57
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

هدف مقاله فعلي چنان بلند پروازانه نيست و تنها بر آن است تا بحثي مشخص درباره حديث «خيار خصال النساء» به دست دهد. حال، جاي اين پرسش است که آيا مضمون اين حديث، با همه قيودي که بدان افزوده شد، براي ذهنيت امروزي پذيرفتني است يا خير؟ اين حديث، به صراحت، براي زن و مرد دو نوع ارزش اخلاقي قايل شده است و کساني طي تلاش‌هايي که بخشي از آن گزارش شد، کوشيده تا اين حديث را پذيرفتني کنند. ليکن مسأله اصلي ـ که کمتر کسي بدان پرداخته و راهي براي حل آن پيش کشيده است ـ اين است که آيا اين حديث مروج دو نوع نظام ارزشي و اخلاقي نيست؟ و اگر هست، چنين کاري قابل دفاع است؟
براي پاسخ به پرسش‌هايي از اين دست، سه شيوه مي‌توان در پيش گرفت: نخست، آن که به کمک يافته‌هاي علمي و زيست‌شناختي نشان داد که زن از نظر ماهيت، با مرد متفاوت است و به همين سبب نيز تابع ارزش‌هاي اخلاقي خاصي است؛ راه دوم، آن است که نشان داده شود مطالعات و تأملات جديد اخلاقي بيانگر ويژگي خاص و معيارهاي اخلاقي زنانه است؛ سوم، آن که مؤمنانه به اين حديث نگريسته شود و به دلايل ديني اثبات گردد که اين سخن معصوم است و منطبق بر قرآن و داوري او در اين باب حجت و مقبول است. در اين جا مي‌کوشيم تا اين سه شيوه را بيازماييم.

3. علم و اخلاق جنسيتي

فراوان شنيده و خوانده‌ايم که تحقيقات دانشمندان ثابت کرده است که توان عقلي زنان پايين‌تر از مردان است، يا وزن و حجم مغزشان کمتر از مردان، و يا احساساتشان نيرومندتر از آنان است. برخي از شارحان نهج البلاغه خواسته‌اند با استناد به واقعيت‌هاي زيست‌شناختي از اين دست، سخنان حضرت امير را در اين باره موجه کنند؛ براي مثال، مرحوم مصطفوي در توضيح نقصان عقول زنان ـ که در خطبه هشتاد آمده است ـ پس از بحث و ارائه مثال‌هايي نتيجه مي‌گيرد که عقل در اين حديث سه معنا مي‌تواند داشته باشد: فهم، درک و تشخيص. لذا ضعف عقل زنان يا به معناي «ضعف ضبط و حفظ است»، يا به معناي «ضعف تحمل يا احساس و عاطفه شديد» و يا به طور کلي و با الغاي خصوصيت به معناي «ضعف قدرت تشخيص» است. در هر حال، مقصود امام از اين حديث توهين به زنان نيست، بلکه واقعيتي را بيان مي‌کند که طبق آن، خداوند عقل را با حکمت خود:
مقداري را که صلاح دانسته، به جنس مرد عنايت فرموده و قدري کمتر از آن را به جنس زن.۱
عبده نيز در شرح همين خطبه مي‌گويد که خداوند وظيفه سنگين بارداري و تربيت فرزندان را بر دوش زنان گذاشته است و آنان همين که از زايمان و تربيت فرزندي فارغ شدند، نوبت به فرزند بعدي مي‌رسد. بدين ترتيب، از اين کار رهايي ندارند. گويي وظيفه اختصاصي آنان همين امور منزلي است که محدود است و زير نظارت زوج قرار دارد. عقل آنان نيز به مقدار همين نيازي که دارند، به آنها داده شده است. ۲ مغنيه نيز اين قسمت را از سر موافقت نقل مي‌کند.

1.. مقام زن در قرآن و نهج البلاغه، ص۳۰- ۳۱.

2.. نهج البلاغه، شرحه و ضبط نصوصه الامام محمد عبده، ص‌۱۲۲.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
56

احاديث، زاده فضاي اجتماعي آن روزگار و دشمني کساني مانند عايشه با آن حضرت بوده است. در نتيجه، هرچند امام در سخن خود از تعبيراتي عام استفاده و احکامي کلي صادر کرده است، ليکن مخاطب آن افراد خاصي بوده‌اند. در نتيجه، اين گونه قضايا، قضاياي حقيقي نيستند، بلکه تقريباً: «نظير قضيه شخصي يا قضيه خارجي است». ۱ بنابراين، بر اساس آنها نمي‌توان حکمي کلي صادر کرد. هرچند اين راه حل ممکن است مشکلي را حل کند، اما خود پرسش‌هايي از اين دست پديد مي‌آورد: آيا از نظر اخلاقي پذيرفتني است که به سبب رفتار نادرست زني، همه زنان نکوهش شوند؟ اگر اين شيوه پذيرفتني است، چرا حضرت به سبب رفتار نادرست مرداني همچون طلحه، زبير، معاويه و زياد، همه مردان را مخاطب حکم خود قرار نداد؟ ۲ همچنين ادعا شده است که‌:‌
خطابات نهج البلاغه، ساري و جاري در همه زمان‌ها و مکان‌ها نيست. ۳
صحت و سقم اين ادعا به کنار، پذيرش اين راه حل لوازمي دارد که بعيد است پيشنهاد دهنده نيز بدان ملتزم شود.
به نظر مي‌رسد که منسجم‌ترين و در عين حال، فشرده‌ترين روش براي حل اين معضل در مقاله «حقوق زن» صورت گرفته باشد. مهريزي در اين مقاله، با اشاره به راه‌حل‌ها و نقد مختصر آنها، با پيش نهادن ده قاعده مي‌کوشد تا شيوه‌اي جامع براي سنجش احاديث روايت شده از حضرت امير، به خصوص احاديثي که به نحوي از مقام زن مي‌کاهد، به دست دهد. برخي از اين قواعد از اين قرارند: محور قرار دادن قرآن، ضرورت نگرش جمعي به سنت، توجه به مسأله جعل و تحريف، و قاعده اشتراک که طبق آن، احکامْ زن و مرد را يکسان در بر مي‌گيرد، مگر آن که به گونه‌اي مشخص تصريح شود که اين حکم مختص مردان يا زنان است. ۴ وي همچنين، در اين مقاله، نمونه‌هايي از جعل حديث درباره زنان را نقل مي‌کند.
باز وي در مقاله «تأملي در احاديث نقصان عقل زنان»، مي‌کوشد نشان دهد که تعبير عقل در روايات ناظر به زنانْ مجمل است و به سادگي نمي‌توان از آن قاطعانه نتيجه گرفت که زنان ناقص العقل هستند. ۵ همچنين با تأکيد بر اين که توجه به بخشي از سخنان حضرت و نديدن ديگر سخنان ايشان نادرست است، با کنار هم نهادن همه سخناني که از حضرت درباره زنان نقل شده است، مي‌کوشد تا بستري براي داوري دقيق‌تري فراهم سازد. وي براي اين کار پنج گام پيشنهاد مي‌کند که عبارت‌اند از: گردآوري همه سخنان حضرت، توجه به سيره عملي ايشان در قبال زنان، ارزيابي دقيق اسناد روايات نقل شده، بررسي شرايط تاريخي سخنان روايت شده، و بررسي دقيق واژگان به کار رفته در اين روايات با توجه به فرهنگ زمان صدور. ۶

1.. زن در آيينه جلال و جمال، ص‌۳۴۲.

2.. مرحوم مغنيه در في ظلال نهج البلاغه، ذيل خطبه۷۸ پنج پاسخ تفصيلي به اين توجيه مي‌دهد.

3.. زن در نهج البلاغه، ص‌۴۴.

4.. حقوق زن، ص‌۱۱۵.

5.. تأملي در احاديث نقصان عقل زنان، ص‌۲۹۵-۳۱۲.

6.. زن در سخن و سيره امام علی علیه السلام، ص‌۱۹.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33662
صفحه از 423
پرینت  ارسال به