255
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

و لما قال: «في معادن»، و هي جمع معدن، قال بحكم القرينة و الازدواج: «و مماهد»، و إن لم يكن الواحد منها ممهداً، كما قالوا الغدايا و العشايا، و مأجورات و مأزوات و نحو ذلك .۱و۲
در اينجا تغييري در جمع مهد صورت گرفته و به طريق ممهد جمع بسته شده تا ازدواج و قرينه حفظ شود.
ب. ابوالحسن الرضي در تعليقه‌اش بر اين فراز از خطبه شقشقيه: «فصاحبها کراکب الصعبة، إن أشنق لها خرم، و إن أسلس لها تقحم...»، ۳ به همين مسأله اشاره دارد:
امام به جاي «أشنقها» به اين دليل فرمود: «أشنق لها» که آن را مقابل «أسلس لها» قرار داد، و اين نيکو و پسنديده است؛ چه تازيان، آن‌گاه که قصد ازدواج در خطابه کنند، اين چنين مي‌کنند.۴
ج. حضرت در آغاز نامه 31 خطاب به فرزند خويش مي‌فرمايند: «من الوالد الفان». ابن ابي الحديد حذف ياء در الفان را ـ که «الفاني» بوده است ـ چنين توضيح مي‌دهد: «حذف الياء ها هنا للازدواج بين «الفان» و الزمان». سپس بلافاصله مي‌گويد:
چون امام بر «الفان» وقف کرده است، و در وقف بر اسم منقوص جايز است لام ـ که ياء است ـ حذف شود يا نه، و اثبات ياء بهتر است، و اگر لام ياء نباشد، هر دو وجه جايز است، اما اسقاط ياء افضل است.۵

3. ائتلاف مع الاختلاف

يکي ديگر از صناعات بديعي که در کتب بلاغت هم کمتر ديده مي‌شود، آن است که ائتلاف در عين اختلافش خوانند، و آن دو قسم است: قسمي که مؤتلف داخل در مختلف ذکر شود، و قسمي که مؤتلف جداي از مختلف آيد. ۶ نمونه‌اي که ما از نهج البلاغه خواهيم آورد، از قسم اول است:
امام در وصف مردگان چنين مي‌فرمايند: «وَ عَاثَ فِي كُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِيدُ بِلًى سَمَّجَهَا»، ۷ و شارح در بيان اين قسمت مي‌گويد:
قوله جديد بلى من فن البديع، لأن الجدة ضد البلى.۸

1.. شرح نهج البلاغه، ج۷، خ۹۵، ص۵۲.

2.. «الغدايا» را در کنار «العشايا» جهت ازدواج آورند؛ حال آن‌که در اصل «الغدوات» جمع «غدوة» است؛ و حضرت پيامبر صلی الله علیه و آله در مجاورت «مأجورات»، به خاطر رعايت همين اصل بلاغي، فرمود: «مأزورات»، و حال آن‌که اصل آن «موزورات» با واو است؛ چون از «الوِزْر» گرفته شده است.

3.. نهج البلاغه، خ۳.

4.. همان، خ۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، خ۳، ص۱۷۰.

5.. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، نامه۳۱، ص۴۲.

6.. موسوعة علوم اللغة العربية، ج۱، ص۴۵.

7.. نهج البلاغه، خ۲۱۶.

8.. شرح نهج البلاغه، ج۱۱، خ۲۱۶، ص۱۲۵.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
254

موازنه اعم از سجع است، زيرا سجع يک وزن بودن کلمات فواصل است، به شرط يکسان بودن حرف آخر؛ مثل «قريب» و «غريب» و «نسيب» و مانند آن. اما در موازنه مثل «قريب» و «شديد» و «جليل» و ديگر کلمات هم وزن، گرچه در حرف آخر مشترک نباشند. هر سجعي موازنه است، ولي هر موازنه‌اي سجع نباشد.۱و۲
فرق ديگر اين دو اين است که موازنه در نثر و نظم هر دو وجود دارد، ولي سجع خاص نثر است، گرچه به ندرت در شعر هم مي‌آيد. ۳ سجع در کلام امير بيان به حدي است که چنانچه آمد برخي مغرضان را مجال اشکال‌تراشي فراهم آورد و ابن ابي الحديد را به دفاع از بنيان‌گذار فصاحت در قريش واداشت، و صفحاتي را در باب جواز گفتن کلام مسجوع اختصاص داد. ۴ وي در جايي که واژه مورد استخدام امام را با آن ضبط نمي‌شناسد، با زيرکي دليل آن استعمال خاص را در سجع کلام مي‌يابد؛ به عنوان مثال، در سخن حضرت: «والحظوا الخَزْر و اطعنوا الشَزْر» . ضمن بيان معناي واژگان درباره «الخزر» و شکل آن مي‌گويد:
و الذي أعرفه «الخـَزَر» بالتحريک،... فإن كان قد جاء مسكّناً فتسكينه جائز للسجعة الثانية، و هي قوله: «و اطعنوا الشزْر».۵

2. ازدواج بين دو لفظ

ازدواج در علم بديع تجانس و تناسب دو واژه کنار هم، در وزن و روي است؛ ۶ مثل آيه (وَجِئْتُكَ مِن سَبَإِ بِنَبَإٍ يَقِينٍ(۷ . برخي آن را همان مزاوجه دانسته‌اند، و آن هم شکل ساختن دو لفظ به وسيله ابدال يکي از حروف است؛ مثل اين گفتار: «ليرجعن مأزورات غير مأجورات». ۸ و چنان كه خواهد آمد، گويي ابن ابي الحديد نيز ازدواج و مزاوجه را يکي گرفته است، البته بدون اين‌که نياز باشد لزوماً حرفي در اين ميان تغيير يابد؛ اما نمونه‌هاي اين باب از علم بلاغت در نهج البلاغه:
الف. در شرح قول علی علیه السلام: «...في معادن الکرامة و مماهد السلامة...» ۹ شارح چنين مي‌گويد:

1.. همان، خ۴۵، ص۱۲۰.

2.. وي در فصلي خاص اشکال برخي را به سخن مسجوع گفتن علی علیه السلام مطرح کرده پاسخ مي‌دهد، که اگر سجع عيب باشد کلام خداوند سبحان چون داراي سجع است معيب خواهد بود، و پيامبر هم خطبه‌هاي فراواني دارد که مسجع است (ر.ك: شرح نهج البلاغه، ج۱، خ۱، ص۱۳۳ـ ۱۳۷).

3.. جواهر البلاغه، ص۲ و ۳۵۱.

4.. شرح نهج البلاغه، ج۱، خ۱، ص۱۳۳.

5.. همان، ج۵، خ۶۵، ص۱۳۷.

6.. همان، ص۳۵۱؛ موسوعة علوم اللغة العربية، ج۱، ص۳۷۷.

7.. سوره نمل، آيه ۲۲.

8.. موسوعة علوم اللغة العربية، ج۱، ص۳۷۷.

9.. نهج البلاغه، خ۹۵.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 32914
صفحه از 423
پرینت  ارسال به