293
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

از ميان گزراه‌هاي موجود کشف مي‌کند؛ نمونه‌هايي را در مشرق الشمسين شاهد هستيم که شيخ بهايي با استفاده از اصل تاريخي‌‌نگري ۱ و استفاده از داده‌هاي تاريخي در تحليل و تفسير روايت، سعي دارد روايت را با توجّه به فضاي پيراموني و گفتمان تاريخي حاکم برآن، معنا ‌کند. رعايت تاريخي‌نگري، شيخ بهايي را در شناخت راز توهمِ تعارضِ روايات تناقض‌نما، تقيه‌اي و مخالف با عامه و در نهايت فهم مقصود اصلي شارع کمک کرده است ۲ .

تعارض

يكي از مباني كلامي فقه الحديث، عدم صحت صدور دو گزاره متعارض در بيان حكم واقعي يك مسأله از سوي معصومان است. در تفكر شيعي گفتارهاي متعارض و احكام متناقض را ـ كه خود معلول عوامل مختلفي هستند ـ نمي‌توان به معصومان نسبت داد ۳ . با اين حال، در ميراث روايي مسلمانان شاهد برخي از احاديثِ متعارض هستيم. گاه، اين تعارضات ميان رواياتِ راويان شيعه با يكديگر و گاه، ميان روايات شيعي با روايات اهل سنّت است. گونه نخست، هماره دقت فقيهان و حديث پژوهان زبردستي چون شيخ طوسي در كتاب الاستبصار، و ديگران را برانگيخته، آثاري وزين و دقيق در حل اين تعارض‌نمايي‌ها نگاشته شده است ۴ . در گونة دوم ـ كه زير مجموعة مباحث خلافيات فقه شيعه و سنّي قرار مي‌گيرد ـ آثار اندكي تأليف شده است؛ مشرق الشمسين و اكسير السعادتين شيخ بهايي، يكي از اين آثار است كه به تعارضات نوع دوم، در روايات باب طهارت توجه داشته است؛ نمونه‌هاي ذيل ترجمان تيزبيني و ژرف‌نگري وي در اين مسأله است.

شستن پا

يكي از اختلافات ريشه‌دار فقهي شيعه و سنّي، حكم پا هنگام وضو است. شيعه قائل به وجوب مسح دو پا بوده و اهل سنّت، شستن آن دو را واجب مي‌دانند. گروه اخير، به دليل تأثيرپذيري از رواياتِ صحابه، ظهور آية وضو ۵ را ـ كه ناظر به رأي شيعه است ـ به گونه‌اي تأويل كرده‌اند. در اين ميان شيخ بهايي، تأكيد دارد كه ظاهر آيه وضو و روايات اهل بيت علیهم السلام دلالت بر وجوب مسح پاها دارد و دليل فقهاي اهل سنّت بر شستن دو پا، برداشت‌هاي نادرست آنان از برخي روايات صحابه است كه فعل و قول پيامبر صلی الله علیه و آله را در وضو گزارش كرده‌اند؛ روايات ذيل، عمده مستند اهل سنّت، در مسأله شستن پاهاست:
عبد الله بن عمر مي‌گويد:

1.. مراد از تاريخي‌نگري، تفسير گزاره در بستر تاريخ پيدايش و صدور آن است، كه در ادبيات كلاسيكِ تفسير متون ديني، از آن با عناويني چون فضاي صدور ياد مي‌شود.

2.. براي نمونه‌ها ر.ك: مشرق الشمسين، ص۳۷۱، ص۴۲۰، ص۲۱۰، ص۲۲۶، ص۳۹۶، ص۲۸۴ و ص۲۶۵.

3.. روش فهم حديث، ص۱۸۸.

4.. اسباب اختلاف الحديث، ص۲۶- ۳۲.

5.. سوره مائده، ۶.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
292

بهره مندي از آراء فقيهان و شارحان حديث

بهره‌مندي از آراي فقيهان و شارحان حديث، و مراجعه به منابع مختلف علمي، در فهم فقيه از معناي گزاره‌ ديني، تأثيرگذار است و افق‌هاي تازه‌اي را به سوي معناي اصلي گزاره فراروي او مي‌گشايد. البته تأثيرپذيري نبايد به تقليد ختم شود و جرأت تحليل و نقد را از فقيه بستاند. شيخ بهائي ـ كه به اهميت اين اصل در مطالعات اسلامي واقف بوده ـ در مباحث فقه الحديثي خود از منابع متعدد حديثي، تفسيري، لغوي و فقهي سود جسته است. در اين ميان، توجه وي به آثار و آراي عالمان شيعي، همانند شيخ طوسي، بيشتر از عالمان ديگر بوده است؛ براي مثال ذيل روايت «ان التبسّم في الصلاة لا ينقض الصلاة و لا ينقض الوضوء أنّما يقطع الضحك الّذي فيه القهقهه» ، از شيخ طوسي در تهذيب الاحكام چنين نقل مي‌كند:
قطع در بيان امام علیه السلام به صلاة برمي‌گردد، نه وضو؛ چرا كه فعل «قطع» براي وضو به صورت «انقطع وضوئي» به كار نمي‌رود، بلكه همراه با صلاة چنين استعمال مي‌شود: انقطعت صلاتي.۱
همچنين ذيل روايت «... الحائض اذا اغتسلت في وقت صلاة العصر تصلي العصر ثم تصلي الظهر» ضمن تأييد تحليل معناشناختي شيخ طوسي مي‌نويسد:
شيخ طوسي اين حديث را به حصول طهر در وقت ظهر شرعي حمل كرده است، لكن انجام غسل تا ضيق شدن وقت نماز عصر به تأخير افتاده است. حمل حديث بر اين معنا نيكوست و اگر غير اين معنا شود، اختلال در معناي متن پيش خواهد آمد... .۲
البته استناد به آراي شيخ صدوق ۳ ، شيخ مفيد ۴ ، سيد مرتضي ۵ ، علامه حلي ۶ و آثار و آراء دانشيان اهل سنّت ۷ نيز در اين ميان ديده مي‌شود كه همراه نقدِ استوار آرا و نگره‌ها، با رعايت انصاف و منطق علمي نُمود خاصي دارد ۸ . شيخ بهايي، ضمن گزارش مستند آراي دانشيان برجسته اهل سنّت، بويژه بيضاوي و زمخشري به نقد آنها نيز پرداخته است. ۹

3. فهم مقصود

گاه، پس از تحصيل معاني ظاهري و اوليه گزاره‌ها، در مرحله فهم متن، معاني به دست آمده از حيث سلبي و ايجابي با همديگر همسويي ندارند و فقيه را در کشف مقصود نهايي شارع به ترديد مي‌اندازند. اينجاست که مسأله فهم مقصود در فقه الحديث مطرح مي‌شود و فقيه با ابزارهايي نظريه نهايي شارع را

1.. همان، ص۱۹۱.

2.. همان، ص۲۷۸، و نمونه هاي ديگر: ص۱۹۸، ص۲۱۹، ص۲۳۱، ص۲۵۵، ص۲۶۵، ص۲۷۲، ص۲۸۴ و ص۲۹۷.

3.. همان، ص۲۷۷ و ص۲۸۴.

4.. همان، ص۲۳۷.

5.. همان، ص۲۵۰ و ص۲۸۴.

6.. همان، ص۲۵۱ و ص۲۵۲.

7.. همان، براي نمونه ر.ک: صحيح مسلم، ص۱۱۵، ص۱۳۱ و ص۲۶۳؛ كنز العمّال، ص۱۱۱؛ مصابيح السنة و سنن كبري، ص۱۳۱.

8.. ر.ك: همان، ص۳۴۱، ص۳۷۶، ص۲۵۲، ص۲۴۶، ص۱۲۲، ص۱۱۷، ص۱۶۱، ص۱۹۳ و ص۲۱۳.

9.. ر.ک: همان، ص۲۴۲، ص۲۴۴ ص۴۶۵، ص۲۴۱، ص۱۲۸، ص۱۳۰، ص۴۷۴، ص۴۶۶ و ص۴۶۲.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 32993
صفحه از 423
پرینت  ارسال به