237
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

اينک لازم است که نظر خود را درباره جايگاه سندي و مينت اين روايات بيان نماييم.
اثبات ضعف سندي روايات هاروت و ماروت، بر اساس آنچه که در منابع روايي اهل سنت آمده، چندان دشوار نيست؛ زيرا چنان که در بررسي آراي مخالفان آورديم، اکثريت قاطع محدثان و صاحب‌نظران محقق اهل‌ سنت سند اين روايات را دچار ارسال يا موقوف دانسته يا عموماً آن را جزو مجعولات و اسراييليات برشمرده‌اند؛ زيرا هيچ يک از روايات از پيامبر( نقل نشده و سند آن به کعب‌الاخبار مي‌رسد که از او به عنوان قطب اصلي انتشار اسراييليات ياد مي‌شود. ۱
روايات شيعه نيز، چنان که پيش از اين گذشت، به دو دسته‌اند. با فرض صحت رواياتي که نسبت گناهان به دو فرشته الهي داده‌اند، با روايات ديگري که به صراحت نسبت لغزش به فرشتگان را مردود دانسته‌اند، در تعارض‌اند. از آنجا که روايات دسته دوم به خاطر موافقت با قرآن داراي قوت مينت‌اند،‌ بر روايات دسته نخست تقدم دارند. افزون بر آن، روايات دسته نخست، تنها در دو منبع تفسيري شيعه، يعني تفسير العياشي و تفسير القمي انعکاس يافته که اصالت و اعتبار هر دو کتاب مورد مناقشه است. از سوي ديگر، روايت عياشي دچار ارسال سند است و در آن تنها نام محمد بن قيس، آخرين راوي از امام باقر( آمده است. ۲
در سند روايت تفسير قمي سه نفر واقع شدند که عبارت‌اند از:
1. حسن بن محبوب، او از جمله اصحاب اجماع است که وثاقت و اعتبارش قطعي است. ۳
2. علي بن رئاب، که او نيز از نگاه رجاليان به عنوان «ثقه و جليل القدر» توثيق شده است. ۴
3. محمدبن قيس که او نيز مورد توثيق قرار گرفته است. ۵
علي بن ابراهيم خود اين روايت را به نقل از پدرش نقل کرده است. سند اين روايت با اين توصيف داراي صحت است. آنچه جاي ترديد دارد، صحت انتساب روايت به علي بن ابراهيم قمي يعني صاحب‌ تفسير است. ۶ افزون بر آن‌که، طبق مباني مورد پذيرش صاحب‌ نظران شيعه، هر روايت با فرض صحت سند در صورتي که متن آن مخالف با آيات قرآن يا ضروريات و براهين عقلي باشد، مردود است؛ زيرا چنان که قبلاً اشاره شد، آيات چندي در قرآن، به صراحت، بر عصمت فرشتگان تأکيد دارند ۷ و طبق قاعده ضرورت عرضه روايات بر قرآن، هر روايتي که مخالف قرآن باشد، بايد کنار گذاشته شود و اين نکته‌اي است که در روايات اهل بيت( مورد تءکيد قرار گرفته است. ۸

1.. براي تفصيل بيشتر در اين باره ر.ک: التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، ج۲، ص۹۶ ـ ۱۰۳؛ التفسير و المفسرون، ج۱، ص۱۸۷ ـ ۱۹۵.

2.. تفسير العياشي، ج۱، ص۵۲.

3.. معجم‌ رجال الحديث، ج۶،‌ ص۹۶ ـ ۹۸.

4.. همان، ج۱۳، ص۳۵ ـ ۳۶.

5.. همان، ج۱۸، ص۱۷۵ ـ ۱۷۹.

6.. براي تفصيل بيشتر در اين باره ر.ک: صيانة القرآن من التحريف، ص۲۲۹ ـ ۲۳۱.

7.. براي تفصيل بيشتر در اين باره ر.ک: الميزان، ج۱۲، ص۱۰۰ و ص۲۶۸ ـ ۲۷۰؛ ج۱۷، ص۱۲ ـ ۱۳.

8.. براي نمونه ر.ک: وسائل الشيعة، ج۱۸، ص۷۶ ـ ۸۲.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
236

من قال: قثقث بصحة هذه القصة في نفس الأمر و حملها على ظاهرها، فقد ركب شططاً وقال غلطاً، وفتح باباً من السحر يضحك الموتى، و يبكي الأحياء، و ينكس راية الإسلام، ويرفع رؤوس الكفرة الطغام، كما لا يخفى ذلك على المنصفين من العلماء المحققين.۱
از اين جهت، او که به صحت صدور روايات هاروت و ماروت تن داده، معتقد است که بايد اين روايات را بر زبان رمز و اشاره حمل کرد. گفتار آلوسي چنين است:
مقصود از دو فرشته، عقل نظري و عقل عملي است که از عالم قدسي‌اند و مراد از آن زن، با نام زهره، نفس ناطقه است. و مقصود از تعرض آن دو فرشته به آن زن، تعليم اسباب سعادت او و مراد از واداشتن فرشتگان به گناهان از سوي آن زن، آن است که به حکم طبيعت مزاجي آنان را به ميل به امور سفلي پليد دعوت کرده است. و مراد از صعود آن زن به آسمان، عروج به ملأ اعلي و همنشيني با قدسيان در پي تعلم از آن دو فرشته و نصيحت پذيري از پند آنان است. از سويي ديگر، مقصود از معذّب بودن آن دو، باقيماندنشان براي اشتغال به تدبير بدن و محروم ماندن از عروج از آسمان قدسيان است؛ زيرا پرنده عقل به آن حوزه بار نمي‌يابد.۲
او به نقل از برخي از بزرگان نيز چنين آورده است:
روح و عقل ـ که مربوط به عالم مجردات‌‌اند ـ از آسمان تجردّ به زمين تعلق نزول يافته و عاشق بدني شده‌اند که از شدت حسن و جمال بسان زهره است؛‌ چه، کمال آنها بستگي به آن بدن دارد و به واسطه بدن مرتکب معاصي، شرک و تحصيل لذت‌هاي حسي پست شدند.‌ آن‌گاه براي رسيدن به کمال شايسته‌شان در اثر حسن تدبير به آسمان صعود کردند و آن‌گاه مسخ شدند؛ به اين گونه که تعلق آنان به بدن قطع شده و عناصر بدن پراکنده شد؛ اما روح و عقل به عذاب حرمان از اتصال به عالم قدس همچنان معذب‌اند و به آلام روحاني متألم‌اند و حالشان وارونه است؛ زيرا تعلق بر تجرد غلبه کرد و قرب‌ جاي خود را به بعد داد.۳
از مقايسه ميان گفتارهاي سه انديشور پيشين، يعني شيخ‌بهايي، فيض‌کاشاني و آلوسي، مي‌توان نتيجه گرفت که گرايش فکري آنان به عرفان در پذيرش و دفاع از زبان نمادين در روايات هاروت و ماروت تأثير اساسي گذاشته است. از سوي ديگر، مشابهت‌هاي زيادي ميان اين تأويل‌ها، از هر جهت، مشهود است؛ به گونه‌اي که نمي‌توان تأثير يا برگرفتگي برخي از گفتارها از برخي ديگر را انکار کرد.

تحليل نهايي

آنچه به تفصيل درباره گستره انعکاس روايات هاروت و ماروت و نيز ديدگاه‌هاي گاه متناقض صاحب‌‌نظران فريقين در اين باره نقل کرديم، نشان از آن دارد که اين روايات يکي از دغدغه‌هاي ذهني محدثان، مفسران و متکلمان را تشکيل داده و هر کدام، بر اساس مباني و پيش‌فرض‌هاي خود، با آنها برخورد کرده‌اند.

1.. همان.

2.. روح المعاني، ج۱، ص۳۴۲.

3.. همان، ص۳۴۱.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33156
صفحه از 423
پرینت  ارسال به