259
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

وي در شرح سخن امام: «عُوا وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا». ۱ مي‌گويد:
و آذان قلوبکم، کلمة مستعارة، جعل للقلب آذاناً كما جعل الشاعر للقلوب أبصاراً، فقال:
يدقّ علي النواظر ما أتاه فتُبصره بأبصار القلوب ۲ در جايي ديگر ضمن تفسير اين قول امام: «فَأَصْبَح فِي حَكَمَةِ الذُّلِّ مُنْقَاداً أَسِيرا»، ۳ مي‌گويد:
استعار الحكمة۴هاهنا، فجعل للذل حكمة ينقاد الماء بها و يذل إليها.۵
شارح در شرح استطرادي در ذکر چندي از استعارات دارد. ۶

8. کنايه

به کنايه و پوشيده سخن گفتن از ويژگي‌هاي هر اديبي است. کنايه در اصطلاح، لفظي است که غير معنايي که براي آن وضع شده است از آن اراده شده، و اراده معناي اصلي از آن هم جايز است، چون قرينه بازدارنده از اراده معناي اصلي وجود ندارد، ۷ و آن با تعريض تفاوتي دارد. ۸
از جمله کنايات نهج البلاغه ـ که در شرح به آن اشاره شده است ـ لفظ «قَرَارَاتِ النِّسَاءِ» است. در اين فراز: «كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ»، شارح مي‌گويد:
قرارات النساء كناية لطيفة عن الأرحام.۹
از جمله آن است که در شرح نهج البلاغه عبارت: «وَ اللَّهِ لَا أَكُونُ كَمُسْتَمِعِ اللَّدْمِ» مي‌گويد:
مستمع اللدم كناية عن الضبع .۱۰
مي‌دانيم که بر کنايه ويژگي‌ها و فوايدي مترتب است، و از جمله مميزات بارز آن، تعبير کردن از يچز زشت و نازيبايي با کلامي و الفاظي گوشنواز و به گونه‌اي پذيرا، که مثال‌هاي آن در قرآن و کلام عرب زياد است؛ به طور مثال، عرب جاهلي از شدت تکبر و نخوت آوردن نام زن را نيکو نمي‌شمرد و لذا از آن به تخم مرغ و گوسفند کنايه مي‌آورد. ۱۱ اما نمونه‌اي از اين باب در نهج البلاغه: شارح در تفسير اين فراز از کلام امام در شکوه از اصحابشان: «وقد رأيت جولتكم و انحيازكم عن صفوفكم...»، مي‌گويد:

1.. نهج البلاغه، خ۲۳۳.

2.. شرح نهج البلاغه، ج۱۳، خ۲۳۳، ص۷۴.

3.. نهج البلاغه، خ۹۰.

4.. «الحَکَمَة» آن بخش از لجام را گويند که فک حيوان را در بر مي‌گيرد (شرح نهج البلاغه، ج۶، خ۹۰، ص۳۴۰).

5.. همان. همچنين ر.ك: همان، ج۸، خ۱۳۳، ص۲۰۸. کلمه «أزمتها» و «سجود»؛ و همان، ج۹، خ۱۶۷، ص۲۱۶، کلمه «الأداحي»؛ همان، ج۱۸، حکمت۱۸، ص۹۹، کلمه «نطاق»، و تعبير «ضرب بجرانه». و....

6.. ر.ك: همان، ج۱، ص۲۰۶.

7.. جواهر البلاغه، ص۲۹۷.

8.. ر.ك: شرح نهج البلاغه، ج۵، خ۵۹، ص۵۰.

9.. همان، ج۵، خ۵۹، ص۱۴.

10.. همان، ج۹، خ۱۴۸، ص۸۵.

11.. جواهر البلاغه، ص۳۰۴.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
258

و قد بان الآن أن التقسيم الأول فاسد، و أنه لا مقابلة إلا بين الأضداد و ما يجري مجراها.۱
از نمونه‌هاي مقابله در کلام پيامبر است که فرمود:
«خير المال عين ساهرة لعين نائمة».۲
ساهرة ضد نائمة است.
از کلام امير است که: «السبقة الجنة والغاية النار» شريف رضي به اين نکته اشاره مي‌کند که ميان «السبقة و الغاية» ، مخالفت بين دو لفظ به خاطر اختلاف معنايشان به كار رفته است. ۳ ابن ابي الحديد مقابله مذکور در اين فراز را ميان دو لفظ السبقة و الغاية از زبان رضي مي‌آورد، که به نظر سهو قلم اوست، زيرا مقابله در اين فراز ميان دو واژه الجنة و النار است.
از ديگر موارد مقابله در کلام علوي ـ که شارح به عنوان نمونه مي‌آورد ـ سخن امام به عثمان است: «أن الحق ثقيل مري ء و أن الباطل خفيف وبي ء، و أنت رجل إن صدقت سخطت، و إن كذبت رضيت».۴ که ميان کلمات «الحق» و «الباطل» و «ثقيل» و «خفيف» و «صدقت» و «كذبت» و «سخطت» و «رضيت»، دو به دو مقابله بر قرار است.
از ديگر نمونه‌هاي اين صناعت کلام علی علیه السلام در واکنش به سخن خوارج است: «لا حکم الا لله»، که فرمودند: «کلمة حق أريد بها الباطل». ۵ و نيز ميان الفاظ اين عبارت حضرت: «ألا و من أكله الحق فإلى الجنة و من أكله الباطل فإلى النار». ۶
مثال ديگر چنين است: «أحي قلبك بالموعظة و أمته بالزهادة». ۷ شارح در بيان اين فراز مي‌گويد:
أتى بلفظتين متقابلتين و ذلك من لطيف الصنعة.۸
إحياء و إماتة دو لفظ متقابل‌اند.

7. استعاره

از جمله بديعيات معمول در سخن خطيبان و کاتبان، استعاره است، و در اين ميان، سخن بديع امام اديبان و سخنوران نيز به وفور شاهد اين قسم از علم بيان است، و نزد اصحاب بيان آشناتر از آن است که نياز به تعريف داشته باشد. يکي از نمونه‌هاي فراوان آن در نهج البلاغه ـ که بر لسان قلم شارح جاري شده است ـ چنين است:

1.. شرح نهج البلاغه، ج۲، خ۲۸، ص۸۷. وي در ادامه، «ما يجري مجراها» را توضيح مي‌دهد، که مقابله مخالفي را در بر مي‌گيرد که ضد نيست، ولي از يکي از دو حالت زير هم خارج نيست: اين‌که بين دو لفظ مقابِل و مقابَل نوعي مناسبت و تقابل باشد، يا اين‌که آن دو دور از هم باشند و تناسبي نداشته باشند که چندان نيکو نيست.

2.. شرح نهج البلاغه، ج۲، خ۲۸، ص۸۴.

3.. نهج البلاغه، خ۲۸.

4.. همان، حکمت۳۷۶.

5.. همان، خ۴۰ و حكمت۱۹۸.

6.. همان، نامه ۱۷.

7.. همان، نامه ۳۱.

8.. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، نامه۳۱، ص۵۰.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 32856
صفحه از 423
پرینت  ارسال به