251
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

بخش مفردات و مرکبات بحث کنيم، اما به خاطر نايچز بودن موارد مفردات ـ که به سخن خود شارح که همه واژگان حضرت سهل و روان بوده و بري از پييچدگي و وحشيت است، باز مي‌گردد ـ بيشتر تکيه بحث بر مرکبات واژگان خواهد بود. بحث را جهت نظم بيشتر به دو عنوان کلي تقسيم مي‌کنيم:
1. تصرف لفظي و معنوي اديب در واژگان، 2. عادات عرب (در سخن و جز آن)، و تأثير آن بر کلام امام.
اين توضيح لازم است که برخي از موارد تصرف اديب، به بديع بازگشت دارد و برخي خير، که ما در اين نوشتار، بدون تفکيک، به هر يک پرداخته‌ايم، اما پيش از آن، به عنوان مقدمه اندکي در باب دقت امام در واژه‌گزيني سخن مي‌گوييم.

دقت در واژه گزيني

اولين نکته‌اي که توجه هر خواننده بهره‌گرفته از ذوق سليم و طرف بربسته از علم متن‌اللغه را به کرنش برابر ادب نهج البلاغه وامي‌دارد، دقت بي‌مثال امير المؤمنين علیه السلام در گزينش واژگان و يچنش آن در کلام است. گاه، گويي هر واژه‌اي جز آنچه در نهج البلاغه آمده است به مفهوم مورد نظر خلل وارد مي‌سازد. ابن ابي الحديد در بسياري موارد به اين امر اهتمام داشته و برخي را بيان داشته است، که در بسياري موارد در جايگاه دفاعي از واژه گزيني حضرت بر آمده است. به ذکر سه نمونه در اين مقاله بسنده مي‌کنيم:
الف. به کاربرد کلمه «جادة» براي حق، و «مزلة» براي باطل، به جاي ديگر واژگاني که به اين معنا نزديک‌اند، نظر شارح را به خود معطوف مي‌کند، امام مي‌فرمايد:
إني لعلى جادّة الحق و إنهم لعلى مزلّة الباطل. 1
ابن ابي الحديد مي‌گويد:
کلام عجيب علي قاعدة الصناعة المعنوية.
آن‌گاه مي‌گويد:
امام نگفت: انهم لعلي جادة الباطل، چون باطل وصف براي جاده قرار نمي‌گيرد از اين رو، به کسي که راه گم کرده است، گويند: وقع في بنيات الطريق. لذا لفظ مزلّة را به کار برد، يعني جايي که پاي انسان در آن مي‌لغزد. 2
ب. در عبارت «فکلهم وحيد و هم جميع، و بجانب الهجر و هم أخلّاء»، شارح، آوردن «جانب» در کنار «الهجر» را چنين بيان مي‌کند:
اگر اشکال کني که معناي سخن حضرت(: «و بجانب الهجر» يچست؟ و چه فايده‌اي در ذکر لفظ «جانب» در اين جايگاه مترتب است؟ مي‌گويم: چون تازيان مي‌گويند: «فلان في جانب

1.. نهج البلاغه، خ۱۹۰.

2.. شرح نهج البلاغه، ج۱۰، خ۱۹۰، ص۱۴۶.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
250

علاوه بر اين، نگاهي به نهج البلاغه نيز در مواردي چون پاسخ امام به نامه معاويه مي‌توان معيار نقد ادبي و بازشناخت متن ادبي بديع از برساخته و نيکو از پست را مشاهده کرد. در نامه هفتم چنين مي‌خوانيم:
أما بعد فقد أتينت منك موعظة موصّلة و رسالة محبّرة ... ؛۱
پس از [ستايش و سپاس به درگاه پروردگار] از سوي تو پند اندرزي به من رسيده است، سخناني چند به هم پيوند زده، و پيغامي به زيور واژه‌ها آراسته... .۲

گرچه مراد امام از ارسال اين نامه بيان نکاتي در نقد ادبي و بيان معياري در فضل مينت ادبي بر ديگري نبوده است، که اگر چنين بود، رساله‌اي مفصل از ايشان مي‌طلبيد، اما پوشيده نيست که همين دو کلمه کوتاه، زبان‌داني چون ابن ابي الحديد را در شرح آن تنها به سطح واژه قانع نمي‌کند، لذا بيشتر فرو مي‌رود تا بيشتر دريابد، وي در توضيح اين فراز از کلام امام دو نکته اصلي را بيان مي‌کند:
1. نويسنده بليغ از کيسه خود خرج مي‌کند و سخن ديگري را در کلامش وام نمي‌گيرد، و از اين سو و آن سو واژگاني گرد هم نمي‌آورد، که اين عيب است در نوشتن و سخن‌راندن. شارح اين مورد را از عبارت «موعظة موصّلة» استخراج مي‌کند.
2. تکلف نداشتن و تصنعي نبودن کلام کاتب و خطيب، نکته دومي است که در ستايش‌هاي شارح نسبت به کلام حضرت در قياس با ديگر سخندانان بزرگ عرب نيز بسيار به آن برمي‌خوريم. به عقيده شارح، گويي امام با عبارت «رسالة محبّرة» به اين معنا اشاره داشته‌اند. ۳
آنچه گذشت روشن مي‌سازد که معيار فضيلت و مزيت ۴ متن ادبي تنها به لفظ باز نمي‌گردد؛ چنان كه عبد الجبار همذاني صاحب المغني بر آن است ۵ . همچنين مزيت آن در معنا هم منحصر نمي‌شود، که عبد القاهر جرجاني مؤلف دلائل الاعجاز معتقد است، ۶ بلکه واژه به صورت مفرد و مرکب هر دو مد نظر است، و در ترکيب واژگان نيز، حسن معنا از موارد جدايي ناپذير مزيت متن بليغ است، که در متن نهج البلاغه گرد آمده است.

جلوه‌هايي از آيين سخنوري و قواعد خطابه در نهج البلاغه

بر پايه مباحث پيشين، نيکوست برخي از آيين‌ سخنوري نهفته در نهج البلاغه را ـ که ابن ابي الحديد در شرح بدان اشاره کرده است ـ مرور کنيم. ضمناً تصميم بر آن بود که در اين بررسي، الفاظ را طي دو

1.. نهج البلاغه، نامه ۷.

2.. نهج البلاغه، ترجمه دکتر سيد محمد مهدي جعفري، ص۳۳۷.

3.. ر.ك: شرح نهج البلاغه، ج۱۴، نامه۷، ص۳۵.

4.. مزيت نامي است که بلاغت عربي بر نوآوري و ابداع فني اطلاق کرده است، گاه نيز کلمه فضيلت را جايگزين آن در کاربرد مي‌سازند، البته مقصود از آن لزوماً خلق و آفرينش يچزي از نو نيست، بلکه پيشي جستن از ديگران است. چنان که اين دو واژه نيز در لغت به معناي تفوق و پيش افتادن است. ر.ك: اعجاز القرآن و اثره في تطور النقد الادبي، ص۹.

5.. المغني في أبواب التوحيد و العدل، ج۱۶، ص۱۹۹.

6.. دلائل الاعجاز، ص۵۱.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33076
صفحه از 423
پرینت  ارسال به