21
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

اين روايت به خوبي دلالت دارد بر اين‌که سؤال و جواب مزبور حقيقي بوده نه صرف زبان حال‌. ۱
البته منظور وي اين نيست که عيناً مثل گفتن و شنيدن اين ذر باشد.
در روايت آمده است که ابو بصير از امام صادق علیه السلام مي‌پرسد:
کيف أجابوا و هم ذر؟ قال: جعل فيهم ما إذا سألهم أجابوه،يعني في الميثاق.
يعني خداوند در همان ذرات يچزي را قرار داده که اگر از آنها سؤال شود، بتوانند جواب گويند. عياشي هم اضافه کرده که مقصود، جواب دادن در هنگام ميثاق است. ۲
علامه در ادامه، توضيح مي‌دهد که جواب آنها در عالم به نحوي بوده که اگر به عالم دنيا نازل مي‌شدند، همان جواب، جواب دنيوي ايشان به زبان و کلام لفظي مي‌شد. مؤيد اين معنا جمله امام است که فرمود: «اگر از آنها سؤال شود»، و نفرمود: «اگر حرف مي‌زدند يا مشابه آن». ۳
علامه در توضيح بيشتر مي‌نويسد:
در آن عالم زبان و دل يکي بوده و از اين‌رو امام فرمود: آري و با دل‌هايشان، و با اين تعبير جواب زباني را تصديق کرده و جواب با دلها را اضافه کرده است.۴

مستند اين ديدگاه

علامه طباطبايي عالم ذر را قطعي مي‌داند؛ هر چند وي در جهت نفي آراي ديگران بر اصول عقلي و فلسفي تکيه کرده، ولي در جهت ايجابي بنيان سخنش را بر روايات استوار کرده است؛ همچنان‌که در موضوع معراج و شق‌القمر و وقايع خارق‌العاده امت‌هاي ديگر چنين کرده است. ۵ وي با آن‌که فهم قرآن را در بسياري از موارد مستقل از روايات مي‌داند، ولي در مواردي خود را بي‌نياز از روايات نمي‌داند. ۶ در مورد عالم ذر نيز چون با معمايي روبه‌رو است، ۷ رمزگشايي آن را از طريق احاديث ديده است. از يک سو، ظاهر آيات قرآن عالم ذر را اثبات نمي‌کند و از سوي ديگر، با رواياتي روبه‌رو شده است که امامان معصوم و صحابه آن را نقل کرده‌اند؛ به گونه‌اي که اين روايات در حد تواتر معنوي است؛ گر چه خود ايشان تواتر را فقط براي اصول اعتقادي لازم مي‌بيند و در اين باره مي‌نويسد:
در اصول و معارف ديني الهي فقط کتاب و سنت قطعي حجت است.۸

1.. الکافي، ج۲، ص۱۲.

2.. همان، ج۲، ص۱۲، باب کيف اجابوا وهم ذر.

3.. الميزان، ج۸، ص۳۲۶.

4.. همان.

5.. علامه طباطبايي و نقد حديث، ص۱۳۶.

6.. قرآن در اسلام، ص۳۷ و ۸۴؛ الميزان، ج۳، ص۸۴.

7.. الميزان، ج۸، ص۳۲۹.

8.. همان، ج۱، ص۲۹۳.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
20

أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ( 1 و آيه (وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ( 2 نشان مي‌دهند که وجود پديده‌ها دو رو دارد: يکي، رويي که به طرف دنياست، ديگر، وجهي که به طرف خداي سبحان است. وجهي که رو به طرف دنيا دارد، اين است که به تدريج از قوه به فعل و از عدم به وجود درآيد، امّا وجهي که به طرف خداي سبحان دارد، اين است که هر چه دارد در همان اولين مرحله ظهورش داراست و هيچ قوه‌اي که به طرف فعليت سوقش دهد، در آن نيست. 3
دو. با اين نظريه، در عين حالي‌که معتقد به وجود دو عالم براي انسان مي‌شويم، با مشکل تکرار و تعدد وجود مواجه نمي‌شويم؛ چون اين دو عالم دو وجه براي يک شيء هستند و با آن‌که دو روي يک شيء واحدند امّا احکام هر کدامشان غير از ديگري است؛ همچنان که نظام حاکم بر اين دو عالم يکسان نبوده است و تقدم يکي بر ديگري هم از نوع تقدم زماني نيست.
سه. آيات مربوط به عالم ذر، براي انسان عالمي ديگر اثبات مي‌کند، غير از اين عالم مادي و تدريجي عالمي؛ که به نوعي مقارن اين عالم محسوس است و در عين حال، محکوم به احکام ماديت نيست و تقدمش بر عالم ما تقدم زماني نيست، بلکه تقدمش به نوعي ديگر از تقدم است؛ نظير آن تقدمي که از آيه شريفه ( أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ( 4 استفاده مي‌شود. 5
بر اساس اين سه نکته، علامه طباطبايي معتقد است که انسان دو رويکرد ملکي و ملکوتي دارد: عالم ملکي او تدريجي است و به تدريج به فعليت مي‌رسد و عالم ملکوتي‌اش فعلي‌ است و او در عالم ملکوتي عهدي با خدا بسته است.
اين بيان علامه در مورد عالم ذر مشکل تعارض عقلي را حل مي‌کند. ديدگاه او، در واقع، ديدگاه دوم، يعني نظريه تمثيل و قول به فطري بودن ميثاق را هم شامل مي‌شود؛ چرا که حجتي دروني غير از همان فطرت و عقل براي توحيد قايل نمي‌شود، جز اين‌که به همين حد اکتفا نمي‌کند و مطلبي افزون‌تر از اين ديدگاه را هم دارد و آن اين‌که اين عالم، وجه ديگري هم دارد که گفتگوي عنوان شده در آن عالم روي داده و از آن حکايت مي‌کند.
علامه براي اثبات ديدگاه خود ـ که نسبت به ديدگاه دوم زيادتي دارد ـ به نکته‌اي که در روايات وجود دارد، اشاره و تأکيد مي‌کند و آن، اين‌که گفتگوي ياد شده در آيه، سخن گفتن واقعي است و نه مجازي، و زبان حال است؛ چون بنا بر قول به فطري بودن ميثاق، پرسش و پاسخ ياد شده، صرفاً تمثيلي از وضع انسان‌ها و زبان حال ايشان است. وي براي تأييد نظر خويش ـ که تکلم واقعي بوده ـ به روايتي استناد کرده که گفتگوي در ميثاق، مانند گفتگوي خداوند با موسي دانسته شده که حقيقي بوده است 6 و از اين رو، بعد از نقل روايت مي‌نويسد:

1.. سوره يس، آيه ۸۲.

2.. سوره قمر، آيه ۵۰.

3.. الميزان، ج۸، ص۳۲۰.

4.. سورة يس، آيه ۸۲.

5.. الميزان، ج۱۰، ص۱۰۵.

6.. تفسير العياشي، ج۲، ص۴۱.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33936
صفحه از 423
پرینت  ارسال به