235
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

خواهش‌هاي نفس خبيث و پست خود روي آورده و خود را از لذت‌هاي حقيقي و مراتب عالي باز داشته و در نتيجه، به اسفل سافلين سقوط مي‌کند. در برابر، شخصي ناقص، جاهل و غرق در گناهان، گاه با آن شخص عالم به قصد فساد و فحشا همراه مي‌شود و توفيق الهي قرين او مي‌گردد و از آن علم بهره گرفته و از پلشتي هاي عالم غرور و زشتي‌هاي دنياي دروغ فاصله مي‌گيرد و به برکت آنچه فراگرفته، از پستي جهالت و خسارت به اوج عزت و عرفان بار مي‌يابد. بدين ترتيب، متعلم به اوج قله کمال راه مي‌يابد، اما معلم در پست‌ترين مرحله شقاوت سقوط مي‌کند. 1
آن‌گاه شيخ بهايي چنين افزوده است:
در برخي از تفاسير ديدم که مي‌گويد مقصود از دو فرشته هاروت و ماروت روح و قلب است که از عالم روحاني براي اقامه حق به عالم جسماني هبوط داده شدند، اما به زيور حيات دنيوي فريفته شده و در شبکه شهوت در افتاده و از شراب غفلت آشاميده و با باقيمانده دنيا زنا کرده و بت ‌هوا را پرستيده و با محروم ساختن خود از نعمت جاويدان، نفس خود را به قتل رسانده‌اند. و بدين جهت، مستحق عذاب سخت و نقمت مستمر شدند. 2
فيض‌کاشاني نيز حل اين روايات را از باب رمز دانسته است و مقصود از هاروت و ماروت را عقل و روح دانسته که از عالم روحاني هبوط داده شده و در اثر لغزش‌هاي مختلف، مقامات خود را از دست داده، دچار عذاب دنيوي تا روز قيامت شده‌اند. 3
ايشان مي‌گويد:
هذا ما خطر ببالي في حلّ هذا الرمز. 4
معلوم نيست آيا ايشان به گفتار شيخ‌بهايي ـ که نقل کرديم ـ دست يافته بود يا نه.
از سويي ديگر، دانسينت است که راه حل دوم فيض کاشاني همان است که شيخ بهايي به نقل از پدر خود ارائه کرده است. 5 بنابراين، فيض‌کاشاني بسان شيخ‌بهايي، چه از راه تأويل هاروت و ماروت به عقل و روح يا عالم وارسته و فرود آنان به دنيا و سقوط معنوي در اثر لغزش و گناه، در صدد حل اين روايات برآمده‌اند.
در ميان تفاسير عامه، بر اساس تتبع نگارنده، سيد محمود آلوسي به گونه‌اي ديگر همين تأويل‌ها را ذکر کرده است. آلوسي معتقد است اگر کسي بخواهد روايات هاروت و ماروت را صحيح دانسته و بر حسب ظاهر آنها داوري کند، کار او باعث خنده مردگان،‌ گريه زندگان و مايه ذلت پرچم اسلام و سربلندي کافران خواهد شد.
ووو

1.. بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۱۰ ـ ۳۱۱.

2.. همان، ص۳۱۱.

3.. تفسير الصافي، ج۱،‌ ص۱۷۷.

4.. همان.

5.. همان، ص۱۷۷.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
234

اصحاب السبت آمده است که پس از مسخ آنان به صورت ميمون‌ها، باراني سهم آسا آمد و همه آنان در دريا غرق شدند. ۱ بر اين اساس، اهل‌بيت( تأکيد کرده‌اند که اينک بر روي زمين هيچ موجود مسخ شده‌اي وجود ندارد.
با اين فرض نيز روايات هاروت و ماروت دچار اشکال است؛ زيرا بر اساس متن آنها هاروت و ماروت به صورت ستارگان مسخ شده از روز مسخ تا به امروز مانده و براي مردم نور افشاني مي‌کنند. ۲

4 ـ 2. ساير اشکالات محتوايي

افزون بر اشکال‌هاي فوق، بر متن احاديث هاروت و ماروت اشکالات ديگري نيز وارد شده است. فخررازي در اين باره مي‌گويد:
اين قصه از جهاتي چند باطل است: 1. در اين قصه ذکر کرده‌اند که خداوند به هاروت و ماروت گفت: اگر شما را به آنچه آدميان مبتلا هستند، مبتلا کنم، مرا معصيت خواهيد کرد. اما هر آن دو فرشته گفتند: پروردگارا، اگر با ما چنين کني، تو را عصيان نخواهيم کرد. اين سخنان از سوي آنان به معناي تکذيب خداوند و جاهل انگاشتن خداوند و به معناي صراحت در کفر است؛ 2. در قصه آمده که آنان ميان عذاب دنيا و عذاب آخرت مخير شدند و اين امر مردود است؛ بلکه سزاوار آن بود که ميان توبه و عذاب مخير مي‌شدند؛ چنان که خداوند همين تخيير را درباره کساني که در طول عمر شرک ورزيده و در آزار پيامبران زياده‌روي کرده‌اند، روا داشته است؛ 3. در قصه آمده که آنان در حالي که معذب بودند سحر مي‌آموخته و به آن فرامي‌خواندند. اين امر، چگونه با معاقب بودن بر معصيت سازگار است؛4. درباره يک زن بدکار چگونه معقول است که گفته شود در اثر گناه به آسمان بالا برده شده و خداوند آن را به صورت ستاره، روشني بخش و نشانگر قدرت خود قرار داده است؛ در حالي که خداوند به ستارگان قسم خورده است: (فَلَا أُقْسِمُ بِالْخـُنَّسِ * الْجـَوَارِ الْكُنَّسِ( (سوره تکوير، آيه 15 ـ 16 ). بنابر اين، اين قصه سخيف بوده، هر عقل سالمي به نهايت رکاکت و سخافت آن گواهي مي‌دهد. ۳

ديدگاه سوم: نمادين بودن روايات هاروت و ماروت

شماري از صاحب‌نظران ـ که عمدتاً داراي ذوق عرفاني هستند ـ ضمن تأکيد بر نادرست بودن حمل روايات هاروت و ماروت بر اساس ظاهر آنها،‌ معتقدند که اين روايات با زبان رمز و نماد در صدد بيان حقايق ديگري هستند. بيضاوي اين امر را محتمل دانسته است. 4
شيخ‌بهايي، پس از مردود دانستن اشکال‌هاي سه‌گانه فخر رازي نسبت به متن روايات هاروت و ماروت ـ که پيش از اين ياد کرديم ـ ، به نقل از پدرش در حلّ اين روايات چنين آورده است:
روايت اشاره است به شخص عالم عامل کامل و مقرب نزد قدسيان که غرور را به خود راه داده و توفيق و عنايت الهي با او همراه نشده و او علم خود را به کناري وانهاده و به سوي

1.. جامع البيان، ج۱، ص۴۷۰.

2.. عيون اخبار الرضا(، ج۲، ص۲۴۵؛ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸۶.

3.. تفسير فخر رازي، ج۲، ص۱۷۰.

4.. تفسير البيضاوي، ج۱، ص

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33179
صفحه از 423
پرینت  ارسال به