207
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

دشمنان و حسودان آنها را ملاحظه کرده، مشاهده نموده و دريافته که هيچ کدام از آنان از نسبت ناروايي که واقعيت نداشته، سالم نمانده‌اند. در نتيجه، طريق درست اين است که به طعن‌ها و خرده‌گيري‌ها اعتنا نکرده و آنها را کنار گذاشت، مگر آن که نسبت به آن، يقين يا چيزي نزديک يقين حاصل شود؛ به گونه‌اي که بسان آفتاب واضح و قطعي بوده و از طعن و غلط و اشتباه سالم باشد.
ابن طاووس طعن نسبت به افراد را در دو سطح ظاهر و عقايد مورد توجه قرار داده است. وي پس از ذکر عبارت ياد شده در شماره پنج، متذکر شده که اين وجوه ـ که اشاره شد ـ همگي در مورد طعن‌هاي مربوط به امور ظاهري بود، اما در سطح عقايد، شرايط سخت دشوارتر است. وي آورده که طعن ناظر بر فساد عقيده نيازمند آن است که قطعي باشد و اين قطع و يقين نيز از طريق کسي حاصل مي‌شود که خداوند ـ جل جلاله ـ بر راستگويي او خبر داده و آگاه به اسرار و درون باشد و آن کسي غير از معصوم( نيست.
6. برخي روايات را ـ که نسبت به برخي راويان آنها طعن صورت گرفته ـ به اين جهت آورده است که طريق ديگري براي نقل آن روايات داشته است. اين طريق ديگر، يا به همان امام معصوم است که طريق مورد طعن به او اسناد دارد يا طريق به امامي ديگر است که مثل آن حديث از آن طريق روايت شده است يا طريق به فرد ثقه‌اي که فرد مورد طعن از وي روايت کرده است. ابن طاووس در پايان اين فقره آورده که به هر روي، او چيزي را روايت نمي‌کند، مگر آن که براي آن، راه برون‌رفت داشته باشد. ۱
ابن طاووس در پايان اين بحث متذکر شده که کسي نسبت به آنچه مورد اشاره قرار گرفت و يا آنچه در کتاب‌ها آمده، خرده نگيرد و طعن نزند؛ چرا که شايد وي براي آن عذر و حجتي داشته باشد که فرد طاعن از آن آگاهي ندارد. ۲
قرينة ديگر بر اين که ابن طاووس دنبال نقل بي‌ضابطة روايات نبوده و هر حديثي که ‌ديده يا شنيده، نقل نکرد، اين است که وي در مواردي متذکرشده که اعتبار اين احاديث را تضمين نمي‌کند. او اين تذکر را به طور خاص درباره روايات کتاب الملاحم و الفتن يادآور شده است. ۳

تسامح در ادله سنن

دسته دوم رواياتي که ابن طاووس ذکر کرده، رواياتي است که بر قاعده نامبردار به تسامح در ادله سنن تکيه دارد. ابن طاووس متذکر شده مستند و تکيه‌گاه در نقل دو دسته روايات، قاعده «تسامح در ادله سنن» است: يک دسته رواياتي که عذر روشن و راه صالح و شايسته براي برون رفت از مشکل نقل از افرادي که به سببي از اسباب مورد طعن واقع شده‌اند، نداشته است. وي اين مطلب را با واژة «اگر» بيان کرده که نشان از موارد اندک آن دارد. دستة دوم، احاديثي است که به جهت برخي عذرها اسناد آنها ذکر نشده است. مستند و دليل وي در نقل اين گونه روايات، رواياتي است که او از جماعتي ـ که از آنها به

1.. همان، ج۱، ص‌‌۱۴ ـ ۱۵.

2.. همان، ج۱، ص‌۱۵.

3.. الملاحم و الفتن، ص‌۳۴۹ ـ ۳۵۰.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
206

مذاهب ـ که صادق و امانتدار باشند ـ وجود دارد، اما از طريق اماميه رواياتي در اختيار است که به موجب آنها بايد به روايتي اعتماد کرد که از طريق اماميه رسيده باشد. در نتيجه، اين مقتضي با مانع مواجه مي‌شود؛ ۱ به قرينه روايت ابن طاووس از راوياني که مورد اتهام و طعن واقع شده‌اند. باز به قرينه عبارت اخير وي، مراد از طعن، انحراف در عقيده است و نيز به گواهي احتمالات مختلفي که براي بيان دليل نقل راويان امامي قابل اعتماد از اين افراد ذکر شد ـ که از جمله آنها توثيق از جهت صداقت و امانتداري بود ـ و نيز اعتماد او به برخي مشايخ اهل سنت و تجليل و تکريم آنها، مانند محمد بن نجار، به نظر مي‌رسد که وي گرايش به اين مبنا داشته است.
2. اصحاب ائمه علیهم السلام در زماني زندگي مي‌کردند که به ناچار، بايد تقيه مي‌کردند. از اين رو، امکان دارد که آنان چيزي را اظهار کرده باشند که با عقيده واقعي و دروني آنها ناسازگار باشد و اين مي‌تواند در يک زمان خاص و در برخي اوقات اتفاق افتاده يا گسترة زماني آن بيشتر زمان زندگي او را فرا گرفته باشد؛ زيرا تقيه بر مدار ضرورت مي‌چرخد و در هر زمان که ضرورت باشد، تقيه امکان دارد. در نتيجه، چه بسا فردي که از روي تقيه عقيده‌اي يا مطلبي را ابراز کرده، در جايي و به مناسبتي به تقيه بودن آن تنبه داده باشد، ولي عذر او را قبول نکرده‌اند. ۲
3. در اثبات طعن، دو چيز بايد احراز شود: يکي، آن که طعن از ناحية معصوم( باشد و دوم، اين که اسناد آن به معصوم( ثابت باشد. بر اين اساس، وي به اين دليل از کساني که مورد طعن واقع شده‌اند، روايت کرده که آن طعن از غير معصوم( است و آنچه که به معصوم نسبت داده شده، ثابت نيست؛ زيرا برخي چيزها، مانند لعن ـ که به معصوم نسبت داده‌اند ـ در اثبات، به شهادت ثابت و شريعت پسند نيازمندند که در شريعت اسلامي شرايط آن آمده است و يا طريق ديگري که در نظر خداوند متعال عذر واضح به حساب آيد و آن شرايط و اين عذر واضح در مورد اين طعن وجود ندارد. ۳
4. به تجربه، فراوان ديده شده که انسان گاهي خشمگين مي‌شود و از سر خشم، مطالبي را از روي عمد يا سهو مي‌گويد که به آنها اعتقاد ندارد يا خلافِ واقعِ دروني اوست. اين گفته‌ها گاه شايع و پخش مي‌شود و براي گروه زيادي از شنوندگان اين گمان حاصل مي‌شود که او اين چيزهايي را که اظهار کرده، حق مي‌دانسته و نسبت به آنها يقين داشته است. ممکن است پس از فرو نشستن غضب براي عده‌اي روشن و کشف شود که اين گفته‌ها خلاف واقع بوده و چه بسا خود فرد خشمگين به آن اقرار و اعتراف نمايد. با اين وجود، عده‌اي که اين اعتراف را نشنيده‌اند، بر همان اعتقاد اول ـ که نشان از طعن دارد ـ باقي مي‌مانند. موارد اين چنيني در نقل فراوان است. ۴
5. دليل پنجم دشمني و حسادت بوده که فراگير است. دشمني و حسادت، آن چنان مؤثر و فراگير است که نه تنها نسبت به بندگان خدا، بلکه نسبت به خود خدا ديده مي‌شود. به موجب اين موضوع، ابن طاووس متذکر شده که با تتبعي که در احوال بندگان خاص خدا و ديگر انسان‌ها انجام داده و نيز حال

1.. همان، ج۱، ص‌۹.

2.. همان، ج۱، ص‌‌۱۰ ـ ۱۱.

3.. همان، ج۱، ص‌۱۲.

4.. فلاح السائل، ج۱، ص‌۱۳.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 34033
صفحه از 423
پرینت  ارسال به