39
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

نصر حامد ـ که به ارتباط متن با واقعيت و تعامل آن با فرهنگ تأکيد مي‌کند ـ معتقد است فرضيه تكرار نزول، راه شناخت متن قرآن را مسدود مي‌كند، و سبب فرو ريختن پايه‌هاي دلالي آن مي‌شود. ۱
به اعتقاد ابوزيد، علت اختلاف، اين است كه متأخران از به كار بستن ديدگاهي نقادانه ناتوان بوده‌اند. ۲
بد نيست اشاره كنيم كه فرضيه تكرار نزول فقط در جمع روايات اسباب نزول و مكي و مدني پديد نيامده است، بلكه تا آن جا پيش رفته است كه قرائت‌هاي مختلف قرآني را هم با همين فرض توجيه كرده و حتي گفته‌اند قرآن هفت نزول دارد. و پديده «احرف سبعه» را با تکرار نزول، تفسير و توجيه مي‌کردند.
سيوطي نوشته است:
سخاوي در جمال القراء، پس از نقل نزول دوباره سوره فاتحه مي‌گويد: «اگر بپرسي فايده و حكمت نزول دوباره چيست؟ خواهم گفت: شايد نزول اول، بنابر يكي از حروف و نزول دوم به بقيه صورت‌ها و حروف باشد؛ از قبيل اختلاف در قرائت «مَلِك و مالك» و «سراط و صراط» و امثال آن».۳

بررسي برخي از مواردي كه ادعاي تكرر نزول شده است.

زركشي، در فصلي جداگانه، آياتي كه نزول مكرر دارند، فهرست كرده است:
مما تكرر نزوله و صرّح به جماعة من العلماء، خواتيم سورة النحل، اول سورة الروم، آية الروح و سورة الفاتحه و آية الملاعنة، و غاية التكرار، التذكر و الموعظه.۴
از آن جا که ادعاي تکرر نزول، مستندي جز نقل برخي از گذشتگان ندارد، و به لحاظ عقلي قابل نقد است، دو مورد را که تقريباً همه قايلان آن را از موارد تکرار نزول دانسته‌اند، بررسي مي‌کنيم:
1. سوره نحل، آيه 126: (وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَـهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ(.
سيوطي اين آيه را به عنوان نمونه‌اي از تکرر نزول آورده و بقيه دانشمندان علوم قرآني به مناسبت بحث از تکرر، همين را از سيوطي نقل کرده‌اند.
درباره اين آيه چند سبب نزول مطرح شده است. مطابق برخي از روايات، اين آيه، مانند ساير آيات سوره نحل، در مکه نازل شده و سپس در مدينه، هنگام غزوه احد پس از شهادت حمزه، نازل شده است. و برخي از روايات، نزول آن را در فتح مکه دانسته است. ۵ پس، در مجموع، سه سبب نزول براي اين آيه وجود دارد:
1. آيه، مانند ساير آيات سوره نحل، مکي است؛

1.. الإتقان، ج۱، ص۱۳۱.

2.. معناي متن، ص۱۶۵.

3.. همان.

4.. البرهان في علوم القرآن، ج۱، ص۳۲۳.

5.. ر.ک: تفسير القرآن العظيم؛ الجامع لاحکام القرآن؛ الکشاف؛ مجمع البيان، ذيل اين آيه، اسباب النزول (واحدي).


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
38

سيوطي به احتمال خطا در نقل روايات اسباب نزول اشاره كرده و نوشته است:
چه بسا صحابه در تطبيق حادثه‌اي آيه‌اي را بخوانند و راوي به جاي «فتلا» به اشتباه «فنزلت»، بگويد.
سيوطي نمونه‌اي هم آورده است. ۱ دقت و بررسي الـفاظ و نوع تعبير در نقل سبب نزول، نشان مي‌دهد كه صحابه و تابعان، در بسياري از موارد مي‌گفتند: «نزلت الآية في كذا... و كذا...»، و مقصود ايشان به تصوير كشيدن مصداقي براي آيه است، نه سبب واقعي نزول آيه.
زركشي گفته است:
از عادت‌هاي معروف و مسلم صحابه و تابعان اين است که وقتي مي‌گويند: آيه‌اي در فلان واقعه نازل شده، منظورشان اين است که آيه حکم آن واقعه را در بر دارد، نه اين که آن واقعه سبب نزول باشد، بنا بر اين چنين رواياتي از صحابه و تابعان، از قبيل استدلال به آيه براي حکمي است، نه اين که از قبيل نقل واقعه‌اي باشد.۲
علامه طباطبايي نوشته است:
از سياق بسياري از اين روايات پيداست كه راوي ارتباط نزول آيه را در مورد حادثه و واقعه از طريق مشافهه و تحمل و حفظ به دست نياورده، بلكه قصه را حكايت مي‌كند و سپس آياتي را كه از جهت معنا مناسب قصه است، به قصه ارتباط مي‌دهد. در نتيجه، سبب نزولي كه در حديث ذكر شده، سبب نظري و اجتهادي است، نه سبب نزولي كه از راه مشاهده و ضبط به دست آمده باشد.۳
به باور ايشان، راويان مضمون بعضي از آيات را منطبق بر پاره‌اي از داستان‌هايي يافته‌اند که در زمان پيامبر اکرم( روي داده بود. لذا آن ماجرا را سبب نزول خواندند. بررسي روايات در اين زمينه نشان مي‌دهد كه بخش عمده‌اي از آن، از طريق اهل سنت به دست ما رسيده و البته همه اين روايات مستند و صحيح نيستند و بسياري غير مستند و ضعيف‌اند. بسياري از ناقلان، نه سماعي از پيامبر صلی الله علیه و آله داشته‌‌اند تا گفته ايشان حمل بر دريافت از ناحيه آن حضرت( شود و نه قراين و احوال زمان نزول را مشاهده كرده‌‌اند تا از خطا و اشتباه در دريافت و انتقال تا حدي مصون باشند.
بنابراين، دانشمنـدان به جاي جمع و آشتي ميان روايات مختلف با قايل شدن به تعـدد نزول آيه، بايد دو حالت را از يكديگر تفكيك مي‌كردند: يكي آن كه آيه‌اي به سبب حادثه‌اي خاص نازل شده است و ديگر آن كه آيه‌اي كه قبلاً نازل شده، بعداً در حادثه‌اي مشابه تلاوت شده است. تلاوت مجدد آيه در حادثه‌اي مشابه، نزول دوباره آن آيه نيست.
از اين رو، بر لزوم هماهنگي آيات الهي و سياق آن، با روايات اسباب نزول و ارزيابي صحت و سقم اين روايات از طريق معيارهاي معتبر نقد و بررسي، تأكيد مي‌كنيم، و توجه به ابعاد اعجاز قرآن و سياق آيات، فضا و زمان نزول، را از ملاك‌هاي مهم دستيابي به اسباب نزول مي‌دانيم.

1.. الإتقان، ج۱، ص۱۳۲.

2.. البرهان في علوم القرآن، ج۱، ص۳۲۳.

3.. قرآن در اسلام، ص۱۴۸.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33023
صفحه از 423
پرینت  ارسال به