71
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

حاصل، آن که امروزه برخي از فمنيست‌ها از تفاوت نگرش اخلاقي مردان و زنان سخن مي‌گويند و مي‌پذيرند که زنان و مردان به دو شيوه اخلاقي مي‌انديشند؛ ليکن برخي اين تفاوت را به سود زنان مي‌دانند و از برتري فضايل زنانه سخن مي‌رانند، در حالي که برخي فقط اين دو نگرش را متفاوت و چه بسا مکمل مي‌دانند ۱ و هيچ يک را برتر از ديگري نمي‌شمارند. همچنين برخي طرح اخلاقي زنانه به نام «اخلاق توجه» يا محبت (Care ethics) يا (Ethic of care) را پيش کشيده‌اند و از مؤلفه‌هاي متفاوت آن سخن گفته‌اند. از اين منظر، ادعا مي‌شود که شاخصه‌هاي مهم اخلاق مردانه تکيه بر خودآييني، انتزاعي بودن، اصول‌گرايي و بي‌طرفانه بودن است. حال آن که اخلاق زنانه، عيني، موقعيت‌گرا، همبستگي‌گرا، و متن‌گراست. در برابر اين ادعا، مخالفان اخلاق زنانه گفته‌اند که صرف توجه و دغدغه داشتن به چيزي معيار اخلاقي بودن نمي‌تواند باشد، زيرا همه کس، جز بيماران رواني نسبت به ديگري يا ديگراني دغدغه و توجه دارند؛ حال آن که براي اين که توجه اخلاقي باشد، بايد: 1. اين توجه نسبت به امور درست باشد، نه توجه به خاطر توجه؛ 2. اين توجه به گونه‌اي درست باشد، نه به هر شکل. بنابراين، خود توجه داشتن، معيار اخلاقي بودن نيست. ۲

5. دين و اخلاق جنسيتي

ممکن است کسي بخواهد متعبدانه به آموزه‌هاي ديني، فارغ از يافته‌هاي علمي و مطالعات اخلاقي، تن بدهد. براي اين کار نيز بايد نخست صحت انتساب حديث احراز و سازگاري مضمون آن با ديگر آموزه‌هاي ديني روشن گردد. براي اين کار بايد آن را از برون و درون سنجيد و به بررسي سند و محتواي خود حديث و مقايسه آن با آموزه‌هاي دينيي درباره اخلاق و جنسيت دست زد. در اين باره از سه منظر مي‌توان اين حديث را بررسي کرد: 1. سند حديث، 2. محتواي حديث، 3. مقايسه حديث با آموزه‌هاي قرآني.

1-5. بررسي سندي حديث

جز سيد رضي، چهار تن ديگر اين حديث را نقل کرده‌اند. از اين راويان، تنها ابو طالب مکي مقدم بر سيد رضي است. بنابراين، تنها منبع نهج البلاغه به احتمال قوي همين روايت مکي در قوت القلوب است؛ زيرا سيد رضي (م 406 ق) است و نهج البلاغه را در سال 400 ق، به پايان رسانده است؛ حال آن که آمدي (م510 ق)، فتال نيشابوري (م 508 ق) و زمخشري (م 538 ق) است. بنابراين، تنها ناقلي که پيش از نهج البلاغه اين حديث را آورده است، ابو طالب مکي (م 386 ق)، در قوت القلوب خويش است. وي نيز در اين کتاب حديث خود را به صورت مرسل آورده است. گردآورندگان معاصر نهج البلاغه که خواسته‌اند، متن کامل نهج البلاغه را به دست دهند، حديث خود را به اين منبع مستند کرده‌اند. ۳

1.. A Companion to Bioethics, edited by Helga Kuhse and Peter Singer, p. ۶۹.

2.. Can there be an ethics of care?, Peter Allmark, in Health Care Ethics and Human Values: An Introductory Text with Readings and Case Studies, p. ۶۸.

3.. تمام نهج البلاغه، ج۷، ص‌۶۵۵؛ صفوة شروح نهج البلاغه، ص‌۸۰۹.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
70

اخلاق زنانه پديد آورند. اما آيا اين تلاش‌ها قانع کننده است؟ در نقد اين نوع استدلال گفته شده است که مسأله آن نيست که واقعاً زن و مرد دو نگرش اخلاقي متفاوت دارند، بلکه مي‌توان اين تفاوت را به نوع و شکل اولويت‌بندي آنان يا تجارب خاص هر گروه يا جنس ارجاع داد؛ براي مثال، سارا روديک (Ruddick)‌ در مقاله «تفکر مادرانه» ۱ استدلال مي‌کند که زن به دليل زايمان و فرزندپروري تجاربي کسب مي‌کند که بر حيات اخلاقي او تأثير مي‌گذارد و اولويت بندي اخلاقي او را تعيين مي‌کند؛ اما همين که زنان وارد بازار کار و در گير مسائل اقتصادي مي‌شوند، همان الگوهاي مردانه را در محيط کار خود دنبال مي‌کنند. ۲
همچنان کساني در دفاع از اخلاقيات زنانه بر آن‌اند که «اخلاق مردانه به اصول متوسل مي‌شود، اخلاق زنانه به جزئيات و مفردات» ۳ و حتي آزمايش‌هايي براي اثبات آن صورت مي‌دهند. گيليگان مدعي شده بود که هنگامي که از مردان درباره حکم اخلاقي سقط جنين پرسش مي‌شد، آنان به استناد دلايلي معين، يا مخالف اين کار بودند يا موافق آن. حال آن که زنان در برابر اين پرسش، به جاي کلي‌گويي مي‌گفتند بايد ديد شرايط جسماني، مالي و اجتماعي مادر چيست، جنين در چه وضعي است، و مسائلي از اين دست. آن‌گاه، گيليگان نتيجه ‌گرفت که نحوه نگرش اخلاقي مردان با زنان متفاوت است. ليکن تحقيق ديگري که از سوي دو تن صورت گرفت، کاستي ادعاي گيليگان را نشان داد. گرترود نانر وينکلر در مقاله «آيا اخلاق زنانه وجود دارد؟» گزارش مي‌دهد که من و همکارم راينر دوبرت تحقيقي بر 112 مرد و زن بين 14-22 ساله با پس زمينه‌هاي مختلف به صورت مصاحبه‌هاي طولاني انجام داديم. همان گونه كه گيليگان مدعي شده بود هنگامي كه درباره سقط جنين پرسش كرديم، مردان به صورت قطعي موافق يا مخالف بودند، ليكن زنان با توجه به سن زني كه خواستار سقط است، تحصيلات، درآمد و وضعيت اجتماعي او بحث مي‌كردند و از ابراز حکم و نظر مطلق خودداري مي‌كردند. اما هنگامي كه پرسش از شركت در جنگ شد، اين موضع وارونه شد و زنان يا موافق بودند يا مخالف، حال آن که مردان در اين باره بحث از انگيزه و شرايط و مانند آن را پيش مي‌كشيدند. سپس اين دو تن نتيجه مي‌گيرند که كلي‌گويي و يا ورود به جزئيات و برخورد عيني كردن، ربطي به جنسيت ندارد، بلكه زاده نوع مسأله و ارتباط آن با زندگي و تجارب و قدرت و بلوغ داوري فرد است. ۴
نانر وينکلر سپس به ارائه تفاسير متعددي از شواهد به دست آمده مي‌پردازد و مي‌کوشد نشان دهد که چيزي به نام اخلاق زنانه وجود ندارد و در واقع، آنچه به عنوان اخلاق زنانه در برخي محافل فلسفي مطرح شده، اخلاق مبتني بر نقش اجتماعي است و تفاوت در داوري‌ها نه ناشي از جنسيت، بلكه ناشي از نقش و موقعيت افراد در جامعه است، ۵ در نتيجه، سخن از اخلاق زنانه نادرست است. ۶

1.. Maternal thinking.

2.. The idea of female ethic, P. ۴۹۸.

3.. مباني فلسفه اخلاق، ص‌۴۰۴.

4.. Is there a Female Morality? Gertrud Nunner-Winkler, in Applied Ethics: Critical Concepts in Philosophy, edited by Ruth Chadwick and Doris Schroeder,V. ۱, P. ۳۴۴.

5.. Ibid, P. ۳۵۲.

6.. Ibid, P. ۳۵۳.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33562
صفحه از 423
پرینت  ارسال به