33
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

نزول دوباره

تکرر نزول به اين معناست که آيه يا سوره‌اي به مناسبتي نازل شود و نبي اکرم( آن را ابلاغ کند. سپس همان آيه و يا سوره، به مناسبتي ديگر، در زمان و مکاني ديگر، دوباره از ملأ اعلي وحي شود و همين مراحل طي شود، ولي فقط يکبار به کتابت درآيد.
اين امر، علاوه بر اين‌که مستندي نقلي ندارد، به لحاظ منطقي ‌نيز قابل ‌نقد است . دانشمندان اهل سنت، اقوال و روايات صحابه را، در صورتي كه سبب نزول را به گونه‌اي روشن بيان كنند، نه آن كه به حكم يا معناي آيه اشاره ك د، اعتبار بدون قيد و شرط داده‌اند و اين گونه روايات را در حد احاديث مسند نشانده‌اند و لباس قداست بر قامت آن پوشانده‌اند. ۱ از سويي ديگر، ملاك تعيين اسباب نزولي را كه توسط تابعان نقل شده وثاقت و تبحر راوي در علم تفسير دانسته‌اند. ۲ حال اگر درباره آيه‌اي دو يا چند سبب نزول ذكر شود كه هم‌زمان نيستند، به دليل ناتواني از ترجيح يكي از روايات و يا پرهيز از هر گونه نقد و ارزيابي آراي گذشتگان، گفته‌اند:
آيه دو بار يا بيشتر نازل شده است، يك بار پس از تحقق سبب اول و بار بعد پس از سبب‌هاي بعدي.
اينان در توجيه اين ادعا به يادکرد فايده‌هاي تكرار، از جمله توجه به جايگاه قرآن، تذکر و ياد آوري به بندگان، تأکيد بر حکم آيه مکرر و... پرداخته‌اند. برخي گفته‌اند:
علت تكرار نزول بعضي از آيات، ارزش و اهميت آن آيات است.
و برخي ديگر گفته‌اند:
ترس از فراموشي اين آيات باعث نزول مكرر شده است.۳
جالب اين که به باور بعضي، حتي اگر جمع ميان روايات ممکن باشد، قول به تکرر نزول بهتر است.
خالد بن عثمان، هنگام بررسي روايات اسباب نزول‌ در آية (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ...( ، نوشته است:
با اين‌که راهي ‌براي ترجيح يكي از روايات بر ديگري‌ وجود دارد، ولي ‌قول تكرر نزول بر ترجيح ‌ميان روايات مقدم است‌؛ چرا كه‌ در تكرار نزول، موعظه و تذكر و تأكيد بر حكم است! ۴

قايلان و مخالفان تکرر نزول

زركشي مي‌نويسد:
برخي از آيات دو بار نازل مي‌شدند؛ به دو دليل يکي، اهميت و عظمت مضمون آيه و ديگري، هشدار و تذکر دوباره براي جلوگيري از فراموشي در هنگام تکرار موضوع؛ مثلاً سوره فاتحه، به

1.. ر.ك: مقاله نگارنده در علوم حديث، ش۳۷ ـ ۳۸، ص۴۸.

2.. همان.

3.. قواعد التفسير، ج۱، ص۶۲.

4.. همان، ص۶۴.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
32

گاه يک واقعه‌، سبب نزول آيات متعدد دانسته شده است؛ به عنوان ‌مثال، واحدي، آية 8 سورة عنكبوت ۱ و آية‌ 14 سورة‌ لقمان ۲ و آية 15 سورة‌ احقاف ۳ را درباره سعد بن ابي‌وقاص دانسته و داستاني مشابه نقل كرده است.
بخاري براي آية 97 سورة‌ نساء ۴ و آية‌ 10 سورة‌ عنكبوت ۵ سبب نزول مشابه آورده است. ۶ سيوطي نيز آية 85 سورة إسراء ۷ را درباره پيشنهاد يهود به قريش از پرسش درباره روح، از نبي اكرم( دانسته و ترمذي، حاكم نيشـابوري و قرطبــي، علاوه بر آن، همين سبب را براي نزول، آية 109 سورة كهف ۸ آورده‌اند. ۹
دقت در همة اين روايات، نشان مي‌دهد كه همگي از باب اجتهاد راويان در تطبيق حـوادث با آيات است. لل علامه طباطبايي نوشته است:
ممكن است گوناگوني روايات اسباب نزول ذيل يك آيه، به اين دليل باشد كه راويان، خود به تطبيق داستان‌هاي مختلف با آيات قرآني پرداخته‌اند. ۱۰
علامه طباطبايي روايات اسباب نزول را برداشت و استنباط راوي مي‌داند كه با مطالعه حوادث و وقايع تاريخي كوشيده تا آنها را با آياتي كه با آن پيشامدها هم‌سو هستند، مرتبط سازد. و در جاي جاي تفسير خود، اين نكته را يادآور شده است:
آنچه به عنوان سبب نزول طرح‌شده، همه يا بيشتر آن (در واقع) استنباط راوي است؛ بدين معنا كه ايشان عمدتاً حوادث تاريخي را گزارش مي‌كنند و سپس آن را با آياتي كه قابل انطباق با آن حادثه است، همراه مي‌سازند و اسباب نزول آيه به حساب آورده‌اند.۱۱
وي تعارض روايات را دليل روشني بر اين مطلب دانسته است؛ به اين معنا كه در بسياري از آيات، ذيل هر آيه چندين سبب نزول متناقض نقل شده كه هرگز با هم جمع نمي‌شوند، حتي گاهي از يك شخص، مانند ابن عباس، در يك آيه معين، چندين سبب نزول روايت شده است... :
چنين تناقض‌هايي دو علت بيش تر ندارد:يا به دليل نظري و اجتهادي بودن متن است نه نقل حس از واقع که طبعاً ممکن است دو نظر متناقض از يک يا چند نفر را نشان دهد، و يا نتيجة دروغ پردازي و وضع احاديث گوناگون. ۱۲

1.. همان.

2.. «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْناً وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا...».

3.. « وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ... وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا».

4.. «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ...».

5.. « إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا...».

6.. « وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاءَ نَصْرٌ...».

7.. صحيح، بخاري، كتاب التفسير، باب «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ...»، ش۴۵۹۶؛ نيز ر.ک: اسباب النزول (واحدي)، ذيل آيات مذكور.

8.. «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي...»

9.. «قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً»

10.. لباب النقول، ص۱۷۲؛ اسباب النزول (واحدي)، ص۲۴۶؛ سنن الترمذي، ش۳۱۴۱ و آن را حسن و صحيح دانسته است؛ المستدرک، ج۲، ص۵۳۱؛ نيز ر.ک: جامع البيان، ج۲۱، ص۸۱؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۱، ص۶۹.

11.. الميزان، ج‌۶، ص۱۱۵.

12.. همان، ج‌۴، ص۷۴ نيز ر.ک: ج۵، ص۲۵۸، ص۳۸۶؛ ج۳، ص۳۴۳؛ ج۴، ص۴۱۲؛ ج۱۴، ص۳۵۳ و...

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33154
صفحه از 423
پرینت  ارسال به