245
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

مصنفات ابن ابي الحديد، بويژه شرح نهج البلاغه‌اش، مذهب او را تعيين نمي‌کند، شرح نهج البلاغه بزرگ‌ترين برهان و نشانه بر اين است که او شيعه نبوده، و تنها از ارادتمندان و دوستداران اهل بيت بوده است، هم اوست که به گاه حمد و سپاس الهي گفت:
و قدّم المفضول على الأفضل لمصلحة اقتضاها التكليف.۱
در حقيقت، اگر در شرح، جز اين عبارت و نيز لفظ مکرر در نهج البلاغه، «أصحابنا المعتزلة» نبود، آيا باز هم هيچ جاي شک و ترديد در عدم تشيع وي باقي مي‌ماند که برخي بر آن باور باشند. البته پس از خواندن دقيق متن شرح به اين نتيجه خواهيم رسيد که ابن ابي الحديد، چنان كه گذشت ـ در آغاز، گرايشي به تشيع داشت، ولي بازگشت و اعتزال را به عنوان مذهب برگزيد و به دفاع از آن پرداخت. او، هرچند در اعتزالش متعصب نبود، اما در پاره‌اي موارد، نسبت به شيعه با عناد برخورد کرده است. ۲

كلام علوي در بلنداي بلاغت، پس از کلام خدا و رسول

آنچه از نوشته‌هاي بزرگان ادبيات عربي قديم و جديد برمي‌آيد، بيانگر اقرار همگان، از دوست و دشمن، به جايگاه ادبي کتاب ارجمند نهج البلاغه وکلام علی علیه السلام است. او که در کارزار قلم و بيان نيز همچون ديگر ميدان‌هاي کمالات انساني بي‌بديل و يکتاست، چه خوش و بجا درباره خود فرموده‌اند:
ينحدر عني السيل و لا يرقي إليّ الطير؛ 3
چشمه‌هاي [فضايل و معارف] سرشار و سيل‌آسا، از دامنه کوه وجود من فرو مي‌ريزد، و پرنده [همت‌هاي بلند] به قله شامخ من نمي‌رسد. 4

و به راستي کيست از بشر که بتواند اين گونه، به حق، ادعا کند و تحدي طلبد؟ فرمود:
إنا لأمراء الكلام...؛ 5

1.. شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۳.

2.. جاهايي از شرح او مخالفت او با عقايد شيعه را مي‌نمايد؛ مثل گفتارش در ضمن بيان فرازي از وصيت امام به فرزندش(: «قوله(: أو أن أنقص في رأيي، هذا يدل على بطلان قول من قال: إنه لا يجوز أن ينقص في رأيه، و أن الإمام معصوم عن أمثال ذلك...» (شرح ابن أبي الحديد، ج۱۶، ص۶۵). نکته ديگر، رديه‌ها و جواب‌هاي اوست به شريف مرتضى، و قضاوت جانب گرايانه شارح در مناظره‌اي که ميان سيد مرتضى و قاضي عبد الجبار معتزلي بوده است، و تكلف توجيه اقوال ياران معتزلي‌اش در جاي جاي شرح هويداست؛ گذشته از اين‌که وي شرح خود را با يادکرد اقوال ياران معتزلي‌اش در موضوعات امامت و تفضيل و شورش‌کنندگان و خوارج آغاز نموده است. همچنين حمله‌هايي که گاه گاه، بر مواضع و آراي کلامي شيعه و در نقد آن مي‌کند، دليلي ديگر است؛ از آن جمله سخني است که در شرح اين قول امام علیه السلامدارد: «بقيةٌ من بقايا حجته، خليفة من خلائف الأنبياء». وي مي‌گويد: «فإن قلت: أ ليس لفظ الحجة و لفظ الخليفة مشعراً بما تقوله الإمامية؟ قلت: لا، فإن أهل التصوف يسمّون صاحبهم حجة و خليفة و کذلك الفلاسفة و أصحابنا لا يمتنعون من إطلاق هذه الألفاظ علي العلماء المؤمنين في کل عصر، لأنهم حجج الله....» ( الشرح، ج۱۰، خ ۱۸۳، ص۷۹).

3.. نهج البلاغه، خ۳.

4.. نهج البلاغه، ترجمه دکتر سيد محمد مهدي جعفري، ص۱۸.

5.. نهج البلاغه، خ۲۳۳.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
244

العلويات، تعليقات علي کتاب المحصل والمحصول فخر الدين الرازي، الاعتبار علي کتاب الذريعة في أصول الشريعة، الحواشي علي کتاب المفصل در علم نحو و از اين دست نگاشته‌ها در علومي چون كلام، ادب، شعر، فقه و اصول.
دربارة عقيده و مذهب او بايد گفت كه از کتاب‌هاي تاريخي برمي‌آيد که وي در زادگاهش به مطالعه و بررسي مذاهب و نحله‌هاي مختلف کلامي پرداخت و از آنجا كه مذهب بيشتر مردم آن سرزمين تشيع بود، از اين رو، در ابتدا به شيوه و مسلک شيعيان گرويد و قصايد معروفش، العلويات السبع، را به گونه‌اي شيعه‌وار به نظم کشيد. ۱ بر اين اساس است که برخي از مورخان، همچون ابن الکثير، او را شيعي غالي قلمداد کرده‌اند. ۲
آنچه پيداست، عدم تشيع اوست تا چه رسد به شيعه غالي، و مطالب شرحش بر نهج البلاغه هم، خود دال بر اين است که ابن ابي الحديد، معتزلي معتدل است؛ گرچه گرايش وي به تشيع در روزگار جواني در مدائن مسلّم است، اما پس از واکاوي و بررسي مذاهب كلامي به مذهب اعتزال روي آورد، و خود نيز در شرح نهج البلاغة، به صراحت، خود را معتزلي مي‌خواند. فراتر از اين، سيد عبد الزهرا او را از دشمنان شيعه دانسته است. نيز گفتار علامه کاشف الغطاء در اين ‌باره بسي شگفت است که درباره شارح فرمود: «نعم المؤلف، لولا عناد المؤلف».
سيد عبد الزهرا حسيني خطيب در مقام نتيجه‌گيري از اين سخن علامه مي‌گويد:
در عبارت اين پژوهشگر متتبع و آگاه با تأمل نظر کن تا دريابي کساني که ابن ابي الحديد را به شيعه منتسب مي‌دانند، در خطايي بس بزرگ‌اند.۳
علاوه بر اين، نگاشته‌ها و رديه‌هايي که عليه شارح و در نقض اقوال ضد شيعي او وجود دارد، مثل سلاسل الحديد و تقييد أهل التقليد، سلاسل الحديد في الرد علي ابن أبي الحديد و النقد السديد لشرح الخطبة الشقشقية لابن أبي الحديد و ...، خود گواهي بر شيعه نبودن اوست. ۴
برخي گفته‌اند:
او در اصول معتزلي و در فروع شافعي است، برخي نيز مذهب او را بين تشيع و تسنن دانسته‌اند، تصريح خود ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه مبني بر اتفاق نظرش با جاحظ در عقيده ، باعث شد معتزلي جاحظي شناخته شود.۵
چه بسا همين امر، دو مصحح کتاب الفلك الدائر علي المثل السائر را بر آن داشته که به گاه اظهار نظر در مورد عقيده شارح بگويند: او معتزلي شيعي است! ۶ با اين همه، دليلي موثق‌تر ومحکم‌تر از كتب و

1.. شرح نهج البلاغة، ج۱، مقدمة التحقيق، ص۱۳.

2.. البداية والنهاية، ص۲۳۵.

3.. مصادر نهج البلاغة و أسانيده، ج۱، ص۲۱۷.

4.. همان، ص۲۱۸ـ ۲۲۰.

5.. دائرة المعارف الاسلامية الکبري، ج۲، ص۳۰۰.

6.. المثل السائر في أدب الكاتب و الشاعر، ج۴، ص۱۵.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33209
صفحه از 423
پرینت  ارسال به