159
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

بن اسماعيل نقل كرده است. علامه شوشتري نيز اين احتمال را مي‌پذيرد و آن را موافق طبقات راويان مي‌داند؛ چرا که هر دو نفر آنها از اصحاب امام كاظم( بوده‌اند. ۱
لازمه اين احتمال، آن است كه محمد بن موسي الهمداني در هر دو طريق ابن‌قولويه وجود داشته باشد. ۲

2. ارتباط دو قسمت نقل

ابهام ديگري كه در اين سند وجود دارد، اين است كه اگر دقت شود، روايت از دو قسمت تشكيل شده است: بخش اول، به ذكر ثواب زيارت امام حسين( در روز عاشورا مي‌پردازد و قسمت دوم ـ كه با عبارت ذيل شروع مي‌شود ـ به ذكر متن زيارت عاشورا مي‌پردازد:
قال صالح بن عقبة و سيف بن عميرة: قال علقمة بن محمد الحضرمي: فقلت لأبي جعفر(:...
ارتباط بين اين بخش با بخش ابتداي روايت مسأله بسيار مهمي است؛ چرا که براي شناخت روايان موجود در طريق زيارت عاشورا بايد اين ارتباط معلوم شود. احتمالات ذيل را مي‌توان براي اين ارتباط برشمرد:
اول، اين‌که ابن‌قولويه قسمت دوم را به صورت جداگانه از روايتي ديگر بيان كرده است. به عبارت روشن اين دو قسمت، دو روايت مختلف هستند؛ با طرق مختلف. اما اين با سبك و شيوه ابن‌قولويه در كامل‌الزيارات ـ كه تمام واسطه‌هاي موجود بين خود تا امام را ذكر مي‌كند ـ مطابق نيست و همچنين چه دليلي وجود داشت كه دو روايت را در هم ادغام كند. ضمناً با نگاهي به كتاب كامل‌الزيارات مي‌بينيم كه زيارت عاشورا در بخشي ذكر شده كه روايات ثواب زيارت در آنجا آمده است؛ نه اصل زيارات و اگر قسمت دوم، روايت جداگانه‌اي بود، نبايد در اين قسمت مي‌آمد. در مجموع، اين احتمال بسيار ضعيف است كه ابن‌قولويه دو روايت را در هم ادغام كرده باشد.
احتمال دوم اين‌که قسمت دوم، ادامه قسمت اول روايت باشد و علقمه هم راوي قسمت اول باشد و هم راوي قسمت دوم؛ همان‌طور كه در سند روايت نيز اين مطلب آشكار است. اما مالك الجهني فقط قسمت اول، يعني ثواب زيارت را روايت كرده باشد؛ براي همين، ابن‌قولويه به اين شكل دو روايت را با هم تلفيق كرده است. البته احتمالات ديگري هم مطرح است، مثل اين‌که محمد بن اسماعيل خودش دو قسمت را با هم تلفيق كرده باشد و روايت به همين شكل (مركب) به ابن‌قولويه رسيده باشد؛ زيرا تفكيك اين دو قسمت بسيار واضح نيست. پس در بررسي رجال موجود در سند زيارت عاشورا مجبوريم تمام افراد مطرح شده را بررسي كنيم، به جز مالك جهني كه قطعاً در طريق زيارت عاشورا نيست، بلكه فقط ناقل قسمت اول است.

1.. ر.ک: الاخبار الدخيلة، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴.

2.. بعداً در بررسي محمد بن موسي الهمداني مطرح خواهد شد كه عده‌اي از بزرگان رجال او را تضعيف كرده‌اند و پذيرش احتمال سوم موجب مي‌شود كه هر دو طريق ابن‌قولويه تضعيف شود.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
158

در بين اين سه سند مطرح شده، سند دوم و سوم، سند زيارت عاشوراست و سند اول، سند ثواب زيارت امام حسين( در روز عاشوراست. پس سند دوم و سوم مورد بحث ماست.

بررسي برخي ابهامات

پيش از بررسي رجال موجود در اين اسناد لازم است به برخي از ابهامات موجود در متن اين اسناد پرداخته شود.

1. نقل ابن قولويه

1. آشفتگي در سند

ابتدا بايد بدانيم محمد بن اسماعيل به چه كسي عطف شده است؛ چرا که اگر به صورت عادي به سند نگاه كنيم، پيش از نام او، نام علقمة بن محمد الحضرمي آمده است و اين، از لحاظ طبقات بعيد است كه محمد بن اسماعيل به او عطف شده باشد؛ زيرا محمد بن اسماعيل بن بزيع از اصحاب امام رضاست و علقمه بن محمد الحضرمي از اصحاب امام باقر است و گذشته از آن، لازمه‌اش اين است كه صالح بن عقبه به واسطه محمد بن اسماعيل و علقمة بن محمد الحضرمي از خودش روايت نقل كند؛ ۱ (زيرا در روايت آمده صالح بن عقبه، از محمدبن اسماعيل، از علقمه، از صالح بن عقبه). پس بايد به احتمالات ديگري فكر شود. دو احتمال ديگر وجود دارد:
احتمال اول، اين‌که به فرد اول موجود در سند ـ كه همان حكيم بن داوود بن حكيم است ـ عطف شده باشد؛ يعني ابن قولويه اين روايت را به دو نقل روايت كرده باشد: يكي، از حكيم بن داود و ديگري، از محمد بن اسماعيل. در اين صورت، ابن‌قولويه سند دوم را از محمد بن اسماعيل شروع كرده است و سند دومش مرسل خواهد شد؛ چرا که محمد بن اسماعيل از اصحاب امام كاظم و رضا و جواد علیه السلام بوده و ابن‌قولويه در دوران غيبت امام عصر زندگي مي‌كرده است. البته اين با روش ايشان در كتاب كامل‌الزيارات سازگاري ندارد؛ زيرا ايشان طرق اتصالش را به طور كامل در همان ابتداي احاديث آورده است؛ به خلاف شيخ طوسي كه در كتابش طرق حديث را به طور كامل ذكر نكرده و در كتاب‌هاي ديگرش مثل، الفهرست آنها را بيان كرده است.
احتمال دوم، اين‌که محمد بن اسماعيل بزيع، به محمد بن خالد الطيالسي عطف شده باشد كه در اين صورت، طريق ابن‌قولويه به محمد بن اسماعيل همان طريق او به محمد بن خالد الطيالسي خواهد بود؛ يعني ابن‌قولويه روايت را از حكيم بن داود بن حكيم نقل كرده كه او هم از محمد بن موسي الهمداني نقل كرده است، اما محمد بن موسي روايت را از دو نفر، يكي محمد بن خالد الطيالسي و ديگري محمد

1.. با اين همه، علامه مجلسي در كتاب زاد المعاد، ص‌۳۷۳ و تحفة الزائر اين را گفته است و همين باعث شده كه بسياري از كساني كه در اين باره چيزي نوشته‌اند، به ايشان اشكال بگيرند. براي مطالعه بيشتر ر.ک: شفاء الصدور، ص‌۵۵ ـ ۵۷ و الاخبار الدخيلة، ج۱، ص۲۵۴.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33489
صفحه از 423
پرینت  ارسال به