۰، ص۳۹. براي نمونه‌هاي ديگر در تبيين آيه با استفاده ار روايات اهل سنت ر.ك: التبيان، ج۲، ص۴۴۵، ۵۴۵؛ ج۳، ص۴۵، ۶۴؛ ج۷، ص۳۵۱؛ مجمع البيان، ج۲، ص۱۸۵؛ ج۳، ص۲۶.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33106
صفحه از 423
پرینت  ارسال به