75
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

اين حديث با منش و منطق اهل بيت، چه زن و چه مرد، سازگارتر از حديثي است که بخل زنان را مي‌ستايد. وانگهي، حفظ مال شوهر، از حوزه بخل يا بخشش خارج بوده و وظيفه زن است و نشانه امانتداري وي.
استدلالي نيز که به سود ترس زنان شده، ناپذيرفتني است. در روايتي آمده است زني که ترسو باشد، از هرچه سر راهش قرار گيرد، مي‌ترسد و در نقل ديگري آمده است زني که ترسو باشد، از خانه‌اش خارج نمي‌شود. هيچ يک از اين دو استدلال مقبول نيست. درست است که تهور و بي‌باکي چه بسا کار دست زنان مي‌دهد و برخي از قربانيان حوادث ناخوشايند به دليل مخاطره‌جويي قرباني شده‌اند، اما به همان نسبت نيز زنان ترسو قرباني شده‌اند. در نتيجه، مي‌توان گفت که ترس و تهور هر دو براي زنان خطرناک است. ديگر، آن که ترس زن از هر چيز و در همه شرايط، مانند جنگ يا تهاجم جنسي خوب نيست. در هنگام ترس، قدرت تفکر و تصميم‌گيري شخص فلج مي‌شود و نمي‌داند که کدام اقدام مناسب است و حتي اگر هم آن را بداند، جرأت انتخاب آن را ندارد. اين مسأله هم در مرد مشکل ساز است و هم در زن و دليلي براي فضيلت شمردن آن در زنان وجود ندارد.
بيرون نرفتن زن از خانه نيز اگر فضيلت باشد، بايد نتيجه گرفت که زنان يا دختران پيامبر و ائمه علیهم السلام ـ که از خانه بيرون مي‌رفتند ـ از اين فضيلت بي‌بهره بودند. از قضا کساني همين نتيجه را گرفته‌اند و در شرح اين حديث و دفاع از آن نوشته‌اند:
روايت شده است که حضرت زينب تنها قسمت داخلي در خانه خود را مي‌شناخت و هرگاه ناچار مي‌شد که از خانه خارج شود؛ با حجاب و شبانه از خانه خارج مي‌شد؛ در حالي که حسن علیه السلام در سمت راست او، حسين( در سمت چپش و امير مؤمنان پيشاپيش او حرکت مي‌کرد.۱
همچنين حضرت سکينه چنان ملازم خانه و مسجد بود که چون حسن مثني عموزاده‌اش او را از امام حسين( خواستگاري کرد، حضرت پاسخ داد:
دخترم فاطمه را که در عبادت چونان مادرم زهراست، به تو مي‌دهم، اما سکينه به درد مردي نمي‌خورد؛ زيرا غالباً در حال استغراق با خداوند است.۲
در واقع، براي توجيه اين حديث نه تنها مسلمات تاريخي و سنت ائمه علیهم السلام ناديده گرفته مي‌شود، بلکه حتي ارزش‌هاي اصيل اسلامي و حضور اجتماعي، به سود دعاوي نادرست تاريخي و ضد آموزه‌هاي اسلامي کنار نهاده مي‌شود.
اين دشواري‌ها موجب شده است تا برخي از شارحان هوشمند متوجه برخي نقص‌هاي متني و محتوايي اين حديث شوند و همان طور که ديديم، به تدريج خواسته‌اند با توجيهاتي دامنه بخل و تکبر را محدود کنند؛ اما اين حديث عام است و کلي و تاب چنان تأويل‌هايي را ندارد. از اين رو، يا بايد آن را همان گونه که شارحان کهن به طور مطلق پذيرفته بودند، پذيرفت يا آن را کنار نهاد.

1.. نهج البلاغه نبراس السياسة و منهل التربية، ص‌۲۲۰.

2.. همان، ص‌۲۲۱.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
74

زيرا شخص خود شيفته معتقد است کامل شده است. از اين رو، در پي کمال بر نمي‌آيد؛ چون که فزون‌خواهي بعد از کمال محال است. 1
اين حقيقت روانشناختي اختصاص به زن و مرد ندارد. در نتيجه، اگر واقعاً‌ خودشيفتگي و تکبر ـ که نتيجه آن است ـ مانع کمال خواهي انسان مي‌شود، هم براي مرد رذيلت است و هم براي زن. باز در روايات متعدد، عجب و تکبر، نشان کم‌خردي و حماقت دانسته شده است و اين تعليل عام است. به همين سان مي‌توان تصريحاتي در روايات ديد که تکبر را ناشي از حقارت نفس مي‌داند. 2 اين تفسير و تبيين‌ها درباره عجب و تکبر فراتر از جنسيت قرار مي‌گيرد. در نتيجه، معقول نيست که با توجه به اين همه روايات باز بگوييم که تکبر براي جنس مرد بد است، ولي براي جنس زن خوب و حتي بهترين فضيلت است.
استدلالي که به سود بخل زن شده است، نيز قوت چنداني ندارد. گفته شده است که زن بخيل مال خود و مال شويش را حفظ مي‌کند. اما اين استدلال پذيرفتني نيست، زيرا به تصريح روايات، بخل ريشه در بدگماني به خداوند متعال دارد و به گفته حضرت امير مؤمنان(:
إنّ البخل و الجبن و الحرص غرائز شتّي يجمعها سوء الظّنّ بالله؛
بخل و ترس و آز سرشت‌هايي جدا جداست که فراهم آورنده آنها بدگماني به خداست. 3

به همين سبب نيز رسول خدا و اهل بيت علیهم السلام بامداد و شامگاه از بخل به خدا پناه مي‌بردند. 4
استدلال در اين حديث، چنان عام و کلي است که تاب تخصيص ندارد. از اين منظر، انسان بخيل در واقع، چون به خدا اعتماد و به رزاقيت او باور ندارد، به داشته‌هاي خود بخل مي‌ورزد. اين قاعده به زن يا مرد اختصاص ندارد و زن بخيل همان قدر به خدا به گمان است که مرد بخيل. پس اگر طبق اين منطق، بخل بد است، هم براي مرد رذيلت است و هم زن. نه آن که زيبنده زنان باشد. افزون بر اين، در احاديث ديگري امير مؤمنان از بخشش و دهش زنان به نيکي ياد کرده و آن را ستوده است؛ براي مثال مي‌فرمايد:
خير النساء الطيبة الريح، الطيبة الطعام، التي إن انفقت انفقت قصداً وإن امسکت، امسکت قصداً. تلك من عمال الله وعامل الله لا يخيب. 5
بهترين زنان، خوش‌بوي، خوش طعام است؛ آن که هرگاه انفاق کند، به ميانه‌روي انفاق کند و هرگاه دست نگهدارد، به ميانه‌روي دست نگهدارد. وي از کارگزاران خداست و کارگزار خدا نوميد نمي‌شود.

1.. حدائق الحقائق، ص‌۶۵۵.

2.. ما تکبر أو تجبر رجل الا لذلة وجدها في نفسه ( الکافي، ج۲، ص‌۳۱۲).

3.. نهج البلاغه، ترجمه شهيدي، نامه ۵۳، ص‌۳۲۸.

4.. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۷، ص‌۳۰.

5.. نهج السعادة في مستدرک نهج البلاغه،ج۱۰، ص‌۲۸۷. البته محمودي منبع اين حديث را فراموش کرده و آن را نياورده است.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33252
صفحه از 423
پرینت  ارسال به