351
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

عنوان «کتاب الاخبار» غالباً نشانگر مرحله‌اي تاريخ‌نويسي اسلامي است که بويژه در قرن سوم معمول بود. اين قبيل آثار ممکن بود اخبار يک شخص، خليفه يا شاعر يا هر شخصيت ديگر، و نيز اخبار يک رخداد باشد؛ چنان‌كه ترتيب اين اخبار نيز مي‌توانست منظم و يا نامنظم باشد. در اين موارد، غالباً کتاب «الاخبار» با «النوادر» به يکديگر نزديک بود و «نوادر» هم معناي جمع اخبار پراکنده‌اي را داشت که کمتر تحت عنوان يک موضوع در مي‌آمد. تعابيري چون «کتاب الاخبار و النوادر» «کتاب الاخبار و الاثار» «کتاب الاخبار و الاحاديث»، «کتاب الاخبار و الانساب»، «کتاب الاخبار و الانساب و السير» و «کتاب الاخبار المسموعة» فراوان در فهرست ابن نديم به چشم مي‌خورد. يک جا از کتابي به خط ابوالقاسم الحجازي ياد مي‌کند كه کتابي با عنوان کتاب الاخبار الداخلة في التاريخ داشته است. ۱
از اخباري که از او نقل شده و غالب آنها درباره طالبيان و عباسيان است، مي‌توان حدس زد که کتاب الاخبار نوفلي، کتابي شبيه الموفقيات زبير بن بکار بوده و نظم تاريخي مرتبي نداشته است. اين سبک نگارش در قرن سوم معمول بود و آثاري چون الاغاني و يا تاريخ الطبري، و مجموعه‌هاي بزرگ بعدي، غالباً بر اساس اين نوع منابع ـ که تکيه خاصي روي اخبار سياسي و ادبي داشتند ـ تأليف شده است. در اين باره که نوفلي کتاب ديگري هم داشته است، تاکنون خبري نداريم. در عين حال، نبايد دامنه تأثير گذاري نوفلي را به کتاب الاخبار او محدود کرد.
روايات بسيار اندکي در باب فضايل امام علی علیه السلام به نقل از وي در منابع حديثي سني بر جاي مانده است که از آن جمله حديثي است که نسايي (م 303ق) از او نقل کرده است:
أخبرنا علي بن محمد بن سليمان، عن ابن عيينه، عن عمرو بن دينار، عن أبي جعفر محمد بن علي، عن ابراهيم بن سعد بن أبي وقاص، عن أبيه (و لم يقل مرة عن أبيه) قال، کنا عند النبي صلي الله عليه و آله و سلم و عنده قوم جلوس، فدخل علي کرم الله وجهه، فلما دخل خرجوا، فلما خرجوا تلاوموا، فقالوا: و الله ما أخرجنا إذ أدخله، فرجعوا فدخلوا، فقال: و الله ما أنا أدخلته و أخرجتکم بل الله أدخله و أخرجکم.۲
وي شاگردان برجسته‌اي داشت. يکي از آنان، احمد بن عبدالعزيز جوهري (م 323ق) نويسنده کتاب السقيفة و فدک است. نمونه روايت وي از نوفلي در منابع مختلف از جمله در امالي الطوسي،‌ ۳ و غالباً در الاغاني ديده مي‌شود. شاگرد زبده ديگر او ابن عمار ثقفي است که شرح حال وي خواهد آمد.
به هر روي، در بزرگي نوفلي ترديدي نيست؛ زيرا نه تنها مسعودي نام او را در کنار مورخان بسيار برجسته در مقدمه مروج الذهب آورده است، بلکه نقل‌هاي او در انساب الاشراف، تاريخ الطبري، مقاتل الطالبيين و بسياري از مآخذ ديگر، نشان از جلالت مرتبت او به عنوان يک منبع تاريخي دارد.

1.. الفهرست، ص۲۶۳.

2.. الخصائص،‌ ص۷۴.

3.. ص۵۹۴.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
350

شخص ديگري که نوفلي خبري از او نقل کرده، جعفر بن محمد نوفلي است که مي‌تواند برادر مؤلف ما، يعني علي بن محمد نوفلي باشد. وي روايتي از جعفر نوفلي در کتاب الاخبار خود نقل کرده و مسعودي آن را آورده است. ۱ در الاغاني ۲ نيز خبري از همين طريق، يعني «علي بن محمد عن جعفر بن محمد النوفلي» آمده است. در عيون اخبار الرضا( ۳ نيز روايتي از جعفر بن محمد نوفلي هست که مطلبي درباره برخي از شيعيان مدعي زنده بودن امام کاظم علیه السلام از آن حضرت پرسش کرده است.
در عيون اخبار الرضا(، ۴ خبر مفصل مربوط به دستور مأمون به فضل بن سهل براي گردآوري ارباب مذاهب براي مذاکره و مباحثه با امام رضا علیه السلام از قول «حسن بن محمد نوفلي ثم الهاشمي» نقل شده که مي‌تواند برادر مؤلف ما باشد. زمان او با روايتي که از داستان مزبور نقل کرده منطبق است. احمد بن محمد بن سليمان نوفلي راوي ديگري است که در بصائر الدرجات ۵ و اکمال الدين ۶ از او نقل شده است.
بسا ابراهيم بن محمد نوفلي نيز فرزند ديگر همين محمد بن سليمان نوفلي باشد که در بصائر الدرجات، ۷ از او روايت شده است.
در رجال الطوسي ۸ از عباد بن محمد بن سليمان نوفلي به عنوان يكي از اصحاب امام رضا علیه السلام ياد شده است. تا آنجا كه مي‌دانيم در منابع حديثي روايتي از وي درج نشده است.
اگر مقصود از علي بن محمد در اين سند «قال عليّ بن محمد، حدّثني جدّي حمدون» در الاغاني، ۹ به قرينه روايات قبل از آن نوفلي ما باشد، مي‌توان تصور کرد که يکي از اجداد مادري وي نامش حمدون بوده است، اما اطمينان کافي به اين امر نداريم.
شيخ صدوق در اكمال الدين روايتي از «محمد بن علي بن محمد النوفلي»، از طريق احمد بن عيسي وشاء، از احمد بن طاهر قمي، از محمد بن بحر، از احمد بن مسرور، از سعد بن عبدالله قمي نقل مي‌كند. اين‌که محمد بن علي بن محمد نوفلي فرزند نويسنده ما باشد، کاملاً محتمل است. ۱۰
اين واقعيت که نوفلي بر خلاف پدر و عموهايش که راوي بوده‌اند و تاکنون از نام کتابي از آنان آگاهي نداريم، يک مؤلف بوده است، ترديدي نيست، اما تنها کتابي که از او مي‌شناسيم، کتاب الاخبار است. اين نام نيز تنها در مروج الذهب آمده و ديگران تنها به عنوان يک منبع از خود او ياد کرده، اما نامي از اين کتاب به ميان نياورده‌اند. در اين باره توضيحاتي خواهد آمد.

1.. مروج الذهب، ج۳، ص۷۹.

2.. ج۳، ص۱۰۹.

3.. ج۲، ص۲۱۶.

4.. ج۱، ص۱۵۴.

5.. ص۴۳.

6.. ج۱، ص۳۲۱، ج۲، ص۳۴۲.

7.. ص۱۵۹.

8.. ص‌۳۶۲.

9.. ج۵، ص۱۹۱.

10.. وسائل الشيعة، ج۳۸، ص۸۸.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33141
صفحه از 423
پرینت  ارسال به