335
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

از آن اشاره مي‌كند و از اقدام فخرالدوله علي بن حسين، وزير سلاجقه روم (وزير غياث الدين کيخسرو سوم) در حك برخي كلمات حضرت بر ديوارهاي گوك مدرسه ۱ در سيواس آناتولي (سال670 ق) ياد كرده، خود به نقل و بررسي آن ديوارنوشته‌ها مي‌پردازد. ۲ با اين همه، او نيز نسبت به امثال گلدتسهير و بروكلمان راهي به پيش نمي‌گشايد و نسبت جعلي و بدون تاريخ بودن كلمات (و اشعار) علی علیه السلامعليه السلام) را تكرار مي‌كند. ۳ ديگر هم‌وطن او، رژي بلاشر با احتياط كمتري و با ارجاع به اثر ج. سلطانِ ۴ مسلمان، در کتاب تاريخ ادبيات عرب خود، ضمن بحث از فن خطبه در ادبيات منثور عربي، ۵ از خطبه‌هاي خطيب‌ترين خليفه راشد، علی علیه السلامعليه السلام) و گرد آوري آنها در نهج‌البلاغه سخن مي‌گويد. ۶ از نظر بلاشر، تکامل فن خطبه تحت تأثير دين اسلام بوده است ۷ . اما او نيز از خطب نهج‌البلاغه، با صفت«منسوب» ياد مي‌كند ۸ . ديگر مورخ فرانسوي نويس ادبِ عربي، م عبدالجليل، نيز كه تاريخ ادبيات عرب او به سال 1943م، در پاريس منتشر شد، در ابتدا نسبت به نثرهاي منسوب به صدر اسلام ترديد کرده ۹ نوشته است:
شايسته است در مجموعه آثار ادبي منسوب به علی علیه السلامعليه السلام) بيشتر دقت كنيم؛۱۰
چنان كه وي ديوان حضرت را پرحجم و سخت مظنون خوانده، نهج‌البلاغه را نيز حداكثر منسوب به علی علیه السلامعليه السلام) مي‌نامد. ۱۱ با اين حال، در ادامه مباحث عبدالجليل، به تمايزاتي نسبت به پژوهش‌هاي جاري خاورشناسان نيز بر مي‌خوريم كه به احتمال، در اثر مسلمان بودن و يا آشنا بودن وي با اسلام رخ داده است. تفاوت نخست، آن است كه او بر خلاف عرف و عادت غربيان به تجزيه و تحليل محتواي نهج‌البلاغه مي‌پردازد ۱۲ و در گام دوم نيز تصريح مي‌كند كه هيچ دليل قاطعي بر ناصحيح بودن کل مجموعه نهج‌البلاغه در دست نيست ۱۳ و اين مطلبي است که تا پيش از او هيچ خاورشناسي آن را طرح نکرده بود. حتي عبدالجليل به نوعي روش تحقيق درباره اصالت نهج‌البلاغه را نيز به خوانندگان و نسل‌هاي بعد عرضه مي‌دارد كه:
شايد از طريق پژوهشي دقيق امكان شناخت ناسره كتاب را بازيابيم و متون صحيح و كهني را ـ كه با زباني پر استعاره و پر توان، ويژگي‌هاي پيچيده و دردناك حيات علی علیه السلامعليه السلام) را نمايش مي‌دهد ـ استخراج كنيم.۱۴

1.. همان.

2.. Gok- Medrese.

3.-» Nahj al – Balagha«.

4.. Ibid ؛ نيز قس: تاريخ الأدب العربي، الجزء الأول ص‌۱۸۳.

5.. Etude Sur le Nahj al- Balagha, V. J. Sultan, Paris, ۱۹۷۰.

6.. Historie de la litterature Arabe,Vol. ۳, PP.۷۲۰-۷۲۱.

7.. Ibid, PP.۷۲۲,۷۳۰, Note۱.

8.. Ibid, PP.۷۲۸,۷۳۰.

9.. Ibid, P.۷۲۲.

10.. تاريخ ادبيات عرب، ص‌۹۵ـ۹۶.

11.. همان، ص‌۵۹.

12.. همان، ص‌۹۶.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
334

متخصصان ادب عربي متقدم نداشته و بعد‌ها نيز خاورشناساني شهير و دوران ساز چون ايگناتس گلدتسهير ۱ ، تئودور نولدكه ۲ و كرنكو ۳ هم انتشارات و پژوهش‌هايي را، هر چند اندك، در باب سخنان علی علیه السلامعليه السلام) به سامان رساندند كه باعث توجه بيشتر جريان خاورشناسي به نهج‌البلاغه گرديد. ۴
اما با وجود رو به رشد بودن روند پژوهش‌ها و ترجمه‌هاي خاورشناسان از نهج‌البلاغه، نوعي اعوجاج در درك و شناخت ايشان نسبت به نهج‌البلاغه و علی علیه السلامعليه السلام) در حال پيدايش بود؛ براي نمونه محققي چون دوسلان با استفاده از يك نسخه خطي از نهج‌البلاغه ـ كه نام گردآورنده آن در پايان، مرتضي ذكر شده بود ـ چنين نتيجه گرفته بود كه مدوِّن نهج‌البلاغه، شريف مرتضي است و نه رضي؛ ۵ غافل از آن كه مرتضي، لقب حضرت علی علیه السلامعليه السلام) نيز بوده و دوسلان در كار پژوهش خويش بسيار به خطا ‌رفته است. ۶ حتي محققاني نامدار و عربي‌دان چون گلدتسهير، نولدكه و بروكلمان، ميان نهج‌البلاغه و صحيفه سجاديه خلط كرده، به اظهار نظرهايي عجيب در اين باب پرداخته‌اند. ۷ اگر بگوييم اين نوع خلط‌ها در زمان گلدتسهير و نولدكه ـ كه امكانات پژوهشي اندكي در اختيار داشته‌اند ـ قابل درك است؛ ۸ براي اظهار نظرهاي بروكلمان و تكرار سخنان اسلاف خاورشناسش جاي هيچ توجيهي باقي نمي‌ماند؛ ۹ زيرا به گفته خود بروكلمان، وي نسخه‌هاي متعددي از نهج‌البلاغه و ترجمه‌هايي كامل يا ناقص از آن را در دسترس داشته است. ۱۰
شايد بتوان گفت پژوهش جدي درباره نهج‌البلاغه و توجه به اين متن ادبي عربي در قرن بيستم و با تلاش خاورشناسان و عرب شناساني چون كلمان هوار، ۱۱ رژي بلاشر، ۱۲ عبدالجليل و گيب ۱۳ ـ كه بيشتر به حوزه خاورشناسي فرانسه تعلق دارند ـ پي ريزي شده است. يكي از آغازگران اين جريان قرن بيستمي، كلمان هوار است. او براي نمونه در مقاله «نهج‌البلاغه» دايرة المعارف مختصر اسلام، ۱۴ سخناني بيان كرد كه تا حد زيادي با آراي خاورشناسان پيش از او تفاوت داشت. هوار با نقل آراي شرقي‌ها، قضاوت‌هاي علی علیه السلامعليه السلام) را با قضاوت‌هاي داوود و سليمان( مقايسه مي‌كند و ستايش‌هاي شرقيان را نسبت به نهج‌البلاغه عنوان مي‌دارد. ۱۵ او به تلاش‌هاي رشيدالدين وطواط و ترجمه فلايشر

1.. Abhandel. Z. Arab. Philogie, I. Goldziher, II, ۲,۹ ,۱۰, ۵۱-۵۳, ۲۰۸ ,Zdmel, ۷۷۷, N. ۲.

2.. Gesch. Des, Qurُans (۲ed)و P.۱۹.

3.. Art “al- RadI” , by Kronkow, in EI۱, P.۳۴۱.

4.. درباره تأثير اين خاورشناسان بر جريان خاورشناسي، ر.ك: فرهنگ کامل خاورشناسان، ص‌۳۲۸ ـ ۳۲۹ و ۴۱۹.

5.. “Nahdj al – Balagha” in EI۲.

6.. Ibid.

7.. تاريخ الأدب العربي، الجزء الأول، ص‌۱۸۳.

8.. شيعه پژوهي و شيعه پژوهان انگليسي زبان، ص‌۳۵ـ۳۶.

9.. همان، ص‌۱۷۹ـ۱۸۳.

10.. Cl. Huart.

11.. R. Blachere.

12.. Gibb.

13.. Shorter Enc of Islam.

14..» Nahj al – Balagha«.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33088
صفحه از 423
پرینت  ارسال به