319
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

4. يافتن انقطاع و اعضال سند

بهبودي با مقابله سندها با يکديگر موارد حذف يک ۱ يا دو راوي ۲ از وسط سند را نيز معلوم مي‌کند و به تصحيح سند مي‌پردازد. ۳ براي نمونه از الکافي و التهذيب دو روايت با متن متفاوت آورده است که زرعة از سماعة نقل مي‌کند، ولي سند روايت در الکافي انقطاع دارد؛ زيرا از طريق مقابله سند آن با سند روايتي در التهذيب معلوم مي‌شود که احمد‌بن‌محمد از عثمان‌بن‌عيسي از زرعة نقل مي‌کند، در حالي که در الکافي نقل احمد‌بن‌محمد بدون واسطه از زرعة درج شده است. ۴

تصحيح ارسال، انقطاع و اعضال سند با يافتن طبقه رجال

بايد توجه داشت که بهبودي ضعف انقطاع و اعضال را در سند روايت‌ها، تنها از روش مقابله اصلاح نمي‌کند، بل با رجوع به کتب رجالي و اطلاع از طبقه رجال، احتمال روايتِ راوي را از مروي‌عنه دريافته و در نتيجه به مورد انقطاع يا اعضال سند نيز دسترسي پيدا مي‌کند. براي نمونه به روايتي در التهذيب و الاستبصار اشاره مي‌کند که انقطاع در سند آن با اين توضيح مشخص مي‌شود: سعد‌بن‌عبد‌الله در طبقه عبد‌الرحمن‌بن‌أبي‌نجران نيست و هماره به واسطه احمد‌بن‌محمد‌بن‌عيسي اشعري از او روايت مي‌کند، چنان که از حسين‌بن‌سعيد هم به واسطه همين احمد‌بن‌محمد‌بن‌عيسي روايت مي‌کند. بر اين اساس سند صحيح را درج مي‌کند. ۵

5. توجه به تخليط و اقتحام سند و متن

بهبودي با مقايسه روايت‌ها نشان مي‌دهد که چگونه طوسي در التهذيب، به هنگام نقل دو حديث از الکافي متن حديث اول را با سند حديث دوم درج مي‌کند و يک حديث واهي خلق مي‌شود. ۶
هم چنين موقعي که سه حديث را پشت سر هم از الکافي نقل مي‌کند، متن حديث سوم را به سند حديث دوم مي‌چسباند و حديث مرسل به صورت حديث صحيح ارائه مي‌شود.
براي نمونه بهبودي دو روايت از الفقيه ۷ را - که صفوان‌بن‌يحيي از ابو‌الحسن( نقل کرده - با دو روايت در التهذيب ۸ که متن همه آنها درباره انفاذ ثلث ميت است، مقابله مي‌کند و مي‌گويد موقعي که طوسي با دو حديث در الفقيه مواجه شده، متن حديث دوم را با متن حديث اول خلط کرده است. به اين صورت که گويي نگاه طوسي در زمان استنساخ روايات، از جمله «يوقف الضيعة» - که در حديث دوم بوده است - به جمله «يوقف ثلث الميت» که در حديث اول بوده است - افتاده و به جاي ثبت دنباله

1.. به اين حديث منقطع گويند.

2.. اين حديث را معضل مي‌نامند.

3.. ر.ک: همان، ص۱۶۶- ۱۷۶.

4.. الکافي، ج۷، ص‌۶۷؛ التهذيب، ج۹، ص‌۲۴۰.

5.. ر.ک: علل الحديث، ص۱۷۶.

6.. ر.ک: همان، ص۱۸۵.

7.. الفقيه، ج۴، ص‌۲۳۹.

8.. التهذيب، ج۹، ص۱۴۴.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
318

نشان مي‌دهد که شيخ طوسي هر دو روايت را از الکافي نقل مي‌کند. ولي حديث دوم را مرسل معرفي مي‌کند؛ به اين صورت: محمد‌بن‌يعقوب مرسلاً، عن يونس‌بن‌عبدالرحمن ... در حالي که به گفته بهبودي سند حديث دوم در الکافي، آن طور که شيخ تصور کرده، مرسل نبوده بل معلّق بر سند حديث اول در همان کتاب الکافي بوده است. ۱

3. يافتن ارسال و انواع ارسال و تبيين آن

بهبودي ارسال را به انواع مختلفي بيان مي‌کند؛ گاهي به طور مطلق سقط آخرين راوي در سند حديث را ارسال مي‌نامد و گاهي اگر اين ارسال ظهور نداشته باشد، آن را ارسال خفي ناميده و شاهد ارسال را ذکر مي‌کند.
اگر صاحبان کتب اربعه در نقل روايت اختلاف نظر داشته باشند؛ به اين صورت که مثلاً صدوق روايت عبد‌الرحمن‌بن‌أبي نجران از ابو‌الحسن موسي‌بن‌جعفر را قبول کند ولي تصور طوسي اين باشد که عبد‌الرحمن نمي‌تواند از امام کاظم علیه السلام روايت کند، در نتيجه، آورده باشد که عبد‌الرحمن عن رجلٍ حدّثه، بهبودي آن مورد را ارسال محتمل يا مزعوم نام مي‌نهد. در بخش ارسال محتمل و مزعوم توضيحاتي درباره برخي از راويان و احتمال نقل مستقيم آنان از امامان مي‌آورد و بر اساس اين شرح‌ها با مقابله روايت آن افراد به موارد ارسال دست مي‌يابد. ۲
در تمام موارد ارسال نيز با مقابله و مقايسه دو سند به بيان آن مي‌پردازد؛ مانند اين که ارسال حديثي در الکافي که با تعبير عن بعض اصحابه قال: سأل المرزبان آمده را با سند ديگر همان حديث در الفقيه بيان مي‌کند که به اين صورت آمده است: رُوي عن صفوان‌بن‌يحيي قال: سأل المرزبان. ۳
همچنين بهبودي با کنار هم قرار دادن روايت‌هاي مشابه به ارسال مخفي در حديث پي‌برده و شاهد آن را نيز از روايت مشابه مي‌يابد. براي نمونه روايتي را از الفقيه آورده که در آن سؤال از زبان أبوأيوب به صورت سأل أبو‌أيوب الخزّاز أبا‌عبد‌الله حکايت شده است، ولي در التهذيب آمده است: رَوي أبو‌أيوب الخزّاز أنّ أبا‌عبد‌الله سئل عن الرجل؛ و نسخه الکافي نشان مي‌دهد که سائل اصلي منصور‌بن‌حازم است، به اين صورت: حميد‌بن‌زياد، عن الحسن‌بن‌محمد، عن جعفر‌بن‌سماعة، عن أبان، عن منصور‌بن‌حازم قال: سألت. ۴ بهبودي اين مطلب را از مقايسه متن روايت آخر در الکافي نتيجه مي‌گيرد؛ زيرا عين متن روايت‌هايي که در الفقيه و التهذيب، درج شده، در روايت موجود در الکافي با سند اخير آمده است. ۵

1.. علل الحديث، ص۱۲۰. روايت‌ها را ببينيد در: التهذيب، ج۴، ص‌۱۱۱؛ الکافي، ج۳، ص‌۵۰۳.

2.. ر.ک: علل الحديث، ص۱۵۸- ۱۶۵. مثلاً درباره عبد‌الله‌بن‌مسکان مطالبي را از رجال کشي و فهرست ابن‌النجاشي آورده تا معلوم کند که روايت‌هاي وي از امام صادق مرسل است. وي توضيحات اقدمين را درباره رجال، به دليل اشراف آنان بر اصول ابن‌مسکان براي پذيرش، اولي مي‌داند (ر.ک: همان، ص۱۶۰).

3.. علل الحديث، ص۱۳۳.

4.. همان، ص۱۴۱.

5.. روايت‌ها را ببينيد در: الفقيه، ج۳، ص‌۲۸؛ التهذيب، ج۶، ص‌۲۳۲؛ الکافي، ج۵، ص‌۱۰۴.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33432
صفحه از 423
پرینت  ارسال به